..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..
..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

منابع طبیعی-بیابان زدایی-محیط زیست

اصرار سازمان محیط زیست بر جعل عنوان کاذب

کدام ببر مازندران؟
اصرار سازمان محیط زیست بر جعل عنوان کاذب

ایرن- در حالی که کارشناسان تاکید کرده اند از آخرین مشاهده ببر مازندران دست کم هفتاد سال می گذرد و از نظر ژنتیکی هرگز نمی توان ببر سیبری را همان ببر مازندران دانست، سازمان حفاظت محیط زیست کشور همچنان در قالب پروژه نامفهوم احیای ببر مازندران اصرار دارد ببر سیبری را که امکان ورود و رهاسازی محدود آن در ایران وجود دارد به عنوان ببر مازندران بنامد.

به گزارش خبرگزاری محیط زیست ایران گزارش رسمی اعلام شده از سوی سازمان حفاظت محیط زیست حکایت از آن دارد که در دیدار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با نخست‌وزیر روسیه، از جمله محورهای مذاکرات دو طرف، انتقال تجارب برای پرورش در طبیعت و رهاسازی "گونه‌‌های ببر مازندران و شیر ایرانی" محور اصلی نشست محمدی‌زاده با پوتین بوده است.
مذاکرات محمد‌جواد محمدی‌زاده رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با پوتین نخست‌وزیر روسیه، در حاشیه نشست 14 کشور دارای ببر در جهان در روسیه برگزار شده است. در این نشست کشورهای ایران، هندوستان، کامبوج، ویتنام، تایلند، روسیه، بوتان، لائوس، بنگلادش، نپال، چین، جمهوری فدراتیو روسیه شرکت داشتند. سازمان حفاظت محیط زیست مدعی شده پوتین نخست‌وزیر روسیه در حضور سایر نخست‌وزیران حاضر از عملکرد و همکاری موثر سازمان محیط زیست ایران در زمینه احیای گونه منقرض شده پلنگ قفقاز و در اختیار گذاشتن نمونه‌هایی از این پلنگ توسط ایران به روسیه تشکر خود را تکرار کرد و تاکید کرد این همکاری‌های راهبردی در حفاظت از این گونه موثر است. مناسب است که سازمان حفاظت محیط زیست متن مذاکرات را در اختیار همگان قرار دهد تا مشخص شود آیا پوتین نیز دقیقا عنوان "ببر مازندران" را به کار برده است یا آنچه که واقعا در باره آن مذاکره شده مبادله ببر سیبری با پلنگ ایرانی بوده است.

منبع : خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران

بهترین پدران دنیا در میان جانوران

مقدمه : در عالم طبیعت و در میان جانوران ، پدران نقش چندانی در خانواده و حمایت از زن و فرزند خود ندارند . در واقع غالب جانوران نر شوهران و پدرانی بی وفا ، بی

قید ، بی تعهد و بی عاطفه هستند . در نتیجه بعد از جفت گیری و باردار کردن زن خود و یا بارور نمودن تخمهای همسرانشان ، راهشان را می گیرند و بدنبال زندگی خودشان می روند و هیچ اعتنایی به سرنوشت جفت باردارشان یا تخمهای همسرشان و توله ها  یا جوجه هایی که فرزندانشان محسوب میشوند نمی کنند . اما در این میان ،جانوران نری هم هستند که در احساس تعهد و دلسوزی و حمایت از زن و فرزندشان اگر با احساس تر و با عاطفه تر از انسانها نباشند دست کمی هم از مردها و پدران ما ندارند . نشنال جیوگرافیک آمربکا اخیرا” در گزارشی تصویری بهترین جانوران نر و پدران عالم طبیعت را معرفی کرده است و من به شرح زیر ترجمه اش کردم

جغد شاخدار

 پرشمارترین نوع جغد در آمریکای شمالی و جنوبی جغد شاخدار بزرگ است ( که به دلیل پرهایی که به شکل شاخ بالای سرش دارد به این نام معروف شده است – مترجم ) . این جغد واقعا همسر و پدری سخت کوش بشمار می آید . این جغد نر هر سال در اواخر زمستان و وقتی که جفتش روی دو یا سه تخمی که گذاشته است می خوابد ،  زحمت  فراهم کردن غذا را برای خود و همسرش بر عهده می گیرد و هر روز با موشها و سنجابهایی که شکار کرده  است به لانه اش بر می گردد . وقتی که جوجه ها از تخم بیرون می آیند ،  زحمت و کوشش این جغد نر بیشتر میشود چرا که از آن به بعد باید نان آور خانواده ای عیالوار شود و علاوه بر  همسرش ، می بایست شکم دو یا سه جوجه شان را هم سیر کند

 فلامینگوی  بزرگ

فلامینگوی نر برای همسرش شوهری دوست داشتنی هست و برای جوجه هایش پدری دلسوز . این پرنده در گله ای از همنوعانش زندگی می کند که ممکن است  تعداد جمعیتشان به صدها هزار برسد اما همواره در عمرش تک همسر و وفادار به جفتش باقی می ماند .  فلامینگوی نر در ساختن لانه به همسرش کمک می کند و در گرم نگه داشتن تنها تخمی که گذاشته است او را یاری می دهد . بعد از آنکه جوجه شان از تخم بیرون آمد نیز پا به پای جفتش در مراقبت و بزرگ کردن آن سهیم میشود

 روباه سرخ

روباه سرخ پدری مسئول است که به توله هایش توجه بسیاری نشان می دهد  . او با بچه هایش بازی می کند و برای آنها و مادرشان غذا می آورد . بعد از سه ماه که بچه ها به حد کافی بزرگ شدند ، این پدر زحمتکش کار یافتن غذا را به خودشان واگذار می کند . اما او بچه هایش را گرسنه رها نمی کند بلکه غذای آنها را جایی در نزدیکی لانه شان پنهان می سازد تا فرزندانش آنها را به سادگی پیدا کنند . به این ترتیب یافتن غذا را نیز به آنها آموزش می دهد تا توله هایش بتوانند به تدریج  راه و رسم مستقل زندگی کردن را بیاموزند

 ریها ، شترمرغ آمریکایی

ریها یا شترمرغ آمریکایی پرنده ای بزرگ است که قادر به پرواز کردن نیست و در جنوب قارهء آمریکا زندگی می کند. این پرنده از خویشاوندان شترمرغ آفریقایی محسوب میشود . شترمرغ آمریکایی نر در زمان جفتگیری اش ظاهرا” پرنده ای عیاش و بی قید به نظر می رسد اما به سرعت تبدیل به پدری دلسوز میشود . او در فصل جفت گیری ممکن است تا پانزده همسر را برای خود برگزیند و پس از جفتگیری ، کار ساختن لانه ای  ای واحد را برای همسرانش را بر عهده می گیرد تا در آنها تخم بگذارند . شترمرغهای ماده پس از گذاشتن تخم هایشان ، لانه و تخم ها را رها می کنند و به سراغ شترمرغ نر دیگری می روند تا باز با او هم جفت گیری کنند و برایش تخم بگذارند . بعد از رفتن آنها ، شترمرغ نر روی تخمهایی که شترمرغهای ماده برایش گذاشته  و رها کرده اند ، می خوابد . تعداد این تخمها ممکن است بین ۲۵ تا ۵۰ عدد باشد . این پدر دلسوز برای مدت شش هفته بروی تخمها می خوابد ، غذای کمی میخورد و لانه و تخمهایش را به ندرت ترک می کند . شترمرغ  آمریکایی نر در این مدت به شدت از لانه اش دفاع می کند و حتی به شترمرغهای ماده هم اجازه نمی دهد که به تخمهایی که گذاشته اند نزیک شوند . بعد از آن ، نقش اصلی پرورش جوجه هایی که از تخم بیرون می آیند را نیز بر عهده می گیرد 

اسب دریایی

در میان آبزیان دنیا ، اسب دریایی نمونه ای نادر و پدری شگفت انگیز است . اسب آبی ماده پس از جفتگیری ، تخمهای بارور شدهء خودش را در کیسه ای که روی شکم اسب دریایی نر قرار دارد می ریزد . بعد از آن این پدر بچه ها هست که وظیفهء مراقبت و پرورش  نوزادان نارسش را بر عهده می گیرد . بچه ها بعد از آنکه به اندازهء کافی رشد کردند ، از کیسهء پدر خود بیرون می آیند و عملا” متولد میشوند . اسب دریایی نوعی آبزی است که در مناطق استوایی و سواحل دریاهای گرم جهان زندگی می کند

 پنگوئن امپراتور

نقش پنگوئنهای امپراتور در نگهداری و پرورش بچه ها  بر عکس نقش والدین در میان انسانهاست . به این ترتیب که وقتی پنگوئن امپراتور ماده در در فصل زمستان و اوج یخبندان قطب جنوب یک تخم می گذارد ، بی درنگ تخمش را رها می کند و برای یافتن غذا راهی دریا میشود . از آن پس این پنگوئن نر است که می بایست  تخم همسرش را گرم نگه دارد . پنگوئن امپراتور نر در واقع روی تخم همسرش می ایستد و با پرهای نرمی که روی پوستش است آن را می پوشاند و آنچنان بی تحرک می ماند که تو گویی غرق در افکارش شده است و به موضوعی عمیق می اندیشد . در طول این دو ماهی که پنگوئن نر روی تخم همسرش ایستاده است هیچ چیز نمی خورد و تبدیل به پدری فداکار و نمادی از مهربانی میشود . وقتی جوجه اش از تخم بیرون آمد ، این پدر دلسوز از غده ای که در سینه اش قرار دارد ، بچه اش را با ماده ای که شبیه به شیر است غذا می دهد. بعد از آن ،  مادر جوجه با شکمی سیر و انبانی پر از غذا از سوی دریا  به سراغ فرزندش می آید و پنگوئن پدر فرصتی می یابد تا بعد از دو ماه تحمل گرسنگی به دریا برود و غذایی میل کند

 شیر آفریقایی

چهره ای که از شیر نر در ذهن بسیاری  ساخته شده این است که این جانور همیشه در سایه ای آسوده دراز می کشد و منتظر می ماند تا همسرانش خودشان را به خطر بیندازند و شکاری  صید کنند تا او برخیزد و صرفا” آنرا میل کند . البته همه نیز باید کناری بروند تا شیر نر پیش از همه غذا را تناول کند آنچنان که گاه برای دیگران چیزی برای خوردن باقی نمی گذارد . اما این رفتار تا زمانی در شیر نر دیده میشود که خطری خانواده اش را تهدید نکرده باشد . در غیر اینصورت ناگهان شخصیتی پدرانه در وی پدیدار میشود . او در چنین مواقع سختی کار دفاع از حریم زندگی و آسایش همسران و فرزندانش – که گاه تعدادشان به بیست توله می رسد – را جانانه و فداکارانه بر عهده می گیرد

 گوریل  کمر نقره ای

گوریل کمر نقره ای نر در طبیعت  به عنوان پدری زحمتکش و دلسوز شناخته میشود . او به عنوان بزرگ خانواده ای که ممکن است تعدادشان به سی نفر هم برسند ، مسئول پیدا کردن غذا برای گروه ، متوقف کردن درگیری های درون خانوادگی ، برقراری آرامش در خانواده ، و نیز دفاع از زنان و کودکان عضو خانواده اش است . او بخصوص دائما” مراقب است تا در مقابل گوریل های نری که قصد حمله به خانواده اش و تسلط بر آنها را دارند ایستادگی و دفاع  کند ، بخصوص اینکه گوریل های نر مهاجم ممکن است توله هایش را بکشند . گوریل نر کمر نقره ای با اینحال پدر سختگیری هم هست  و اگر پسران جوانش بخواهند در خانواده یاغی گری کنند آنها را تادیب می کند

راز شکار در دنیای جانوران

جانورانی که گوشت خوارند و طعمهء خود را شکار می کنند ، برای شناسایی و حمله به طعمهء خود از حس های یکسانی استفاده نمی کنند . یعنی اینکه هر کدامشان برای این کار توانایی های خاص خودشان را دارند .  برای مثال

حس بینایی : عقاب و شاهین برای شکار کردن شان از قدرت بینایی شان استفاده می کند . چشمهای آنها درست مانند یک دوربین شکاری عمل می کند . عقاب و شاهین علاوه بر دید عمومی شان یک لنز خاص نیز در میان چشمشان دارند که روی شکار مورد نظرشان تنظیم می شود و آنرا بسیار نزدیک و با کیفیتی خوب و دقیق مشخص می کند

حس شنوایی : برخی دیگر از جانداران برای شناسایی طعمهء خود و شکار آن از حس شنوایی شان بهره می گیرند . ساختار شنوایی و گوش این قبیل جانوران به مراتب پیشرفته تر ، کاملترو دقیق تر از انسان است . برای مثال ، پرنده ای مانند جغد نه تنها قدرت شنوایی اش فوق العاده بالاست ، بلکه می تواند گوش خود را صرفا” روی صداهای مختلفی که توسط  طعمه اش ایجاد میشود متمرکز کند و کاری به کار دیگر صداهای محیط نداشته باشد . با یک چنین حس شنوایی قوی یی ، جغد می تواند تکان خوردن هر موجودی روی زمین ، لایه های زیر زمین و حتی زیر آب را بخوبی بشنود و موقعیت آن را تشخیص بدهد

حس بویایی : بسیاری از حیوانات برای ارسال پیام به همنوعان خود یا برای نشانه گذاری های مختلف ، موادی یا بوی خاصی را از بدن خود ترشح می کنند . بوهای مختلف در واقع علائم یا رد پاهایی هستند که در هوا بجا می مانند . از طرفی دیگر ، بسیاری از حیوانات هم از طریق بوکشیدن می توانند نقطهء حضور یا محل تردد طعمه شان را شناسایی کنند و یا آنرا تعقیب نمایند . در نتیجه حس بویایی ابزاری بسیار کارساز برای شناسایی شکار است . برای مثال ، حس بویایی روباه در مقایسه با انسان فوق العاده قوی تر و پیشرفته تر است و با همین توانایی است که غذا و شکار خود را می یابد

حس لامسه : جانورانی مانند بند پایان از طریق لمس زمین ، آب ، گیاهان و غیره ، می توانند حضور یا عبور و مرور شکار خود را حس کند .برای مثال رطیلی می تواند راه رفتن و تکان خوردن حشرات مختلف را شناسایی کند و محل دقیق حضور طعمه اش را نیز مشخص کند . در واقع پاهای این قبیل جانوران مجهز به نوعی لرزه نگار بسیار پیشرفته است

حس گرما بینی : حس شگفت انگیزی که در برخی از جانوران هست و در انسان نیست ، حس گرما بینی است . به این ترتیب که این جانوران قادرند در تاریکی مطلق نیز طعمه های خون گرم خود را به شکل واضحی ببینند . مارها از این جمله اند .  سیستمی که امروزه به عنوان سیستم مادم قرمز و دید در شب از آن استفاده میشود در واقع نسخه برداری از همین توانایی مارهاست

حس بازخوردگیری - اکوگیری : این حس نیز برای انسان قابل درک نیست اما بهرحال بسیاری از جانوران از آن برای شناسایی و شکار طعمه شان از آن استفاده می کنند . بازخوردگیری به این شکل است که حیوانی مانند خفاش ، دلفین و یا نهنگ  ابتدا صدایی را با فرکانسی بسیار بالا در محیط خود ( چه در  دریا ، چه خشکی و چه در هوا ) پخش می کنند . این صداها پس از برخورد با اجسام مختلف ، منعکس شده و به گوش جانور باز می گردند .  اینجاست که خفاش یا دلفین متوجه میشوند که شکارشان دقیقا” در کجا و در چه موقعیتی قرار دارد . سیستم رادارهایی که امروزه از آن بهره می بریم نیز بطور کامل با الهام گیری از همین حس اختراع و ساخته شده اند

سایر حیوانات چه می کنند؟

برخی دیگر از حیوانات شکارچی از یک چنین توانایی هایی که در بالا ذکرشان رفت محرومند . در نتیجه مجبورند برای شکار کردن طعمه های خود و ادامهء بقایشان به راههای دیگر متوسل شوند . برای مثال حیوانی مانند یوزپلنگ از قدرتی که در سریع دویدن دارد استفاده می کند . او ناگهان به سمت شکاری که در نظر گرفته است با نهایت قدرت و سرعت می دود . اگر توانست آنرا به چنگ آورد ، برده است . اما اگر شکار از دستش گریخت ، دیگر از نفس می افتد و نمی تواند به سراغ شکاری دیگر برود . برخی دیگر از جانوران قادر به دویدنی با سرعت یوزپلنگ نیستند ، در نتیجه ترجیح می دهند که خود را استتار کنند و برای شکارشان در کمین بنشینند . آنها همین که طعمهء خود را نزدیک دیدند ، بسوی آن می جهند . ماهر ترین جانوری که در کمین شکارش می نشیند ، پلنگ است . اما شیر هر دو خصوصیت را با هم دارد . یعنی آنکه هم بعد از یوزپلنگ سریع ترین شکارچی دنیاست و هم اینکه بعد از پلنگ کمین کار ترین جانور عالم محسوب میشود . گروه دیگری از جانوران به تنهایی قادر به شکار طعمه شان نیستند در نتیجه بطور جمعی به شکار می روند . گرگها از آن جمله اند . برخی از جانداران نیز مسلح هستند و با نیش خود طعمه شان را می کشند ، یا بی حس می کنند و سپس آنرا می خورند . برخی از مارها و نیز همهء عقرب ها نمونه هایی از این دست جانوران هستند

ببرها را ببرید باغ وحش ، شیرها را هم بیاورید منزل ما


وقتی آدم خوشی زیر دلش بزند ، دست به کارهایی می زند که بعد در آن می ماند که چه کند؟ دستگاههای مختلف حکومتهای دنیا هم گاهی از همین کارها می کنند . نمونه اش همین سازمان حفاظت محیط زیست مملکت گل و بلبل خودمان است . مدتی پیش با بوق و کرنا و دبدبه و کبکبه ، دو قلاده ببر بدبخت و بیچارهء سیبری را از روسیه آوردند تا در منطقهء میانکاله رها ساخته و نسل منقرض شدهء ببر مازندران را از نو احیا کنند . ظاهرا” از نظر حضرات مدیران این سازمان بی خاصیت ، همهء مشکلات محیط زیست کشورمان حل شده بود و فقط مانده بود احیای نسل منقرض شدهء ببر مازندران که آنهم بحمدالله با آوردن دو ببر بیچاره و بخت برگشتهء روسی  به ایران حل شد . ما که البته می دانستیم حرفمان خریداری ندارد اما از همان اول داد و فریاد راه انداختیم که ای مدیران عزیز سازمان حفاظت محیط زیست! اولا” اگر این ببرها زاد و ولد هم بکنند آنچه که تکثیر میشود ببر سیبری است و نه ببر مازندارن ، یعنی اینجوری نیست که اگر در کشورمان خر قبرسی را تکثیر کنیم خوشحال بشویم که نسل خر مکزیکی را احیا کرده ایم . ثانیا” این ببرهای سیبری بدبخت در هوای سرد و یخبندان سیبری زندگی کرده است و شما میخواهید آنها را در هوای گرم و شرجی و دم کردهء شمال ایران ول کنید و خدا را خوش نمی آید این زبان بسته ها از گرما هلاک شوند . ثالثا” شمال ایران جنگلهای سیبری نیست که در هر چهارصد کیلومتر مربع آن فقط یک آدم زندگی کند . در شمال ایران زیر هر بوته ای را که نگاه کنی صد نفر مشغول کار و زندگی و بدبختی شان هستند و اگر این ببرها را ول کنید روزی چهار پنج نفراز هموطنان شمالی ما را می گیرند می خورند . و آخر اینکه اگر بخواهید محل زندگی این ببرها را نرده کشی کنید ، محصور کردن منطقه ای به آن بزرگی کار آسانی نیست . تازه ، آوردن و ول کردن دو جانور که به معنی “احیای نسل ” آنها نیست . در بسیاری از شهرهای بزرگ ممالک خارجه ، مناطق بسیار وسیعی را به شکلی طبیعی ساخته اند و در هر کدام از آنها چندین  راس از جانوران مختلف را رها کرده اند تا مردم بیایند و با ماشینهای شخصی شان وارد آنجا شوند و از میان حیوانات مختلف بگذرند ، اما هیچکدام از این کشورها به صرف داشتن دو قلاده که سهل است ، حتی ده قلاده از یک جانور هم ادعای احیای نسل آن را نمی کند . بهرحال کسی حرف ما را گوش نکرد و ببرهای سیبری را آوردند و در منطقهء میانکاله رها کردند 

 عکس بالا : ببرهای سیبری در کشورشان زندگی خیلی خوبی داشتند

ظاهرا” تا چند روز اول اوضاع خوب پیش می رفت ولی بعد اعلام کردند که ببرها گرمشان شده و باید با پنکه و کولر خنکشان کنیم . یک مدت بعد گفتند که ببرها در آنجا قادر به شکار پیدا کردن نیستند ، در نتیجه خودمان باید هر روز برایشان گوشت و خوراکی ببریم تا طفلکی ها گرسنه نماندند . دست آخر هم فرمودند  که نرده هایی که به دور محل زندگی ببرها کشیده ایم دو متر هستند در صورتی که آنها می توانند از روی نرده های چهار و نیم متری هم بپرند! حالا بیا و درستش کن .. دیروز رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان بالاخره اعلام کرد  نتوانستیم ببرهای سیبری را در محیط طبیعی نگهداری کنیم و آنها را عاقبت به باغ وحش تهران منتقل کردیم . اما از همه جالبتر اینکه ایشان در همان گفتگو اعلام کرده است در زمینهء تهیهء اعتبارات لازم ( یعنی همان پول تهیه نان و گوشت آن دو ببر بدبخت) دچار مشکل شده ایم و از مجامع جهانی! انتظار داریم در این خصوص به ما کمک کنند . من نمی دانم خرج نان و گوشت این دو ببر بیچاره - که به ضرب و زور از خانه و زندگی شان در روسیه جدایشان کرده و به ایران آورده اند - مگر چقدر میشود که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان از مجامع جهانی در این خصوص انتظار کمک دارد؟ به این ترتیب ببرهای بیچاره که داشتند در جنگلهای سیبری زندگی شان را می کردند حالا باید هر روز توی قفسشان بنشینند و به در زل بزنند تا مثلا” سازمان ملل برایشان چهار کیلو گوشت و نیم کیلو برنج بیاورد . اصلا” این سازمان حفاظت محیط زیست که نمی تواند خرج و مخارج دو توله ببر را تامین کند ، چه لزومی داشت با آنهمه تبلیغات اعلام کند میخواهد نسل ببر را در مازندران احیا کند؟ و چه معنی داشت که آن دو جانور زبان بسته را با ساز و دهل و بوق و کرنا به ایران بیاورند که حالا بخواهند اسیر قفسشان کنند و از مجامع جهانی! انتظار داشته باشند خرج نان و آبشان را بدهد؟ 

عکس بالا : ببرهای بیچاره داشتند توی سیبری زندگی شان را می کردند . آنها را بزور به ایران آوردند

عکس فوق : این قفس ببرها در باغ وحش تهران است . بدبخت ها را از جنگلهای سیبری به کجا آوردند

عکس بالا : قرار بود این ببر را در یک جنگل باز رها کنند . حالا بیچاره اسیر قفس شده است

حالا از همه خوشمزه تر اینکه رئیس این سازمان همچنان ول کن طرح های پرستیژی و عجیب و غریب و غیر قابل اجرا و تخیلی  تشکیلاتش هم نیست و در پایان همین صحبتی که ضمن آن گفته بود ببرهای بدبخت روسی را آخرش به درون قفس باغ وحش انداخته ایم ، اعلام کرده است که میخواهیم بزودی طرح احیای نسل شیر منقرض شدهء ایران را هم در خوزستان براه بیندازیم! ظاهرا” قرار است بعد از بدبخت کردن دو ببر سیبری حالا بروند دو شیر بیچارهء هندی ایرانی تبار را هم از بیشه های زیبای آن کشور بگیرند و به خوزستان بیاورند . با این اوصافی که می بینیم ، لابد بعد از مدتی هم اعلام می کنند که نه جایی برای نگهداری شیرهای هندی داریم و نه می توانیم خرج خورد و خوراکشان را تامین کنیم . در نتیجه من می دانم که این شیرهای بیچاره آخرش در ولایت بنده – یعنی خوزستان – آواره میشوند

عکس بالا: سازمان حفاظت محیط زیست بعد از ببرهای سیبری حالا می خواهد به سراغ شیرهای هندی برود

پیشنهادی به سازمان حفاظت محیط زیست ایران

با توجه به اینکه ما خودمان اهل خوزستان هستیم و شیرهای هندی ایرانی هم اصالتا” همولایتی ما و بچهء خوزستان بوده اند – و قاعدتا” یک قوم و خویشی دوری با هم داریم – به رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران پیشنهاد می کنم بجای آنکه اول این دو شیر بدبخت را بیاورند در دشتهای خوزستان ول کنند و بعد از چند روز بگویند خرج و مخارجشان را نداریم بدهیم ، سنگین تر این است که آن دو بیچاره را مستقیما” بیاورند تحویل بچه های ما در خوزستان بدهند تا مهمان خودمان باشند و دیگر از مجامع بین المللی درخواست کمک نکنیم و بابت چهار کیلو گوشت هم منت سازمان ملل و شورای امنیت را نکشیم . هر چه باشد ما هم بهرحال در ولایتمان یک کلبهء درویشی داریم و بالاخره یک لقمه نانی هم پیدا میشود که با شیرهای بدبخت و بیچاره ای که از هندوستان به آن قشنگی به زور آورده میشوند ، بنشینیم و دور هم بخوریم . خلاصه آقای سازمان حفاظت محیط زیست ایران! حالا که می خواهید بعد از احیای نسل ببر مازندران نسل شیر خوزستان را هم احیا کنید پس لطف کنید و کار آخرتان را همان اول بکنید . یعنی اینکه ببرها ببرید را باغ وحش ، شیرها را هم بیاورید منزل ما.


سد سازی نیم میلیارد انسان را به فقر و فلاکت کشانده است

سد گلن کانیون بر رودخانهء کلورادوی آمریکا - عکس از نشنال جیوگرافیک 

نوشته: آنه مینارد – نشنال جیوگرافیک آمریکا

با سدهایی که در دنیا ساخته میشوند ، شهرهایی هم هستند که بواسطهء آنها  در سرزمینهای خشک پدیدار میشوند و رونق می گیرند . اما به چه قیمتی؟ گزارشهایی علمی که جدیدا” منشر شده اند نشان می دهند که این سدها هزینه ای گزاف را بر مردمی فقیر تحمیل می کنند . برایان نیچر مدیر برنامهء جهانی آب اشامیدنی تخمین می زند که در یک قرن گذشته ،  چهل تا هشتاد میلیون نفر بطور مستقیم به دلیل ساخته شدن این سده ها ( و بر اثر به زیر آب رفتن خانه و کاشانه و زمینها و محل زندگی و معیشتشان ) آواره شده اند . اما جدای از آنها ، چه تعداد از مردمی که در پایین دست سدها زندگی می کنند نیز متحمل رنج و مرارت شده اند؟ مطالعات و سنجشهای آماری برنامهء جهانی آب شیرین این جمعیت را بالغ بر ۴۷۲ میلیون نفر تخمین می زند . برایان ریچر می گوید علاوه بر کشاورزان زمین از دست داده و ماهیگیران بی کار شده ای که سدها زندگی آنها را ساقط کرده اند ،  سایر کسانی که در جوار رودخانه های مسدود شده و در پایین دست و بالا دست آن رودخانه ها زندگی می کنند نیز بعد از ساخته شدن این سدها و برهم خوردن روال طبیعی زندگی شان دیگر قادر به ماندن در سرزمین تاریخی خود نیستند چراکه نمی توانند خود را با شرایط جدید وفق بدهند و دچار فلاکت میشوند . برای مثال وقتی در سال ۱۹۷۹ سد ماگا در کشور آفریقایی کامرون ساخته شد ، خودبخود زمینهایی کشاورزی که هر ساله و بطور طبیعی با طغیان آبهای آن رود به زیر کشت می رفتند خشکیدند و با متوقف شدن جریان آن رودخانه در پشت سد ، ماهیگیران نیز بیکار شدند و ویژگی های طبیعی و جغرافیایی منطقه برهم خورد . بطوری که سالیانه دو میلیون و چهارصد هزار دلار به اقتصاد محلی آن منطقه زیان وارد شد و بتدریج فقری ناخواسته دامنگیر مردم آن کشور گردید . اتحادیهء جهانی محیط زیست وضعیت زندگی در اطراف هفت هزار سد دنیا را تا شعاعی ده کیلومتری بررسی کرده است . مردمی که در روستاها و مناطق عشایری و دهکده های بالا دست و پایین دست این سدها زندگی می کنند سرنوشت غم انگیزی داشته اند . هشتاد و پنج درصد از مردمی که ساخته شدن سد زندگی شان را به فلاکت کشانده است در قارهء آسیا زندگی می کنند .

ساختن سدهای جدید در جهان به حالت انفجار رسیده است .   بطوریکه تعداد سدهای بزرگ ( با ارتفاع بالای ۱۵ متر ) از ۵۰۰۰ سد در سال ۱۹۵۰ به  ۵۰۰۰۰  (پنجاه هزار)  سد در سال جاری رسیده  است .  خوبی ها و مزایایی که ساخته شدن سدها در بر دارند بر کسی پوشیده نیست . شهرها پیشرفت خود را مدیون همین سدها هستند و از سیاتل آمریکا  گرفته تا شهر شانگهای چین ، سدها تامین کنندهء آب و بخشی از انرژی برق مورد نیاز برای زندگی روزمره مردم و نیز استفاده در صنایع کشاورزی هستند . اما ساندرا پاستل مدیر برنامهء سیاست جهانی آب می گوید بهایی که برای ساخت و داشتن این سدها پرداخته میشود به مراتب بیشتر از از حاصلی است که از ساختن و داشتن آنها به دست می آید . به عبارتی دیگر،  زیان سدها بیشتر از سود و فایدهء آنهاست . سدها نه تنها زندگی مردم محلی ،  بلکه کل اقلیم زیست محیطی و جغرافیایی یک منطقه را ویران می کنند . یکی از کارشناسان سازمان ملل متحد می گوید :  وقتی سدی ساخته میشود و به درستی از آن استفاده نمی شود و مدیریت لایقی هم ندارد ، نتیجه اش بستن جریان زندگی یک رودخانه است . درست مانند بستن راه تنفس بر یک بیمار . او به برای مثال به سد گلن اشاره می کند که چگونه مسیر طبیعی و تاریخی رودخانهء کلرادو را در منطقهء گراند کانیون آمریکا بر رودخانه بست و اقلیم مسیر طبیعی رودخانه را خشک و شوره زار کرد و چرخهء حیات را نیز در آنجا از بین برد . اخیرا” دولت آمریکا متوجه  زیانهای فاجعه بار سدها شده است . این کشور برای چارهء کار ، راه بخشی از آب رودخانه را که پشت سد نگه می داشت و برای چرخاندن ژنراتورها و تولید برق از آن استفاده می کرد را باز نمود و با کاهش برق ، عملیات احیای محیط زیست مسیر این رودخانه را آغاز کرد ،  و البته در عوض بهای برق را افزایش داد . اما نجات رودخانه های آمریکا در همین یک موضوع خلاصه نمی شود و عملیات مهمتری در جریان است که طی آن سدهایی بزرگ ویران شده و از سر راه رودخانه های آمریکا برداشته خواهند شد . برای مثال در مدت اخیر  ، تنها دو سد بزرگ از روی رودخانهء پنوداسکات در ایالت ماین به این خاطر برداشته شدند تا محیط زیست و بخصوص زندگی ماهی ها در آن منطقه دوباره احیا شود و صنعت ماهی گیری نیز رونق بگیرد .

اما در همه جا یک چنین روندی وجود ندارد و  سدهای بی شماری به سرعت در دنیا ساخته میشوند . تنها در کشور برزیل برنامهء ساخت ۱۷۰۰ سد در حال بررسی و یا اجرا هست و گویی در آنجا کسی از نتایج منفی و فاجعه بار سدهای بی دلیلی که در گذشته ساخته شده اند درس عبرت نگرفته است . یکی از کارشناسانی که از سوی سازمان ملل متحد به بررسی ساخت سدهای جدید در جهان پرداخته است می گوید : بجای ساخت سدهای جدید می بایست بازدهی سدهای فعلی را بالا برد . مشکلی که بسیاری از سدهای ساخته شدهء فعلی با آن روبرو هستند حجم عظیم رسوب گذاری رودخانه ها در پشت آنهاست . به این ترتیب ، هم سدها کارایی خود را از دست می دهند و هم اینکه حیات جانداران آبزی در آن رودخانه های بسته شده از بین می رود .  وی می افزاید  متاسفانه ما شاهد این هستیم که سد سازان اهمیتی به عواقب فاجعه بار زیست محیطی و اقلیمی و نیز اجتماعی ناشی از ساختن این سدها نمی دهند و بی توجه به هشدارهای ما کار سدسازی خود را پیش می برند . یکی دیگر از کارشناسان برنامهء جهانی آب می گوید : عواقب منفی و خسارتهای اجتماعی و زیست محیطی وارد شده از سوی ساخته شدن سدها می بایست به عنوان بخشی از هزینه ساخت و داشتن آنها محسوب شود تا کسانی که سد می سازند بدانند  برای ساختن و داشتن این سدها چه هزینه های زیست محیطی و اجتماعی پرداخت شده و تا آن سدها پابرجا هستند ، چه هزینه هایی همچنان پرداخت باید شوند  . سازمان ملل متحد در گزارشی نوشته است که : اگر با ساختن سدهای جدید بخشی از محیط زیست نابود گردد و یا وضعیت معیشتی و زندگانی مردمی که در آن مناطق زندگی می کنند بدتر شود ، دیگر نمی توان ساختن و داشتن آن سدها را نمونه ای از پیشرفت و توسعهء پایدار در یک کشور نامید.

منبع : www.aebadi.com

اردک کنجکاو

اردک کنجکاوی که برای کشف و شناخت لنز یک دوربین عکاسی به آن نزدیک شده است . این تصویر امسال از سوی بنیاد نشنال جیوگرافیک  به عنوان یکی از بهترین عکسهای گرفته شده از جانوران انتخاب شد .

کارون را دیگر به خاطره بسپار ، دریاچهء ارومیه هم مردنی ست

امروز دو گزارش مختلف دربارهء نتایج فاجعه بار سد سازی در کشورمان خواندم . تفکر نکبت بار و خانمانسوز سدسازی می رود تا محیط زیست ایران را بطور کامل به خاک سیاه بنشاند و هیچ کس هم جلودارش نیست . می گویند در کشورمان مافیای سدسازی هست . یعنی سازمانها، نهادها ، شرکتها و پیمانکارهایی دولتی ، نیمه دولتی و خصوصی وجود دارند که سالیانه میلیاردها دلار و تومان از خزانهء مملکت می گیرند تا در کشورمان سد بسازند . عموم کارشناسان علوم مختلف بر این عقیده اند که این سدها نه تنها هیچ نفعی برای ما ندارند بلکه در میان مدت و درازمدت ، طبیعت و محیط زیست کشورمان را نابود می کنند . این کارشناسان دائما” با عدد و رقم و آمارهایی موثق و صدها دلیل علمی و عقلی فاجعه بار بودن سد سازی در ایران را به حکومت گوشزد کرده اند ، اما سدسازان هیچ اعتنایی به این نظریات علمی و منطقی و خیرخواهانه و دلسوزانه و میهن دوستانه نکرده  و همچنان کار خودشان را می کنند

کامبیز بهرام سلطانی در گزارش مفصلی که دربارهء دریاچهء ارومیه نوشته و با مقدمه ای از محمد درویش در وبلاگ مهار بیابانزایی منتشر کرده است می نویسد پانزده رودخانهء دائمی به دریاچهء ارومیه می ریزند . تاکنون روی این رودخانه ها ۳۶ سد ساخته اند ، ۱۲ سد در دست ساخت هستند و ۴۰ سد هم برای ساخت در دست برنامه ریزی هستند . یعنی ۸۸ سد مانع از ورود آب رودخانه هایی میشوند که به دریاچهء ارومیه می ریزند . برای مثال فقط بر یک رودخانهء آن (آجی  چای) ۲۲ سد احداث شده است و به این ترتیب آبی باقی نمی ماند که باعث ادامهء حیات دریاچهء ارومیه شود . کامبیز بهرام سلطانی در نوشته اش تصریح می کند که سازمان حفاظت محیط زیست ایران می داند که چه فاجعه ای در حال رخ دادن است اما نه تنها مانع از ساخت آن سدها نشده بلکه موافقت خود را نیز با این کار اعلام کرده است . کامبیز بهرام سلطانی با اشاره به مواردی مشخص ، مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست ایران را متهم به پرده پوشی برای اعمال سدسازها می کند و شرح می دهد که چگونه مقامات آن سازمان در گزارشها و کتابهایی که پیرامون وضعیت دریاچهء ارومیه نوشته اند هیچ اشاره ای به سدهایی که این دریاچه را خشکانده اند نکرده اند . بهرام سلطانی برچیدن سدهای احداث شده بر رودخانه های واریزی به دریاچهء ارومیه و نیز کاهش برداشت آب کشاورزی از این رودخانه ها را تنها راه نجات این دریاچه از مرگ حتمی می داند اما با نقل قولی که از رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران می کند جایی برای امیدواری باقی نمی ماند . این رئیس ناآگاه گفته است « ما نمی خواهیم و نمی توانیم مردمی که در اطراف دریاچه کشت می کنند را منع کنیم ، چراکه در ۳۰ سال قبل تولید میوه در این حوضه آبخیز ۲ میلیون تن بود ولی الان ۸ میلیون تن است » . با خواندن مطلب ارزشمند و کارشناسانهء کامبیز بهرام سلطانی در وبلاگ مهاربیابانزایی به این نتیجه می رسیم که مرگ دریاچهء ارومیه قطعی است و دیگر امیدی به نجاتش نیست

امیر قاسمی نژاد نیز در گزارشی که دربارهء رودخانهء کارون خوزستان نوشته و همراه فلشی صوتی – تصویری در سایت جدید آن لاین منتشر کرده است ، حال و روز کارون را شرح داده و مرگ آنرا نیز قریب الوقوع دانسته است . او می نویسد که به اهواز رفته اما از عکس‌های چشم‌نواز کارون که در کتاب‌ها دیده بود، اثری نیافته و از خیلی چیزهای دیگرهم نشانی ندیده است . او می گوید کارون دیگر کارون سابق نیست.  نه از ماهی‌ها خبری هست و نه از پرندگان و نه از خروش آبش . امیر قاسمی نژاد سپس سدهایی که بر حلقوم سرچشمه های کارون بنا شده اند و بزرگترین و پرآب ترین رودخانهء ایرانی را به رودخانه ای کم عمق ، نیمه خشک ،  گندیده و بدبو و در واقع کانالی جاری از فاصلاب تبدیل کرده اند را فهرست می کند و سدهای سدهای کارون ۱، کارون ۳، کارون ۴، مسجد سلیمان ،  شوشتر، عقیلی و گتوند را نام می برد . امیر قاسمی نژاد به نقل از یکی از اعضای شورای شهر اهواز می نویسد “ آب کارون را با هزینه‌های هنگفت به استان‌های یزد و اصفهان انتقال دادند و امروز که تنها قطره‌ای را که از کارون باقی مانده‌ است، به عنوان نفس‌های آخر می‌خواهند به قم ببرند و از کارون یک سراب و توهم برای مردمش باقی بگذارند” ء

کامبیز بهرام سلطانی تیتر نوشته اش در وبلاگ مهار بیابانزایی را به گونه ای انتخاب کرده که گویی هنوز هم امیدی به زنده ماندن دریاچهء ارومیه دارد ، اما امیر قاسمی نژاد واقع بین تر است و همه چیز را تمام شده می داند . او در عنوان گزارشش می نویسد که دیگر کارون را باید به خاطره ها سپرد

رودخانهء کارون ، اهواز – پیش از انقلاب

رودخانهء کارون ، اهواز ، همان نقطه ، امروز – بعد از انقلاب

اگر دوستدار محیط زیست ایران هستید پس این دو مطلب را هم حتما” بخوانید

محیط زیست ایران ، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب

سد سازی نیم میلیارد انسان را به فقر و فلاکت کشانده است

رود کارون – روزگاری اینجا پرخروشترین رودخانهء ایران جریان داشت

اینجا بستر رودخانهء کارون است . از کارون همین لجنزارها و باتلاقهای پراکنده باقی مانده است

اینجا بستر رودخانهء کارون است که زمانی پهن ترین و عمیقترین و پرآب ترین رود ایران بود و تنها رود قابل کشتیرانی کشورمان محسوب میشد . یعنی کشتی های بزرگ هم می توانستند واردش شوند . اما از آن رودخانهء پر آب و پرخروش دیگر اثری باقی نمانده است . با سدهایی که بر کارون زدند این رودخانه را خشکاندند. در عکس می بینید که مردی پیاده از عرض کارون خشکیده می گذرد . روی عکسها کلیک کنید تا بزرگتر دیده شوند


منبع : www.aebadi.com

خانه هایشان را ویران می کنیم تا بمیرند

تصویر بالا : یوزپلنگ ایرانی برای زنده ماندنش و گریز از دست ما ، سر به کوههای خشک و کویرها و بیابانهای ایران گذاشته

است . با اینحال هر کجا که می رود او را می یابند و می کشند . تصور می شود کمتر از پانزده یوزپلنگ دیگر را زنده باقی گذاشته ایم . تمام آمارهایی که تعدادی  بیشتر از این را نشان می دهند دروغ هستند

——————-

لابد شنیده اید که می گویند نسل فلان جانور منقرض شده است . یا اینکه می گویند تعداد فلان پرنده آنقدر کم شده است که نسلش در معرض انقراض قرار گرفته است؟ معنی چنین جملات تاسف باری این است که ما انسانها یا آنقدر آنها را کشته ایم که دیگر از آن جانوران و پرندگان زیبا دیگر کسی زنده باقی نمانده است یا آنکه بلایی برسرشان آورده ایم که دیگر ادامهء حیات و زندگی برایشان امکان پذیر نیست . دربارهء شکارهای بی رحمانه و قتل عام های جانوران بسیار شنیده ایم اما کمتر کسی به علت دوم اشاره می کند . آن جنایتی که جرمش کمتر از شکار و کشتن جانوران نیست ” از بین بردن محل زیست ” آنهاست

تصویر بالا : حکومت ما درختهای بلوط را قطع می کند و به زیر آب می برد تا سد بسازد . سنجابها که جایی برای زندگی

 ندارند ، آواره و گرسنه میشود . بعد ما مردم ایران آنهایی که زنده مانده اند را می گیریم و می فروشیم و می خریم و در قفس می کنیم . ما از شکنجه و حبس کردن و کشتن جانوران بی پناه و بی گناه لذت می بریم

———————-

زیستگاه جانوران یعنی چه؟

یک جانور – چه حیوان ، چه پرنده ، چه ماهی و چه هر نوع دیگر – در محیطی زندگی می کند که شامل همهء عناصر و ابزار و عوامل و امکانات لازم برای ادامهء حیاتش هست . گاهی این محیط زندگی بسیار کوچک است و آن جانور بنا به اندازه و جثه و نیازی که در این دنیا دارد خودش و فرزندانش را در آن جای می دهد و غذای اندکی هم پیدا می کند و در آن زندگی اش را ادامه می دهد . یک خرگوش می تواند همهء زندگی اش در یک لانهء کوچک و چند بوته و علفزاری اندک خلاصه شود . از آنسو ، پرنده ای مانند لک لک ممکن است برای دسترسی به غذا و دور شدن از فصل سرما و یخبندان ، هزاران کیلومتر را مهاجرت کند و فرزندش را در سرزمینی دور به دنیا بیاورد و با تغییر فصل ، برای یافتن غذا به قاره ای دیگر و سرزمینی دورتر بازگردد . اما همهء جانوران قادر به گریز از دست مرگ و مهاجرت به سرزمین های امن و دور نیستند . اگر ما انسانها به محل زندگی جانوران حمله کنیم ، یا منبع تغذیه و غذاهایش را از بین ببریم ، آنها دیگر جایی برای زندگی کردن وغذایی برای خوردن ندارند . وقتی جانوری احساس کند دیگر نمی تواند در نقطه ای به زندگی اش ادامه بدهد یا آنکه دیگرغذای برای خوردن پیدا نکند ، سعی می کند به محل دیگری برود و با محیطی جدید که یافته است خود بگیرد و حتی به خوردن غذاهایی جدید عادت کند تا بتواند زنده بماند .  وقتی که ما درختان جنگل را قطع می کنیم و دشتهای خرم و سرسبز را تبدیل به شهر و شهرک و ویلا می کنیم ، وقتی که ما در میان دشتی آرام و سرزنده جاده می کشیم ، وقتی در کوهساران سد می زنیم و رودخانه ها را خفه می کنیم و کوهپایه ها و درهای ساکت و امن و آرام را زیر آب می بریم ، وقتی که دریاچه و سواحل دریاها را جولانگاه هیولای صنعت و تردد ماشین آلات می کنیم ، جانوران بی پناه شده برای زنده ماندن خود و فرزندانشان دیگر چاره ای جز کوچ و رفتن به جایی دورتر از ما انسانها و ماشین ها ندارند . برای مثال ، یوزپلنگهای ایران برای نجات از دست بی رحمی های ما آوارهء دشتها و کویرهای خشک و سوزان شده اند . سنجاب های ما که درختان بلوطشان را برای سدسازی های غیر علمی و زیانبار یا جاده سازی های غیرضروری و ضد محیط زیست از بین برده ایم آوارهء کوههای خشک و سوزان شده اند . ماهی های و دلفین های سواحل جنوبی مان برای در امان ماندن از سیلاب پسمانده های صنعتی و سمومی که صنایع نفتی و پتروشیمی مان به خلیج فارس می ریزند ، به سمت آبهای عمیقتر و تهی تر رفته اند . پرندگان مهاجری که هر ساله به کشور ما می آمدند دیگر جایی برای زندگی کردن در ایران برایشان باقی نمانده است و به سرزمین هایی دورتر کوچ می کنند . این آخرین راهی هست که جانوران برای ادامهء حیات و زندگی کردن برایشان باقی مانده است

تصویر بالا : پلنگ ایرانی دیگر جایی برای زندگی کردن ندارد . او به هر کجا که می گریزد باز به دست مردم ما کشته

 میشود . در کشور ما تنها کمتر از بیست پلنگ ایرانی زنده مانده اند و همهء آمارهایی که تعدای بیشتر از این را نشان می دهند دروغ هستند

————————

تنها بخش بسیار بسیار کوچکی از طبیعت ایران به عنوان “مناطق حفاظت شده” باقی مانده اند . معنی این حرف آن است که تقریبا” دیگر هیچ کجای ایران برای جانوران امن و آرام نیست و کسی از آنها و محل زندگی شان و فرزندانشان حفاظتی نمی کند . در میان جوامع مترقی ، مردم محبت کردن و حس دوست داشتن را با طبیعت و جانوران آغاز می کنند و از همان کودکی مهر و محبت جانوران و محیط زیست را به دل می گیرند . نمونه و مصادیق این فرهنگ را می توان در کتابهای قصه ، نقاشی ها ، فیلمها و کارتونهایی که برای کودکانشان می سازند دید . اما در فرهنگ ما جانوران را نه به شکل دوستانی معصوم و زیبا بلکه به عنوان غذاهایی متحرک تلقی می کنند . ما هنوز هم حیوانات را به دو دستهء “حلال گوشت و حرام گوشت” تقسیم بندی می کنیم و یک آهو را به عنوان جانوری مناسب کباب شدن و یک اردک را بهترین مادهء لازم برای تهیهء فسنجان می بینیم . ما درختان و جنگل هایمان را به شکل چوب و دشتهای سرسبزمان را به عنوان زمینی مناسب برای ساختن ویلا و آپارتمان می بینیم و کلا” طبیعت را غنیمتی می دانیم که به چنگمان افتاده است و باید تا آنجا که می توانیم غارتش کنیم

تصویر بالا : پرندگان ایران دیگر در آسمانها و تالابهای ما هم  امان و پناهی ندارند . سدسازها ، جاده سازها ، شهرک سازها

و صنعت سازها زیست گاههای طبیعی آنها را خشکانده و ویران

کرده اند . خود این جانوران بی پناه نیز به هر سویی که می گریزند باز توسط ما به دام افتاده و سر بریده میشوند و یا آنکه در حین عبور از آسمان با گلوله هایمان هدف قرار گرفته و کشته میشوند

————————-

با یک چنین دیدگاهی و با یک چنین فرهنگی که ما داریم ، در طبیعتمان و محیط زیست طبیعی مان دیگر جایی برای جانوران باقی نمی گذاریم . ما تا جایی که توانستیم حیوانات و پرندگان بی پناه ایران را کشتیم و شکار کردیم و آنقدر این جنایت را ادامه دادیم تا از بسیاری از آنها حتی یکی را زنده باقی نگذاشتیم و نسلشان را منقرض کردیم . در موج حمله و هجوم جدیدی که راه انداخته ایم اینبار محل زیست و زندگی آنها را هدف گرفته ایم . روندی که به عنوان توسعهء صنعتی و کشاورزی ، عمران و گسترش تولیدی ، جاده سازی ، سدسازی ، لوله کشی ، شهرک سازی ، چوب بری ، ماهی گیری نوین و امثال اینها در پیش گرفته شده اند . در این شیوه ، تنها چیزی که بهایی و ارزشی ندارد محیط زیست است . با ویران کردن محیط زیست و طبیعت زیبا و خدادادی ایران ، حیات وحش و جانوران ایران روز به روز و بیشتر از گذشته بی پناه ، سرگردان ، گرسنه ، وحشت زده و آواره می شوند . سازمان ملل متحد سال جاری میلادی را سال حمایت از انواع گونه های جانوری اعلام کرده است . در این سال آنچه که در کشور ما گرامی داشته نشد و کسی به آن نپرداخت همین حق حیات و زندگی جانوران بود . در سراسر ایران همه با هم به جان محیط زیست افتاده اند . با ویران کردن طبیعت ، ما عملا” زیست گاه و محل زندگی و منابع آب و تغذیه و خانه های جانوران و پرندگان مان را ویران می کنیم تا بمیرند

تصویر بالا : این سیاهگوش ایرانی چندین سال است که در قفسی کوچک و در پارک پردیسان تهران زندانی شده است .

 زیستگاه طبیعی جانوران ایران را با حمله به طبیعت و ساختن سد و جاده و شهرک و کارخانه ویران کرده ایم . وقتی هم که این جانوران بی پناه را در حال گریز می بینیم ، گرفتارشان می کنیم و می کشیم و یا اینکه مانند این سیاهگوش ماده در قفس می اندازیم تا بتدریج و در اسارت  بمیرد . کسی به فکر جانوران  بی زبان و بی پناه ایران نیست

آخرین خبر

مسئولین پروژهء حفاظت از یوزپلنگ آسیایی ، آخرین تعداد وجود یوزپلنگ در زیست گاه های پنج گانه این جانور در ایران را ۷ یوزپلنگ بالغ و ۱۲ توله یوزپلنگ دانستند . البته این مسئولین محترم به جای کلمهء ” یوزپلنگ بالغ ” از واژهء “خانواده یوزپلنگ ” استفاده کرده اند تا در ذهن مخاطبین خود تعداد این جانوران را انبوه و بیشتر از آنچه که هست نشان دهند . بهرحال ، با همین آمارهای اعلام شده نیز تعداد یوزپلنگهای ایران زیر بیست قلاده باقی می مانند . بنده همچنان معتقد هستم ادعای وجود نوزده قلاده یوزپلنگ در ایران دروغ است و میزان واقعی بسیار کمتر از این تعداد است . دیگر اینکه مسئولین پروژهء حفاظت یوزپلنگ ایران بجای تاسف ، با شادی و خوشحالی گفته اند که یک یوزپلنگ در طول سال صدها هکتار را برای زنده ماندنش درنوردیده است تا زنده بماند . این آقایان محترم وجود – به ادعای خودشان - نوزده یوزپلنگ بالغ و توله هایشان در کشورمان و فرار و آوارگی و بی پناهی این جانوران بیچاره و طی طریق کردن صدها هکتاری شان در سال برای گریز از دست ما مردم ایران را نشاندهندهء وفور و پویایی آن یوزپلنگهای نگون بخت دانسته اند .

جاذبه های طبیعی و گردشگری استان گیلان

مقدمه :

امروزه بیشتر کشور های جهان در رقابتی نزدیک و تنگاتنگ در پی بهره گیری از فرایای اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی به ویژه دریافت سهم بیشتری از درآمد . بالا بردن سطح اشتغال ناشی از صنعت جهانگردی در کشور خود هستند.

کشورها علیرغم در اختیار داشتن جاذبه های فراوان ، حتی در میان هشتاد کشور نخست در زمینه پذیرش گردشگری هم قرار ندارند و شکی نیست که با توجه به جاذبه های طبیعی ، فرهنگی و تاریخی این وضعیت با سهمی که کشورمان می باید دارا باشد فاصله زیادی دارد.

ایران یکی از پنج کشور اول برخوردار از بیشترین  تنوع زیستی در کره زمین و نیز یکی از ده کشور اول تاریخی جهان است. و این دو ویژگی در واقع دو امتیاز مهم جهت جذب  توریست محسوب می شود و لازم است با برنامه ریزی درست و اختصاصی ، بودجه مناسب ، امکانات و شرایط استفاده از توانمندیهای طبیعی و تاریخی کشور فراهم آید.

با توجه به این دو ویژگی  یاد شده صنعت توریسم در ایران باید در حال حاضر سالانه به طور متوسط 20 میلیارد دلار درآمد داشته باشد اما می دانیم که این گونه نیست و اکنون توریسم ایران با درآمد سالانه کمتر از ششصد میلیون دلار حتی در میان 80 کشور توریستی نخست جهان نیز جایی ندارد. لذا با تقویت فرهنگ عمومی می توان سهم بیشتری از این صنعت عاید کشور کرد.

  ادامه این پست در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

تعاریف لغوی و اصطلاحی محیط زیست

تعریف لغوی:
اصطلاح محیط زیست خود از دو کلمه "محیط" و "زیست" ترکیب شده است. واژه محیط به معنای آنچه که احاطه می کند؛ احاطه اشیاء یا ناحیه یا موقعیت. عمل احاطه کردن و نتیجه این عمل جمع کلیه شرایط خارجی و اثر آنها در زندگی و توسعه موجودات، مجموعه عوامل فیزیکی شیمیایی بیولوژیکی و اجتماعی می باشد. فراگرفتن، نفوذ کردن، تحت نفوذ قرار دادن شرایط و اوضاع و احوال و مانند آن تعبیر شده است. واژه زیست به معنای چیزی است که یک شخص برای زنده ماندن به آن نیاز دارد؛ حیات، زندگی، هستی، وجود داشتن. بنابراین محیط زیست از نظر لغوی به معنای محلی که آدمی را احاطه کرده است و نیز قلمرو حیات و زندگی می باشد...

تعریف اصطلاحی:

در قوانین و مقررات کشور اعم از قانون اساسی و قوانین عادی و دیگر مقررات تعریفی از محیط زیست ادائه نشده است ولی در تعریف کلی وجود و استمرار حیات انسانی و تمامی گیاهان و جانوران منوط به وجود محیط مادی یا به عبارت دیگر محیط زیست مجموعه ای مرکب از آب، هوا و ذرات معلق نظیر دوده و غبار است همچنین در تعریف محیط زیست آمده است محیط زیست عبارت است از محیطی که فرایند حیات را فرا گرفته و با آن برهم کنش دارد. محیط زیست از طبیعت، جوامع انسانی و نیز فضایی که با فکر و به دست انسان ساخته شده است تشکیل یافته است و کل فضای زیستی کره زمین یعنی زیستکره یا بیوسفر را قرار می گیرد...


عکس های هوائی

بخش اول

تاریخچه:


عکسهای هوایی امروزه حداقل در دو رشته بزرگ علمی یعنی فتوگرامتری به معنی کلی تهیه نقشه از عکسهای هوایی و دیگری تفسیر به معنی شناسایی و تشخیص عوارض و اشیاء از روی تصویر به کار می روند و دارای شروع و تاریخ همزمانی می باشند که بتدریج و با پیشرفتهای تکنولوژی، این دو رشته توسعه یافته و در نتیجه، استفاده و ابزار برای دو گروه کم کم از هم فاصله گرفته و در هر یک، تخصص های جداگانه ای به وجود آمده و بتدریج نیز اضافه خواهد شد.

عکسبرداری هوایی برای هر دو مصارف فوق دارای قدمت چندان زیادی نیست، بلکه تاریخ آن کم و بیش مقارن با پیدایش هنر و علم عکاسی و همچنین، صنعت هوانوردی است. اولین گزارش کتبی اختراع عکسبرداری به علوم آکادمی علوم و هنرهای فرانسه به سال 1839 باز می گردد. این عکسبرداری توسط دو فرانسوی به نامهای Daguerre و Niepce انجام گرفت. اولین گزارش قطعی پرواز هواپیما نیز مربوط به 17 دسامبر 1903 بوسیله برادران آمریکایی Wright می باشد، بنابراین باید توجه نمود که تاریخ عکسبرداری هوایی به زمان بینابین دو تاریخ فوق برمی گردد. اولین عکسبرداری هوایی از اروپا (فرانسه) به وسیله G.S.Tournachon که بعداً Nadar نامیده شد، در 1858 در پاریس انجام گردید و مقارن با او، یعنی مجدداً در همان سال شخص دیگری به نام Laussedat با دوربین عکاسی و فیلمهای شیشه ای که با خود در بالن داشت، از دهکده ای نزدیک عکسبرداری نمود. او توانست از عکسها نقشه توپوگرافیک تهیه نماید و دومی موفق به تجزیه و تحلیل ریاضی برای برگردان تصویر پرسپکتیو به تصویر ارتوفتو شد.

در آمریکا، اولین عکس هوایی که با بالن گرفته شد، به تاریخ 13 اکتبر 1860 ثبت گردید. این عکس از ارتفاع 1200 پایی (365 متری) از بندر بوستون گرفته شده و در اتحاد جماهیر شوروی سابق، تاریخ اولین عکسبرداری هوایی به سال 1886 بر می گردد.

اولین فیلمبرداری هوایی بوسیله ویلبر رایت در 1909 با هواپیما از چنتوچیلی ایتالیا انجام شد. ولی استفاده عظیم از عکسهای هوایی، در ارتش و از جنگ جهانی اول بود، در حالی که برای مصارف غیر نظامی، از جنگ جهانی دوم به طور وسیع آغاز گردید.

با پیشرفت در صنایع شیمیایی و تهیه فیلم بهتر و همچنین تکنولوژی هوایی، در مجموع، این شاخه از علوم توسعه پیدا نمود. دوربینهای عکسبرداری هوایی با پیشرفتهای شگرف در صنعت و هنر ساختمان عدسیها به حد بسیار مرغوب رسید. ساختمان انواع فیلمهای سفید و سیاه بصورت پانکروماتیک و مادون قرمز توسعه یافت و فیلم رنگی نیز از 1935 بصورت کداکرم عرضه گردید. فیلمهای رنگی کاذب نیز کاربردی عظیم در تفسیر پیدا نمود.

 بقیه در ادامه مطلب...
ادامه مطلب ...

پارک ملی سرخه حصار

پارک ملی سرخه حصار دارای ۳۸۰/۹ هکتار مساحت است که به جز بخش شمال شرقی آن تمام این ناحیه تحت کنترل و حفاظت سازمان محیط زیست قرار دارد. آب و هوای این منطقه نیمه خشک است و اختلاف درجه حرارت روز و شب در آن بالا است. متوسط حداکثر درجه حرارت سالانه آن ۹/۱۸ درجه سانتی‌گراد است. رودخانة جاجرود در این ناحیه جریان دارد و پس از سد لتیان، در حاشیه منطقه جریان پیدا می‌کند و در شهرک پارچین از منطقه خارج می‌شود. راه‌های ارتباطی این ناحیه عبارتند از: جاده خجیر که از دو راهی زرشکی منشعب می‌شود و تا خجیر ۱۴ کیلومتر است. راه دیگر جاده قصر فیروزه است.

آشنایی سریع با پارک ملی سرخه حصار:

پارک ملی سرخه حصار با مساحتی بالغ بر 9168 هکتار همچو پارک ملی خجیر با بیش از دویست سال سابقه حفاظتی بصورت قرق و شکارگاه سلطنتی کنترل و در حال حاضر طی مصوبه شماره 91 مورخ 21/6/61 شورایعالی حفاظت محیط زیست با عنوان پارک ملی تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته است . پارک ملی سرخه حصار دارای ۳۸۰/۹ هکتار مساحت است که به جز بخش شمال شرقی آن تمام این ناحیه تحت کنترل و حفاظت سازمان محیط زیست قرار دارد.

آب و هوای این منطقه نیمه خشک است و اختلاف درجه حرارت روز و شب در آن بالا است. متوسط حداکثر درجه حرارت سالانه آن ۹/۱۸ درجه سانتی‌گراد است. رودخانة جاجرود در این ناحیه جریان دارد و پس از سد لتیان، در حاشیه منطقه جریان پیدا می‌کند و در شهرک پارچین از منطقه خارج می‌شود. راه‌های ارتباطی این ناحیه عبارتند از: جاده خجیر که از دو راهی زرشکی منشعب می‌شود و تا خجیر ۱۴ کیلومتر است. راه دیگر جاده قصر فیروزه است.


پارک ملی سرخه حصار در سال ۱۱۷۴ به عنوان شکارگاه سلطنتی مورد حفاظت قرار گرفت و در سال ۱۳۵۹ به گفته وزیر وقت هوشنگ ضیایی در زمره پارکهای ملی ثبت گردید. پارک ملی سرخه حصار در شرق تهران واقع شده و از وسعتی در حدود ۹۳۰۰هکتار بر خوردار است . بر مبنای تبصره ۴ ماده ۳۱ اصلاحی قانون جنگلها کلیه مراتع و اراضی ملی و مناطق حفاظت شده در اختیار سازمان محیط زیست قرار دارد و قابل وا گذاری به غیر نیستند .

موقعیت جغرافیائی :
پارک ملی سرخه حصاربا 3957108 تا 3940015 عرض جغرافیائی و 572230 تا 560270 طول جغرافیائی در شرق شهر تهران واقع گردیده است .

ویژگیهای منطقه :
پارک ملی سرخه حصار همچو پارک ملی خجیر دارای اکوسیستمی یکسان می باشد با این تفاوت که نزدیکی این پارک با شهر تهران جاذبه های توریستی این منطقه را افزایش داده است .

عوامل تهدید کننده منطقه :
از مهمترین عوامل تهدید کننده می توان به تعارضات و تصرفات اراضی بوسیله نیروهای نظامی بهره برداری از معدن بالاست . وجود کانون متمرکز انسانی ، تغییر کاربری اراضی به منظور شهرسازی بهره برداری از گونه های غیربومی در ایجاد توسعه فضای سبز پارک نام برد .

سرخه حصار یکی از قدیمی‌ترین شکارگاه‌های ایران محسوب شده به همین خاطر در گذشته از اهمیت خاصی برخوردار بود.
این منطقه با 9168 هکتار مساحت در سال 1361به‌عنوان پارک ملی شناخته شد. این پارک از تنوع زیستی بسیار بالا و اهمیت تحقیقاتی زیادی برخوردار است.بنه، بادام کوهی، ارس، زرشک، زالزالک، تنگرس، گون درمنه و شیرخشت برخی گونه‌های گیاهی این پارک ملی را تشکیل می‌دهند.

مهم‌ترین گونه‌های جانوری آن نیز عبارتنداز: قوچ و میش البرز، بز وپازن، گراز، پلنگ، کفتار، گربه پالاس، کاراکل، گرگ، کبک، تیهو؛ به‌ویژه این منطقه یکی از زیستگاه‌های آهو محسوب می‌شود. نزدیکی این پارک به کلانشهر تهران اهمیت آن را صد چندان کرده است به‌طوری که کارشناسان محیط‌زیست از سرخه حصار و خجیر به‌عنوان ریه‌های تنفسی تهران نام می‌برند.

با این همه این پارک طی سال‌های اخیر همواره مورد تعرض قرار گرفته و بخشی از آن دستخوش تخریب و ساخت‌و‌ساز شده است. گونه‌های جانوری سرخه‌حصار نیز به‌دلیل شکار غیرمجاز کاهش یافته است.

کارشناسان می‌گویند با توجه به اهمیت این پارک و همجواری آن با پایتخت، مسئولان محیط زیست باید در حفظ و صیانت آن تلاش بیشتری به خرج دهند؛ این درحالی است که مدیرکل اداره محیط زیست استان تهران، کمبود اعتبار و کم‌توجهی سازمان مرکزی محیط‌زیست به محیط‌زیست استان تهران را از تنگناهای این اداره برای رسیدگی به مشکلات زیست‌محیطی استان عنوان می‌کند.

پارک ملی سرخه حصار با مساحتی بالغ بر 9168 هکتار همچو پارک ملی خجیر با بیش از دویست سال سابقه حفاظتی بصورت قرق و شکارگاه

سلطنتی کنترل و در حال حاضر طی مصوبه شماره 91 مورخ 21/6/61 شورایعالی حفاظت محیط زیست با عنوان پارک ملی تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته است .

موقعیت جغرافیائی :

پارک ملی سرخه حصاربا 3957108 تا 3940015 عرض جغرافیائی و 572230 تا 560270 طول جغرافیائی در شرق شهر تهران واقع

گردیده است .

ویژگیهای منطقه :
پارک ملی سرخه حصار همچو پارک ملی خجیر دارای اکوسیستمی یکسان می باشد با این تفاوت که نزدیکی این پارک با شهر تهران جاذبه های توریستی این منطقه را افزایش داده است .

عوامل تهدید کننده منطقه :
از مهمترین عوامل تهدید کننده می توان به تعارضات و تصرفات اراضی بوسیله نیروهای نظامی بهره برداری از معدن بالاست . وجود کانون

متمرکز انسانی ، تغییر کاربری اراضی به منظور شهرسازی بهره برداری از گونه های غیربومی در ایجاد توسعه فضای سبز پارک نام برد .

کنوانسیون چهارچوبی حفاظت از محیط زیست دریای خزر (کنوانسیون تهران)

کشورهای حاشیه دریای خزر:
جمهوری آذربایجان
جمهوری اسلامی ایران
جمهوری قزاقستان
فدراسیون روسیه

ترکمنستان


*با آگاهی از تخریب محیط زیست دریای خزر در اثر آلودگی ناشی از منابع مختلف فعالیتهای انسانی از جمله تخلیه مواد مضر، خطرناک ، مواد زائد و سایر آلودگیهای ناشی از منابع دریایی و منابع مستقر در خشکی


*با تصمیم راسخ در حفظ منابع زنده دریای خزر برای نسلهای حاضر وآینده


*با آگاهی به ضرورت تضمین عدم مضر بودن فعالیتهای مستقر در خشکی برای محیط زیست دریای خزر


*با توجه به خطرات ناشی از نوسانات سطح آب که محیط زیست دریای خزر و خصوصیات اکولوژیکی و آب نگاری منحصر به فرد آن را تهدید می کند


*با تاکید بر اهمیت حفاظت از محیط زیست دریای خزر


*با تصدیق اهمیت همکاری میان دولتهای ساحلی خزر و با سازمانهای بین المللی مربوطه با هدف حفاظت و نگهداری محیط
زیست دریایی دریای خزر


هدف
هدف این کنوانسیون، حفاظت از محیط زیست دریای خزر از کلیه منابع آلوده کننده و حفاظت نگهداری، احیا و استفاده
منطقی و پایدار از منابع بیولوژیکی آن می باشد.



این کنوانسیون در 9 بخش تنظیم شده است


بخش اول . مفادکلی

بخش دوم . تعهدات کلی

بخش سوم . جلوگیری ، کاهش و کنترل آلودگی

بخش چهارم. حفاظت ، نگهداری و احیای محیط زیست دریایی

بخش پنجم . خط مشی ها

بخش ششم . ترتیبات سازمانی

بخش هفتم پروتکلها وضمایم

بخش هشتم: اجرا و قبول

بخش نهم و مواد نهایی


در ادامه مطلب فایل pdf این کنوانسیون برای دانلود قرار داده شده است.


 

ادامه مطلب ...

برخی از تعاریف زیست محیطی



آلودگی  (
pollution)  

منظور از آلوده ساختن  محیط زیست عبارت است از پخش یا آمیختن مواد خارجی به آب یا هوا یا زمین به میزانی که کیفیت فیزیکی، شیمیایی یا بیولوژیک آن را بطوریکه زیان‌آور به حال انسان یا سایر موجودات زنده  و یا گیاهان  و یا آثار و ابنیه باشد تغییر دهد.

مجموعه قوانین و مقررات حفاظت محیط زیست، جلد اول، صفحه 14، دفتر حقوقی و امور مجلس، بهمن


آلودگی آب:

طبق بند 2 ماده 10 آئین نامه جلوگیری از آلودگی آب مصوب 24/9/1363 آلودگی آب عبارتست از تغییر مواد محلول یا معلق یا تغییر درجه حرارت و یا دیگر خواص فیزیکی و شیمیائی و بیولوژیکی آب در حدی که آنرا برای مصرفی که برای آن مقرر شده است مضر یا غیر مفید سازد.

 

در کنگره کارشناسان اروپائی در سال 1971 در ژنو آلودگی آب را اینگونه تعریف کرده اند: جریانی از آب را آلوده گویند که در نتیجه فعالیتهای انسانی، بطور مستقیم یا غیر مستقیم ، ترکیبات یا حالت آن بطوری تغییر یافته باشد که دیگر نتوان به آسانی در کلیه یا در برخی مصارف بعنوان آب طبیعی از آن استفاده کرد.

فتحی واجارگاه ،کوروش و محسن فرمهینی.1382.  دانش زیست محیطی برای توسعه پایدار.148ص.


ارزیابی چرخه حیات: 

این روش به عنوان یک ابزار تحلیلی برای ارزیابی اثرات یک محصول، فرایند، خدمات و یا فعالیت بکار می رود. این روش یک آزمایش نظام مند از شناخت اثرات زیست محیطی یک محصول در طی دوره حیات آن می باشد. تجهیزات هر بخش این سامانه از دریافت مواد خام تا فعالیتهای ساخت، مصرف مجدد، نگهداری، بازیافت و مدیریت زایدات را مورد بررسی قرار می دهد و هدف از کاربرد آن، کاهش اثرات زیست محیطی ناسازگار در کلیه مراحل انتخاب و نیز تاریخ موجودیت آن است. این نوع ارزیابی کلیه داده ها یا ورودی در هر مرحله از انرژی اولیه، مواد خام و تمام ستانده ها را در هر مرحله (خروجی به هوا، آب و خاک) را مشخص می نماید.

منوری، سید مسعود، ارزیابی اثرات زیست محیطی، ، انتشارات میترا،


آلودگی خاک:

زمانی که موادی به خاک اضافه گردند که منجر به تغییر کیفیت فیزیکی، شیمیایی و یا بیولوژیکی خاک شوند به نحوی که برای سلامت انسان و سایر موجودات و کشاورزی مضر باشد، آلودگی خاک ایجاد می شود.


ارزیابی زیست محیطی استراتژیک:

فرایندی نظام مند (سیستماتیک) و پویا برای ارزیابی کیفیت زیست محیطی و پیامدهای زیست محیطی دورنماها و اهداف توسعه ای است که به کمک سیاست گذاری ها، برنامه ها و طر ح ها تحقق می یابند. هدف از انجام آن لحاظ نمودن یکپارچه ملاحظات بیو فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سیاست ها، برنامه ها و طرح های توسعه می باشد.

منوری، سید مسعود، ارزیابی اثرات زیست محیطی، ، انتشارات میترا،



استانداردهای اولیه و ثانویه :

آژانس حفاظت محیط زیست (EPA) بمنظور کیفیت آب آشامیدنی مناسب استانداردهای مختلفی را بوجود آورده است. این استانداردها به 2 دسته تقسیم میشوند:

استانداردهای اولیه و استانداردهای ثانویه.

استانداردهای اولیه: در واقع تعیین کننده میزان مواد آلاینده موجود در آب بر مبنای معیارهای سلامتی انسان است.

استانداردهای ثانویه: در بر گیرنده برخی ویژگیهای ظاهری و فیزیکی آب نظیر بو، رنگ و برخی ویژگیهای غیر ظاهری آب ماند سختی است. این استانداردها از نظر اهمیت نسبت به استانداردهای اولیه در رده دوم قرار میگیرند.

فتحی واجارگاه ،کوروش و محسن فرمهینی.1382.  دانش زیست محیطی برای توسعه پایدار.148ص.



انرژی تجدیدپذیر(Renewable  Energy)

انرژی حاصله از منابعی که نامحدود بوده یا به سرعت جایگزین می شوند یا به طور طبیعی تجدیدپذیر بوده، و حاصل از احتراق سوختهای فسیلی نباشند، از قبیل خورشید، باد، آب، موج، ضایعات، ژئوترمال (گرمای زمین). بیوماس (از قبیل چوب) در صورتی تجدیدپذیر محسوب می شود که رشد و تولید آن با مصرف برابری کند.

جایگاه محیط زیست در علوم اجتماعی

در نظر بسیاری از افراد و حتی محققان، محیط زیست ربطی به عوامل اجتماعی ندارد و مسائل مربوط به رفتار محیط زیستی را در حیطه روان‌شناسی تشخیص داده‌اند. اما عده‌ای دیگر در نقطه مقابل این نظر قرار گرفته‌اند و مسائل محیط زیست را در چرخه مسائل اجتماعی قرار می‌دهند. مسائل محیط زیستی، چندان تفاوتی با دیگر مسائل اجتماعی مانند: بز‌هکاری، بی‌خانمانی، جرایم جوانان و یا ایدز ندارد. آنچه مهّم است چگونگی پیدایش مسائل بر اثر کنش و واکنش عاملان اجتماعی و روابط قدرتی میان عاملان است.


محیط زیست را نمی‌توان از سایر علوم و حوزه‌های علمی جدا دانست. مسائل محیطی بیش‌تر پیامد کنش یا رفتار اجتماعی انسان هستند. به عنوان مثال دانشمندان پذیرفته‌اند که گرم شدن دمای زمین برآیند انتشار فزاینده کربن توسط انسان‌ها، از طریق تولید و مصرف نیرو (سوخت مواد فسیلی، مانند: زغال، گاز و بنزین برای تولید برق) و شیوه‌های حمل و نقل با اتکا به این گونه سوخت‌های فسیلی است.  

 

هم زمان در کنار توجه علمی یا نظری، بعد علمی بسیار مهمّی برای اندیشیدن درباره محیط زیست با توجه به ارتباط آن با جامعه و نظریه‌پردازی در این مورد وجود دارد. این بعد به حل و فصل افزایش کمیت و کیفیت آن مسائل محیطی می‌پردازد که تمام جامعه‌های روی کره زمین، چه در سطح ملی و چه در سطح جهانی با آنها روبه‌رو هستند. گرم‌تر شدن دمای زمین و تغییر آب و هوا، نابودی جنگل‌ها، بیابان‌گستری، آلودگی، ازمیان رفتن انواع گونه‌های زیستی و کشمکش بر سر فایده‌ها و خطرهای مهندسی ژنتیک و زیست ‌فن‌آوری، در زندگی ما اصطلاحاتی آشنا هستند.


 تاریخچه جامعه‌شناسی محیط زیست
در ابتدا، جامعه‌شناسی به طور سنتی میان انسان و طبیعت تمایز قائل شده بود و تحت تأثیر پیروان اندیشمندانی مانند داروین و دکارت قرار داشت. بازتاب نظریه داروین به نام اصل انواع در سال 1859 موجب تغییراتی در مفهوم طبیعت شد. در اندیشه او، طبیعت ساختاری برای بازنمایاندن وحدت الهی، آرامش و خوشایند انسان نبود، از این رو، تصویری از طبیعت ارائه داد که وجه تنازعی آن، چنگ و دندان خونین را در نظر داشت. هر موجودی برای بقای خود ناچار به مبارزه به منظور افزایش نسبت هندسی خود بود. بر این اساس، هر یک از موجودات در دوره‌ای از زندگی، در چند فصل از سال و یا در فاصله چند نسل باید برای بقاء، مبارزه کنند و صدمه‌های فراوانی متحمل شوند. داروین انسان را در نزاع برای بقا در محیط می‌دید. دکارت نیز اعتقاد داشت که جهان طبیعی از انسان‌ها جدا است و ما فقط باید قوانین خود را بر آن تحمیل و قوانین آن را نیز به منظور تصاحب و تسلط بر آن کشف کنیم.


در اواخر دهه 1960 و اوایل 1970، محیط زیست‌ گرائی (Environmentalism) در عرصه علوم ظاهر شد. در میان دانشمندان علوم اجتماعی، اقتصاددانان و حقوق‌دانان از اولین افرادی بودند که با موضوعات محیط زیستی سروکار داشتند. رشته حقوق، به دلیل وضع قوانین و ضوابط محیط زیست و اقتصاددانان به دلیل ارتباط مسائل محیط زیستی ناشی از دست ساخته‌های انسان که در فعالیت‌های فیزیکی جامعه صنعتی ریشه داشتند، با محیط زیست ارتباط پیدا کردند. همچنین مسائل ناشی از تولید و مصرف، تهیه و پردازش منابع طبیعی و مانند آنها، توجه اقتصاددانان را به خود جلب کرد. گرچه این مسائل به جامعه‌شناسی صنعتی هم مربوط می‌شود، اما شاخه دیگری از جامعه‌شناسی که در کنار آن بتواند واکنش محافظه‌کارانه نسبت به صنعتی شدن داشته باشد وجود نداشت.


در نیمه اول دهه 70، روان‌شناسان، تحقیق در مورد آگاهی‌های محیط زیستی و گرایش افراد به مسائل محیط زیستی را آغاز کردند، اما در نیمه دوم دهه هفتاد به طور خاص بر دو حوزه تحقیق در مورد مسائل محیط زیستی متمرکز شدند: تحقیق تجربی بر روی جهت‌گیری‌های ارزشی غیرمادی و تحقیق در مورد جنبش‌های محیط زیستی معاصر که هیچ یک هنوز با عنوان جامعه‌شناسی محیط زیست ظاهر نشده بود. در آن زمان با وجود آنکه جنبش سبز، مهّم‌ترین جنبش نوین اجتماعی بود، اما هنوز برای دانشگاهیان جذابیتی نداشت. حتی برخی از پژوهشگران جامعه‌شناس که به موضوع‌های سبز، علاقه نشان می‌دادند، شاخه جدیدی را با عنوان محیط زیست ایجاد نکردند. جامعه شناسی در مقایسه با سایر رشته‌ها مانند فلسفه، اقتصاد، حقوق، علوم سیاسی، روان‌شناسی، تاریخ و علوم تربیتی نسبت به محیط زیست، تقریباً بی‌تفاوت مانده بود. با وجود آنکه، جامعه‌شناسی آکادمیک به موضوع‌های اکولوژیکی، بیست سال قبل از سایر رشته‌ها توجه نشان داد، اما تا آشکار شدن مسئله‌ای مهّم در جوامع بشری توجه خود را به محیط زیست معطوف نکرد. در فاصله سال‌های 1975 تا 1980 دو خط تحقیقی وابسته به محیط در جامعه‌شناسی وجود داشت. یکی از آنها، تحقیق تجربی در زمینه جهت‌یابی آموزشی ماتریالیسم به فراماتریالیسم و دیگری تحقیق جنبش‌های اجتماعی بود، علی‌رغم این واقعیت که محیط زیست‌گرایی با تحریک فرهنگی سروکار دارد. تاریخ‌دانان و کارشناسان آموزش و پرورش، زودتر از جامعه‌شناسان تشخیص دادند که جریان‌هایی در حال ظهور است. در اوایل دهه 1980 علم روان‌شناسی با پرداختن به موضوع آگاهی محیط زیستی و دیدگاه‌های شخصی به جریان‌های محیط زیستی، وارد عرصه شد. قسمتی از مشکل این بود که مسائل محیط زیستی به عنوان یک موضوع حقیقی و اصلی جامعه‌شناسی در نظر گرفته نشده بود. جامعه‌شناسی موقعیتی دور از طبیعت، برای خود در نظر داشت. با آنکه نظریه‌هایی مانند ساخت‌گرایی، نئومارکسیست ، تئوری انتقادی وجود داشت تا در تحقیق‌های محیط زیستی، جامعه‌شناسان را یاری دهد و گرایش‌های متفاوت در مورد انسان و طبیعت را با هم مقایسه کند، اما استفاده از آنها با فاصله زمانی زیادی اتفاق افتاد. این تئوری‌ها می‌توانست نقطه آغاز تحقیق در مورد آگاهی‌های محیط زیستی، شکل‌گیری فکر اکولوژیکی، پارادایم‌های فرهنگی طبیعت و نقش انسان‌ها و جامعه در درون طبیعت باشد.


گسترش سلسله مراتب اجتماعی در حین توسعه سرمایه‌داری و حضور دولت با داشتن ابزار کنترل و سلطه بر انسان و طبیعت موجب شد تا گرایش‌های طبیعت‌گرایانه کنار گذاشته شوند. در واکنش به این گرایش، سازمان‌های درگیر جنبش‌های محیطی با اهداف مشترک و منافع متفاوت از هم شکل گرفتند. این هواداران شامل کلوپ‌های حفاظت از محیط زیست، اتحادیه‌های کارگری، فعالان سیاسی، دانشمندان، کشاورزان، گروه‌های مخالف نیروهای هسته‌ای، سازمان‌های مذهبی، گیاه‌خواران و تشکل‌های دیگری بود که بعدها، اهداف و فعالیت و نحوه توسعه آنها مورد توجه جامعه‌شناسان قرار گرفت. فعالیت برخی از این تشکل‌ها موجب شد تا به تدریج، قوانینی در سطح ملی و بین‌المللی برای حفظ محیط زیست شکل گیرند. تحقیقات جامعه‌شناسی برای تشخیص اهمیت مشکلات محیط زیستی و فشارهای محیطی و تاریخچه توسعه سازمانی در درون انجمن‌های جامعه‌شناسی، راه را برای ظهور تدریجی جامعه‌شناسی محیط زیست هموار کرد. جامعه‌شناسی محیط زیست در 1996 به صورت یک درس دانشگاهی ارائه شد. تا قبل از آن، شامل عنوان‌های: جامعه‌شناسی بوم‌شناسانه (Ecological Sociology )، تحقیق محیط زیستی در علوم اجتماعی (Socio-Science Environmental Research)، جامعه‌شناسی و بوم‌شناسی (Sociology and Ecology) بود و پس از آن به عنوان یک رشته دانشگاهی (از جمله در کشور آلمان) مطرح شد.


مهّم‌ترین توسعه این رشته، انتقال جامعه‌شناسی محیط به جامعه‌شناسی محیط زیستی است. اولی به مطالعه جریان‌های محیط زیستی از درون جامعه‌شناسی کهن می‌پردازد اما دومی شامل روابط اجتماعی است. کارهای رالی دان لپ ((Riley Dunlap ، ویلیام کاتن ((William cotton و آلن اسچنبرگ ((Allen Schanberg در این رشته، بسیار مؤثر بودند. کارهای اخیر کاتن و دان لپ بر جامعه‌شناسی کلاسیک تأکید کرده است. این رشته بر این موضوع تأکید می‌کند که نهادهای اجتماعی و عملکردهای فرهنگی چگونه بر رفتار مستقل از ویژگی‌های شخصی تأکید دارد. جامعه‌شناسان، عوامل اجتماعی، تصمیم‌های سیاسی، و تولید اقتصادی و کنترل محیط زیستی را بررسی می‌کنند. اینکه چه کسانی مشکلات محیط زیستی را به وجود آوردند و یا حفظ ارزش‌های متضاد با طبیعت، چه نتایجی به دنبال دارد، چگونگی تفاوت مشکلات محیط زیستی بین شهر و روستا، چه گروهی بیش‌تر از مشکلات محیط زیستی رنج می‌برند و نقش دولت و جنبش‌های محیط زیستی در حفظ طبیعت، مسائلی است که در جامعه‌شناسی محیط زیست، مطرح می‌شود. هرچند جامعه‌شناسان، سال‌ها از طبیعت دور بودند و نظریه‌های آنها بیش‌تر براساس انسان محوری ارائه شده است، ولی چندین جامعه‌شناس در نظریه‌های خود به محیط زیست و ارتباط آن با انسان و جامعه پرداخته‌اند.


منابع:
بری، جان (1380)، محیط زیست و نظریه اجتماعی، حسن پویان و نیره توکلی، چاپ اول، زیبا
تولایی، نوین (1386)، جامعه‌شناسی محیط زیست، دانشگاه شهید بهشتی

-Catton, William R., Dunlap, Riley E. 1997 Environmental Sociology. Annual Review of sociology
- Thompson, S. C, Barton, M.A. 1994. Ecocentric and anthropocentric attitudes. Journal of Environmental Psychology
- Socolow, Robert, Andrews, Clinton, Berkhout, Frans, Thomas, Valerie,1994. Industrial Ecology and Global Change. Cambridge/Mass: University Press