..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..
..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

منابع طبیعی-بیابان زدایی-محیط زیست

پدیده Red Tide

بحران های زیست محیطی خلیج فارس


کشند سرخ چیست؟

پدیده کشند سرخ که در دهه های اخیر براثر شکوفایی فیتوپلانکتونی در خلیج فارس مشاهده شده در صورت تداوم دراز مدت باعث کاهش تابش نور به مرجان ها شده و علاوه برتلف شدن آبزیان، مرجان های موجود در خلیج فارس و اطراف جزیره کیش را بتدریج سفید کرده و باعث مرگ آنان خواهد شد. هم اکنون مدتی است که پدیده موقتی کشند قرمز در خلیج فارس در قسمت شرقی و جنوب آب های اطراف جزیره کیش مشاهده می شود و در حال حاضر آثار آن به رنگ قرمز-قهوه ای در تمام آب های اطراف جزیره کیش قابل رویت است.




کشند سرخ بر اثر شکوفایی فیتوپلانکتونی از جنس Cochlodinium که در آب های ساحلی استان هرمزگان مشاهده می شود، تاکنون سبب مرگ و میر ماهیان مرجانی و شیلاتی زیادی در سواحل این استان شده است. افزایش رشد جلبک های مضر می تواند باعث تولید سم در حجم وسیع شود و این سم بالقوه در بعضی موارد می تواند بر جانداران تک سلولی دریاها اثر نامطلوبی بگذارد. پدیده کشند قرمز که اخیرا به طور گسترده در آب های ساحلی استان هرمزگان مشاهده شده است از بندرسیریک از توابع شهرستان میناب تا بستانه از توابع شهرستان بندرلنگه و جزیره کیش گسترش پیدا کرده است. وقوع این پدیده در نوع خود بی نظیر است؛ زیرا از سال 1369 به بعد تاکنون هیچ یک از کشندهایی که در این آب ها رخ داده است، به این اندازه سبب مرگ و میر ماهیان مرجانی و شیلاتی نشده و مدت زمان و وسعت آنها نیز تا این اندازه حائز اهمیت نبوده است.

در حال حاضر نیاز مبرمی به پایش فیتوپلانکتون و آب شناسی آب های ساحلی خلیج فارس بویژه استان هرمزگان است تا از مرگ و میر بیشتر موجودات دریایی بخصوص گونه های تجاری آن جلوگیری به عمل آید. معمولاپدیده موقت کشند قرمز تا عمق یک تا 3 متری آب های دریایی نفوذ می کند و علاوه بر این که نور بر بستر دریا می شود، به علت کاهش اکسیژن مرگ مرجان ها و بسیاری از ماهیان را فراهم می کند. از سوی دیگر کارشناسان به مصرف کنندگان ماهی توصیه می کنند در صورت تمایل به مصرف ماهی در این مناطق ضروری است پیش از طبخ ماهی، پوست آن را کاملاشسته و محتویات داخلی و آبشش های آن، دور ریخته شود. هرچند این اتفاق طبیعی است، اما بررسی های علمی نشان می دهد مداخله انسان در طبیعت و آلودگی های ناشی از فعالیت های انسانی و صنعتی در رشد و گسترش این پدیده جلبکی تاثیرگذار است.

عوامل ایجاد کننده کشند قرمز مثل گیاهان که در خشکی رویش دارند در آب تولید و تکثیر می کنند و در صورت مهیا شدن شرایط شکوفا می شوند، از این رو بر اثر تکثیر زیاد سطح وسیعی از آب را می پوشانند و مانع نفوذ نور و اکسیژن به سطح زیرین می شوند. پدیده کشند قرمز (Tide Red) به طور طبیعی و معمولا در فصول گرم در آب های خلیج فارس به وجود می آید و برای کنترل این پدیده باید از ورود مواد آلاینده و مواد مغذی این جلبک ها مثل ازت و فسفر به آب جلوگیری شود.

بر اساس آخرین گزارش های دریافتی از ماهواره، این پدیده در گستره وسیع تری در آب های امارات و عمان نیز اتفاق افتاده است. با این حال جلوگیری از ورود پساب های صنعتی و فاضلاب به آب های دریایی مانع تکثیر و رشد کشند قرمز در خلیج فارس و دریای عمان می شود. از آنجا که ورود پساب های مختلف باعث افزایش مواد مغذی نیترات و فسفات آب شده و این موجب شکوفایی این نوع فیتوپلانکتونی موقت در دریاها می شود، بنابراین واحدهای صنعتی و ساکنان حاشیه دریای عمان و خلیج فارس باید از ورود این پساب ها به دریا خودداری کنند تا این پدیده طبیعی بتدریج از بین برود. منطقه خلیج فارس، یکی از زیستگاه های ارزشمند جهانی به شمار می رود که بویژه با فعالیت های عمرانی سال های اخیر با خطرات جدی مواجه شده است و افزون بر عوامل طبیعی ارزش های این منطقه را هم مورد تهدید قرار می دهد، بنابراین تلاش منطقه ای و همه جانبه برای حل این معضل ضروری به نظر می رسد.



معرفی و بررسی عوامل ایجاد کننده ی کشند سرخ:

اصلی ترین عوامل ایجاد کننده ی این پدیده در خلیج فارس مربوط به سه گونه ی Gymnodinium Gonyaulax، Peridinium می شود که از شاخه ی داینوفلاژه ها (Dinoflagellata) و سلسله ی آغازیان می باشند. این شاخه به نام دیوتاژکداران شناخته می شوند. جزء تاژکدارانی هستند که دارای دیواره ی سلولزی بوده و در واقع با داشتن کلروپلاست قبلاً به عنوان تاژکدار گیاهی طبقه بندی می شده است. اهمیت داینوفلاژلاتا در کشند سرخ یا جزر و مد سرخ است. داینوفلاژه ها دارای دو نوع واکئل هستند: واکئل ضربان دار و واکئل پوسل. نقس هر دوی این واکئل ها تنظیم فشار اسمزی و دفع مواد زائد است اما پوسل علاوه بر این اعمال، تنظیم شناوری را نیز بر عهده دارد مثلاً وقتی جانور می خواهد در سطح های مختلف شنا کند. رنگ پوسل صورتی- نارنجی است البته رنگ آن بسته به نوع جلبک دارد و در گونه های مختلف نتفاوت است و ممکن ایت حتی به رنگ قهوه ای شفاف نیز دیده شود و رنگ پدیده ی کشند سرخ نیز ناشی از این واکئل است. واکئل انقباضی بی رنگ و شفاف است و این تفاوتی بین این دوو نوع واکئل است. بر روی بدنه ی سلولی این نوع از آغازیان شیار وجود دارد. یک شیار طولی و یک شیار عرضی که درون هر یک، یک عدد تاژک قرار دارد.


تعریف بوم شناسی

بوم شناسی (Ecology به انگلیسی و در اصل از کلمه آلمانی Oekologie) از ترکیب دو ریشه یونانی Oikos به معنای «خانه» و Logos به معنای «شناخت» نخستین بار در سال ۱۸۶۶ توسط ارنست هکل (E.Haeckel) تعریف شد. هکل مرید پرشور و بانفوذ چارلز داروین و واضع مشتاق اصطلاحات زیست شناختی بود.او بوم شناسی را «علم جامع روابط جاندار با محیط» دانست.


روح این تعریف در بحثی قدیمی درباره زیررشته های زیست شناسی که توسط بردن _ سندرسن (۱۸۹۳) مطرح شد کاملاً آشکار است. از نظر او بوم شناسی «علمی است که با روابط خارجی گیاهان و جانوران با یکدیگر و با شرایط گذشته و حال وجودی شان سروکار دارد.» و به این ترتیب با فیزیولوژی (روابط داخلی) و ریخت شناسی (ساختار) متفاوت است.


از نظر بسیاری از دانشمندان درستی چنین تعاریفی را گذشت زمان نشان خواهد داد. از این رو ریکلفس (۱۹۷۳) در کتاب درسی که نوشته بوم شناسی را چنین تعریف می کند «بررسی محیط طبیعی، به ویژه روابط متقابل میان جانداران و محیط اطرافشان.» در سال های پس از هکل، رشته های بوم شناسی گیاهی و بوم شناسی جانوری از یکدیگر دور شدند. در نتیجه تعریف بوم شناسی در آثار مهم این رشته به این شکل درآمد: «آن دسته از روابط گیاهان با محیط اطرافشان و با یکدیگر که مستقیماً به تفاوت های زیستگاه در گیاهان مختلف وابسته است.» (تنسلی، ۱۹۰۴)، یا «علمی که عمدتاً بیشتر با آنچه می توان آن را جامعه شناسی و اقتصاد جانوران نامید سروکار دارد تا با ساختار و سایر سازش های موجود در آنها» (التون، ۱۹۲۷). اما گیاه شناسان و جانورشناسان مدت هاست توافق کرده اند که به یکدیگر تعلق دارند و تفاوت هایشان باید کم رنگ شود. با این همه در مورد بسیاری از تعاریف بوم شناسی چیزی وجود دارد که به طور نگران کننده ای مبهم است.


به نظر می رسد تمام این تعاریف در این نکته مشترکند که بوم شناسی تمام جنبه هایی از زیست شناسی را در برمی گیرد که نه فیزیولوژی هستند و نه ریخت شناسی.این مسئله به ویژه هنگامی نگران کننده تر می شود که ظاهراً هیچ کس به طور جدی معتقد نیست که نکته فوق حقیقت داشته باشد.

از این رو اندرووارتا (۱۹۶۱) به منظور وضوح بیشتر بوم شناسی را «بررسی علمی پراکندگی و فراوانی جانداران» تعریف می کند و کریس (۱۹۷۲) با اظهار تاسف از اینکه نقش محوری «روابط» در این تعبیر گمشده است، آن را به شکل «بررسی علمی برهمکنش های تعیین کننده پراکندگی و فراوانی جانداران» تصحیح می کند و توضیح می دهد که بوم شناسی با پرسش های زیر سروکار دارد: جانداران «کجا» پیدا می شوند، تعدادشان در آنجا «چقدر» است و «چرا». حتی اگر این طور هم باشد شاید باز بهتر باشد که فعلاً بوم شناسی را «بررسی علمی پراکندگی و فراوانی جانداران و برهمکنش هایی که این پراکندگی و فراوانی را تعیین می کنند» تعریف کرد.


جانداران سیستم های بازی هستند که پیوسته با محیط خویش برهمکنش دارند. بررسی علمی برهمکنش های میان جانداران و محیط شان بوم شناسی نام دارد. این تعریف صاف و پوست کنده اما چهره واقعی یک رشته هیجان انگیز و فوق العاده پیچیده از زیست شناسی را پنهان می کند که پیوسته بر اهمیت عملی آن افزوده می شود. تصاویری که توسط فضانوردان سفینه آپولو از این سیاره تهیه شد به ما یادآور شد که زمین خانه ای متناهی در فضایی نامتناهی است نه یک مرز نامحدود برای فعالیت های انسان. علم بوم شناسی می تواند از فرآیند های طبیعی درک پایه لازم برای مدیریت منابع محدود این سیاره در بلند مدت را فراهم آورد.

امروزه بوم شناسی (ecology) موضوعی است که تقریباً همه مردم چیزهایی درباره آن شنیده اند و بیشترشان حتی هنگامی که درباره معنی دقیق آن دچار تردیدند از مهم بودنش آگاه هستند. تردیدی وجود ندارد که بوم شناسی مهم است اما همین مهم بودنش ایجاب می کند که بفهمیم بوم شناسی چیست و نحوه پرداختن بدان چگونه است.


این پرسش که «بوم شناسی چیست» را می توان به «بوم شناسی را چگونه تعریف می کنیم؟» تغییر داد و با آزمودن تعریف های مختلفی که تا به حال پیشنهاد شده اند به آن پاسخ داد و حتی می توان یکی از آنها را به عنوان بهترین تعریف برگزید. اما با آنکه این تعریف ها دقیق و دارای ایجازند تنها به درد پاسخگویی به پرسش های امتحانی می خورند و به کار نشان دادن ویژگی ها و جاذبه های بوم شناسی نمی آیند. در حالی که می توان به جای این پرسش با طرح سئوالات تامل برانگیز مانند «بوم شناسان چه کارهایی می کنند؟»، «بوم شناسان به چه موضوعاتی علاقه مند هستند؟» و «بوم شناسی نخستین بار در کجا ظهور کرد؟» به درک بیشتری دست یافت.


طبیعی دانان از ارسطو تا داروین فرآیند مشاهده و توصیف جانداران در محیط طبیعی شان را به خودی خود یک هدف دانستند. از طریق این رویکرد توصیفی هنوز اطلاعات فوق العاده ای به دست می آید و در نتیجه تاریخ طبیعی همچنان مبنای علوم بوم شناختی باقی مانده است. گرچه بوم شناسی به عنوان علمی توصیفی، تاریخی طولانی دارد اما روز به روز آزمایشی تر (تجربی تر) می شود. با وجود دشواری انجام آزمایش هایی که اغلب نیازمند فضا و زمان زیادی هستند، بسیاری از بوم شناسان فرضیه هایشان را در آزمایشگاه و طبیعت می آزمایند. یکی از مثال های قدیمی در این رابطه پژوهش کلاسیکی است که در سال ۱۹۶۹ توسط دانیل سیمبرلاف (D.Simberloff) و ادوارد ویلسون (E.Wilson) انجام شد. در این آزمایش تمام حشرات یک جزیره کوچک در فلوریدا کیز (کمانی از جزایر کوچک به طول ۱۰۰ مایل که از دماغه فلوریدا به سمت جنوب غربی امتداد می یابد) حذف شدند تا استقرار مجدد جانوران در جزایر از جمعیت های قاره ای مجاور بررسی شوند.

بوم شناسی بررسی علمی بر همکنش های میان جانداران و محیط آنهاست.
از این رو می توان مدعی شد که بوم شناسی کهن ترین علم بشری است.اگر طبق تعریف بوم شناسی بررسی علمی پراکنش و فراوانی جانداران و برهم کنش هایی که این پراکنش و فراوانی را تعیین می کنند، باشد پس ابتدایی ترین انسان ها به خاطر نیازشان به دانستن اینکه نه تنها غذا بلکه دشمنان غیر انسانی شان کی و کجا پیدا می شوند باید بوم شناسانی از این دست بوده باشند. حتی نخستین کشاورزان برای شناخت نحوه اداره منابع غذایی زنده و نیز اهلی شده شان می بایست از آن هم کارکشته تر می شدند.


بدین ترتیب این نخستین بوم شناسان که بوم شناسانی عمل گرا بودند درصدد شناخت پراکنش و فراوانی جانداران و به کارگیری این دانش در جهت منافع جمعی شان برآمدند. آنان به موضوعاتی علاقه مند بودند که بوم شناسان عمل گرا هنوز هم به آنها علاقه مندند:


چگونه می توان میزان جمع آوری محصولات غذایی از طبیعت را به حداکثر رساند؟


چطور می توان این کار را برای مدتی طولانی ادامه داد؟


چگونه می توان گیاهان و جانوران اهلی را به بهترین شکل ممکن تکثیر کرد به طوری که حداکثر بازدهی را داشته باشند؟


چگونه می توان منابع غذایی زنده را از شر دشمنان طبیعی شان حفظ نمود؟


و بالاخره چگونه می توان کنترل جمعیت عوامل بیماری زا و انگل هایی را که در درون بدن ما زندگی می کنند در دست گرفت؟


اما تقریباً طی قرن گذشته، درست از وقتی که بوم شناسان بدان اندازه از خودآگاهی رسیدند که نامی برخود نهند، بوم شناسی همواره نه تنها علمی کاربردی بلکه در عین حال محض و بنیادی نیز بوده است. آرتور تنسلی (A.Tansley) یکی از بنیان گذاران بوم شناسی است. او کار شناسایی فرآیند هایی که مسئول تعیین ساختار و ترکیب جوامع گیاهی هستند را صرفاً برای درک آن و نه هیچ کاربرد دیگری مورد توجه قرار داد. او هنگامی که در سال ۱۹۰۴ در انگلستان مقاله ای درباره «مسائل بوم شناسی» نوشت، عمدتاً نگران گرایش بیش از حد بوم شناسی به باقی ماندن در مرحله توصیفی و سامان نیافته (یعنی انباشت توصیف های مربوط به جوامع گیاهی و جانوری بدون مشخص ساختن موقتی یا دائمی بودن آنها و جنبه های دیگر) بود که ندرتاً به سوی تجربی شدن یا دارای برنامه های سامان یافته یا هر آنچه که می توان آن را تحلیل علمی نامید، پیش می رفت.


دلواپسی های تنسلی در اروپا توسط فردریک کلمنتس (F.Clements)، یکی دیگر از بنیانگذاران بوم شناسی، در آن سوی اقیانوس اطلس و در ایالات متحده طنین انداز شد. کلمنتس در ۱۹۰۵ در اثری به نام «روش های تحقیق در بوم شناسی» این نگرانی را چنین بیان می کند: «بلای جان رشته جدیدی که به بوم شناسی معروف شده این احساس فراگیر بوده است که هر کسی از گرد راه نرسیده و بدون هیچ آموزش قبلی می تواند اقدام به کار بوم شناختی کند. در گیاه شناسی امروز هیچ چیزی از این احساس نادرست تر نیست.»


از سوی دیگر نیاز به زیست شناسی کاربردی در بوم شناسی و سهمی که زیست شناسی کاربردی می تواند در بوم شناسی داشته باشد، به خوبی در مقدمه کتاب «بوم شناسی جانوری» (۱۹۲۷) اثر چارلز التون (C.Elton) مشهود است: «آینده فوق العاده ای در انتظار بوم شناسی است... حشره شناسان یا قارچ شناسان مناطق استوایی یا متخصصان کنترل علف های هرز تنها در صورتی در کارشان موفق خواهند بود که نخست و پیش از هر چیزی بوم شناس باشند.» از آن سال ها تاکنون همزیستی این رشته های نظری و کاربردی حفظ شده و توسعه یافته است.

بسیاری از حوزه های کاربردی در پیشرفت بوم شناسی دخیل بوده اند و از آن طرف پیشرفت روز افزون خود را نیز مرهون ایده ها و رویکرد های بوم شناختی هستند. تمام جنبه های مختلف جمع آوری، تولید و حفظ غذا و الیاف طبیعی نیازمند اکوفیزیولوژی گیاهی، حفاظت از خاک، جنگل داری ، مدیریت علفزار ها، ذخیره سازی غذا، شیلات و کنترل آفت ها و عوامل بیماری زا است. هر یک از این رشته های کلاسیک هنوز در صف اول بسیاری از پژوهش های بوم شناختی قرار دارند و هر یک از آنها به دیگری وابسته است.


پیشینه کنترل بیولوژیک آفت ها (استفاده از دشمنان طبیعی آفت ها برای کنترل جمعیت آنها) به چین باستان باز می گردد. اما از وقتی نقایص حشره کش های شیمیایی به طور گسترده در دهه ۱۹۵۰ آشکار شد، کنترل بیولوژیک رواج دوباره ای یافت. تقریباً از همان موقع بوم شناسی آلودگی نیز نگرانی فزاینده ای را در پی داشته و در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ از یک موضوع موضعی به مسئله ای جهانی تبدیل شده است. دهه های پایانی هزاره دوم همچنین شاهد افزایش توجه عمومی به بوم شناسی و نیز رشد آ گاهی مردم درباره جنبه های بوم شناختی حفاظت از گونه های در خطر انقراض، تنوع زیستی کل سیاره زمین، کنترل بیماری ها در انسان و نیز در سایر گونه ها و پیامد های بالقوه تغییرات شدید در محیط زیست جهانی بوده است.


بوم شناسی بررسی علمی برهمکنش های میان جانداران و محیط آنهاست و به عنوان زمینه ای از بررسی علمی، با استفاده از مشاهدات و آزمایش هایی برای آزمودن تبیین های فرضی پدیده های بوم شناختی، دارای رویکردی فرضی _ استنتاجی است.


بسیاری از بوم شناسان مدل هایی ریاضی طراحی می کنند که آنها را قادر می سازد تا آزمایش هایی با مقیاس وسیع که ممکن است انجام آنها در طبیعت غیرممکن باشد را شبیه سازی کنند . در این رویکرد متغیر های مهم و ارتباط فرضی بین آنها از طریق معادلات ریاضی توصیف می شوند.


به این ترتیب طرق مختلف برهمکنش متغیرها را می توان مورد بررسی قرار داد. برای مثال بسیاری از بوم شناسان، اقلیم شناسان، دیرین شناسان و سایر دانشمندان برای ایجاد مدل هایی که آثار فعالیت های انسانی روی اقلیم و تاثیر تغییرات اقلیمی روی اکوسیستم ها را پیش بینی می کنند، از برنامه های کامپیوتری پیچیده استفاده می کنند. البته کارآیی این نوع شبیه ساز ها بستگی به دقت اطلاعات پایه ای دارد که مدل ها را بر اساس آنها طراحی می کنند و کسب این اطلاعات باز هم نیازمند کار میدانی گسترده است.


محیط شامل اجزای «بی جان» نظیر دما، نور، آب و مواد غذایی است. به لحاظ تاثیر بر جانداران، اجزای «جاندار» نیز به همان اندازه اهمیت دارد. اجزای جاندار شامل تمام جانداران دیگری می شوند که بخشی از محیط زیست هر فرد هستند. جانداران دیگر ممکن است با یک فرد بر سر غذا و سایر منابع رقابت کنند، آن را شکار کنند یا محیط فیزیکی و شیمیایی اش را تغییر دهند.


پرسش های مربوط به اهمیت نسبی اجزای محیطی مختلف به کرات در قلب پژوهش های بوم شناختی و اختلاف نظر ها ظاهر می شوند. جانداران از سویی تحت تاثیر اجزای جاندار و بی جان محیط خویش هستند و از سوی دیگر با حضور و فعالیت های خود آن را تغییر می دهند. بسیاری از زیست شناسان چارلز داروین را یکی از نخستین بوم شناسان می دانند (گرچه او از کلمه بوم شناسی قدیمی تر است.) در واقع این پراکندگی جغرافیایی جانداران و سازش های بی نظیر آنها به محیط های خاص بود که شواهد تکامل را در اختیار داروین گذاشت.


یکی از علل مهم تغییرات تکاملی (گرچه تنها علت آن نیست) برهمکنش جانداران با محیط آنهاست. از این رو رویداد هایی که در چارچوبی که گاهی «زمان بوم شناختی» نامیده می شود، رخ می دهند به آثاری ترجمه می شوند که در مقیاس بلندمدت تر «زمان تکاملی» ظهور می کنند. برای مثال تغذیه باز ها از موش های صحرایی با کاستن از موفقیت تولیدمثلی برخی افراد روی خزانه ژنی جمعیت صید تاثیر می گذارد.


یکی از آثار بلندمدت این نوع برهمکنش شکارچی _ طعمه ممکن است رواج رنگ بندی استتاری در جمعیت موش ها باشد.به رغم تمامی پیشرفت هایی که در بوم شناسی به وقوع پیوسته هنوز هم بسیاری از مسائل بنیادی بوم شناسی بدون پاسخ باقی مانده اند:


رقابت غذایی تا چه اندازه تعیین کننده گونه هایی است که در یک زیستگاه با هم زندگی می کنند؟


بیماری ها چه نقشی در پویایی جمعیت ها دارند؟


چرا در نواحی استوایی نسبت به مناطق قطبی گونه های بیشتری وجود دارد؟


چه ارتباطی بین حاصلخیزی خاک و ساختار جوامع گیاهی هست؟


چرا برخی از گونه ها در مقایسه با سایر گونه ها نسبت به انقراض آسیب پذیرترند؟


و سئوالاتی از این دست. البته پرسش های بدون پاسخ در هر علمی نشانه سلامت آن است و نه ضعف و کاستی اش. اما بوم شناسی علم ساده ای نیست بلکه دارای ظرافت ها و پیچیدگی های خاصی است و این به خاطر آن است که بوم شناسی به دلیل پرداختن انحصاری به یکتایی ها از سایر علوم متمایز است: میلیون ها گونه مختلف و میلیاردها فرد که هر یک به لحاظ ژنتیکی منحصر به فرد هستند، همه در جهانی که دائم در حال تغییر است زندگی می کنند و برهمکنش دارند.


زیبایی بوم شناسی در این است که ذهنمان را برای بهتر فهمیدن مسائل بسیار اساسی و بدیهی به چالش می کشد به طوری که با درک یکتایی و پیچیدگی تمامی جنبه های طبیعت به جای غرق شدن در آنها درصدد یافتن الگوها و پیش بینی شان بر می آید.با جمع بندی این مرور تاریخی کوتاه معلوم می شود که بوم شناسان برای انجام کارهای مختلفی تلاش می کنند. بوم شناسی در ابتدا و پیش از هر چیزی یک علم است. از این رو بوم شناس برای «درک» و «تبیین» می کوشد.


در زیست شناسی دو نوع تبیین وجود دارد: «دور» و «نزدیک». برای مثال پراکنش و فراوانی کنونی گونه خاصی از پرندگان را می توان بر حسب شرایط فیزیکی محیطی که پرنده مذکور با آن سازگار است، غذایی که می خورد و انگل ها و شکارچیانی که به او حمله می کنند «تبیین» کرد. که این یک تبیین نزدیک است: تبیینی در قالب آنچه اینجا و اکنون در حال وقوع است. به علاوه می توان این پرسش را مطرح ساخت که پرنده مذکور چگونه چنین ویژگی هایی که اکنون بر زندگیش حکم می رانند را کسب کرده است.


به این پرسش باید با تبیینی در قالب تکاملی پاسخ گفت و این یعنی «تبیین دور». پراکنش و فراوانی کنونی این پرنده در تجارب بوم شناختی نیاکانش نهفته است. البته برای درک هرچیز ابتدا باید از چیزی که قرار است درکش کنیم توصیفی داشته باشیم. از این رو بوم شناس پیش از تبیین یک موضوع ابتدا باید آن را توصیف کند. از سوی دیگر با ارزش ترین توصیف ها آنهایی هستند که روی موضوع خاصی متمرکز می شوند یا اینکه برای درک مطلب ضروری اند. توصیف ناهدفمند که محض خاطر توصیف انجام می شود غالباً بعدها معلوم می شود که موضوع نادرستی را برای توصیف برگزیده است و جایگاه چندانی در بوم شناسی یا هیچ علم دیگری ندارد. (برای مثال ممکن است فراوانی متغییر یک جمعیت و تعداد نرها و ماده ها را توصیف کنیم اما بعداً کشف کنیم که نسبت جنسی به این بحث ارتباطی ندارد و در عوض ساختار سنی که ما آن را نادیده گرفته بودیم عاملی اساسی است.) به علاوه بوم شناسان غالباً می کوشند آنچه را که برای جمعیتی از جانوران تحت شرایط ویژه اتفاق می افتد پیش بینی کنند و سعی دارند براساس این پیش بینی ها آنها را کنترل یا از آنها بهره برداری کنند.


ما می کوشیم از طریق پیش بینی زمان حمله ملخ ها آثار مخربشان را به حداقل برسانیم و راهکار مناسبی را در قبال آنها در پیش گیریم. تلاش می کنیم با پیش بینی زمانی که شرایط محیطی برای محصولات کشاورزی مطلوب و برای دشمنانشان نامطلوب می شود کارآیی آنها را به حداکثر برسانیم. می کوشیم گونه های کمیاب را با پیش بینی خط مشی حفاظتی که ما را قادر به حفظ آنها خواهد ساخت نجات دهیم. برخی از موارد را می توان بدون نیاز به تبیین یا درکی عمیق پیش بینی و کنترل کرد. به عنوان مثال در پیش بینی اینکه با نابودی یک درختزار پرندگان ساکن آن ناپدید خواهند شد هیچ دشواری عمده ای وجود ندارد. اما پیش بینی های خردمندانه و دقیق و پیش بینی وقایعی که در شرایط غیر عادی روی می دهند تنها زمانی میسر خواهد شد که ما قادر به درک و تبیین آنچه در حال روی دادن است، باشیم.


اگه ازاین مطلب راضی هستید لطفا لایک کنید

لایه‌ی اوزون و عوامل مخرب آن

اتمسفر زمین از مولوکولهای گاز تشکیل شده است که درتعادل بین نیروی جاذبه و حرکت گرمایی مولکول‌های هوا, نزدیک به سطح زمین نگه داشته شده‌اند.

گازهای اتمسفر عبارتند از 78٪ نیتروژن ، 21٪ اکسیژن و 3٪ ز کربن‌دی‌اکسید؛ به علاوه اتمسفرحاوی مقادیر اندک و بسیار جزیی از عناصر وترکیبات مختلفی ازجمله متان, اوزون, هیدروژن‌سولفید, کربن مونوکسید, کلروفلوروکربن ها و انواع ذرات نیز هست . نوع ومیزان گازهای تشکیل دهنده اتمسفر و همچنین درجه حرارت آنها با افزایش ارتفاع از سطح زمین تغییرمی کند و برهمین اساس است که دانشمندان طبقات مختلف اتمسفر رامشخص می‌کنند.

لایه حیاتی اوزون درطبقه استراتوسفر وجود دارد یعنی طبقه ای که از تروپوپاز (مرز بین تروپوسفربا طبقه بالایی آن) تا 50 کیلومتر بالا گسترده شده وبا افزایش ارتفاع درجه حرارت آن افزایش می‌یابد. بیشترین غلظت واوزن در ارتفاع16 تا 18 کیلومتری عرض های جغرافیایی قطبی و درحدود 25 کیلومتری بالای خط استوا وجود دارد.

اوزون گازی بی‌رنگ, با اندکی مزه شیرین, بوی تند و زننده است که در تروپوسفور به عنوان یک آلوده کننده و در استراتوسفر عنوان سپرحیات مطرح است. (تفاوت از زمین تا آسمان است

تنها 10 درصد از کل ازن اتمسفر درتروپوسفور بوده و90 درصد بقیه دراستراتوسفر می باشد و در آنجا به صورت طبیعی به وسیله واکنش اشعه ماورای بنفش با اکسیژن تشکیل می شود. فعالیت های انسانی, غلظت موادی همچون اکسیدهای نیتروژن , اکسیدهای هیدروژن, کلریدها و برومیدها را به میزان زیادی دراتمسفرافزایش داده است که این مواد به وسیله چرخه‌های شیمیایی, اوزون رابا سرعت بیشتری نسبت به میزان تولید آن ازبین می‌برند.

شیمی استراتوسفری بسیار پیچیده بوده و 150 واکنش شیمیایی بین 50 نوع ماده شیمیایی در آن وجود دارد و این بدان معنا است که کل تهدیدات بالقوه لایه ازن استراتوسفری هنوز شناخته نشده اند اما تهدید لایه ازن از طریق چهار منبع اصلی در زیر بررسی می‌گردد:

.- درارتباط باتوسعه فناوری نوین درجنگ افزارها
.- صنعت هوایی
.- شیوه زندگی وکشاورزی
.- بکارگیری انواع ترکیبات پیچیده شیمیایی

بنابراین عوامل مخرب لایه ازن عبارتند از:

- انتشارات حاصل ازاحتراق در هواپیماهای مافوق صوت پرواز کننده درلایه استراتوسفر 
- اکسید نیتروژن منتشرشده ازکودهای شیمیایی ازته
- اکسید های حاصل از آزمایش سلاح های هسته‌ای 
-کلروفلوروکربن های مورد استفاده دراسپری‌ها 
-سیستم‌های سرد کننده و فرآیندهای صنعتی 
-هالوژن‌ها وحلال‌های صنعتی 

بهترین تخمین نشان می‌دهد که عوامل فوق می‌توانند در طی 20 تا 150 سال 5 تا 25 درصد اوزون را تخریب کنند.

در طول دهه 1970 اظهارشد که کاربرد وسیع کودهای ازته کشاورزی و یا گیاهان تثبیت کننده ازت ممکن است بر سیکل ازت اثربگذارد وباعث افزایش اکسید های ازت آزاد شده ازسطح زمین به درون اتمسفر گردند که سپس باعث افزایش آنها دراستراتوسفر می شوند و به واسطه یکسری واکنشهای شیمیایی, اوزون کاهش می یابد.

درصورت تخریب اوزون به این میزان, ما مجبور خواهیم شد که بین کاهش استفاده از کود شیمیایی یا ادامه استفاده از آن باسرطان پوست وامکان اثرات مضر روی محصولات کشاورزی و آب و هوای جهان یکی را انتخاب کنیم.

در بخش کشاورزی نیز اخیرا برای ضد عفونی کردن و کشتن آفات میوه ها وسبزی هابه میزان زیادی از متیل برمید استفاده میشود که این ماده می تواند سبب تخریب 10 درصد ازلایه اوزون باشد. گرم شدن هوا به سرعت باعث ایجادجریانهای انتقالی شدیدی می شود که گازها رابه داخل استراتوسفر حمل می‌کند. انفجار های هسته‌ای که تولید امواج تکان دهنده می‌کند و می‌تواند اکسیدهای ازت را به داخل اتمسفر تزریق کند, همه باعث تخریب اوزون استراتوسفری می‌گردد.

افزایش غلظت اکسیدهای ازت استراتوسفری در نتیجه‌ی آزمایشهای هسته ای نه تنها اوزون را درابتدای دهه 1960 کاهش داده بلکه این اکسید ها, اشعه ورودی خورشید را به میزان 6 تا 8 درصد در برخی از ماههای سال جذب کرده است. محققان عقیده دارند که انفجارهای هسته ای به میزان 5000 تا 10000 میلیون تن, سبب تخریب اوزون استراتوسفری به میزان قابل توجهی می‌شود. بطوری که با نمایش جنگ هسته ای به میزان 10000 میلیون تن , تخمین زده می‌شود که ستون اوزون در نیمکره شمالی بین 30تا70 درصد ودر نیمکره جنوبی بالاتر از 40 درصد کاهش یابد.

چنین کاهش قابل ملاحظه ای چندین سال طول می کشد و بقایای اصلی جنگ هسته ای, اثرات بیولوژیکی اشعه UV-B ماورای بنفش) را به میزان زیادی افزایش می‌دهد. افزایش این اشعه نه تنها از فعالیت سیستم دفاعی در انسان وسایر پستانداران جلوگیری می کند بلکه باعث افزایش شیوع سرطان پوست می شود و اکوسیستم های خشکی و اقیانوس رانیز تهدید می‌کند.

آثار زیست محیطی تخریب لایه ازن:

از آنجایی که لایه اوزون دراستراتوسفر, قسمت اعظم تابش های ماورای بنفش را که برای حیات انسان زیانبار است می گیرد, بنابراین دراثر کاهش ضخامت لایه اوزون میزان تابش اشعه UV-B به سطح زمین افزایش می یابد و موجب تاثیرات نامطلوب زیست محیطی می‌شود. ازجمله به زنجیره های غذایی خشکی واقیانوس صدمه می زند وسلامت انسان رامورد تهدید قرار می‌دهد.

بیش از 300 نوع گیاه برای تعیین واکنش گیاهان در برابر افزایش UV-B آزمایش گردیده که دربیشتراز نیمی ازآنها تغییراتی نمایان شده است. بطوری که مثلا برگ های تنباکو در برابر این اشعه لبه هایشان به طرف بالا پیچانده می شود که احتمالا این تغییر ناشی از تخریب یک هورمون گیاهی دربالاترین لایه ها توسط اشعه مذکور است. کاهش باردهی که بدلیل افزایش جذب یا افزایش انعکاس انرژی فوری می باشد همچنین افزایش شاخه ها, کوتاهی طول برگ ها وافزایش تعداد برگها, اثرات ناشی از افزایش اشعه UV-B می باشد. گاهی اوقات تغییرات فصلی در درختان یکساله یادوساله نیز دیده می شود به عنوان مثال گل دهی ممکن است تسریع شود یا به تاخیر افتد اما تعداد گل ها و بنابراین میوه ها اغلب کاهش می یابد. بیشتر نگرانی ها مربوط به آسیب وارده برسیستم های فتوسنتزی به وسیله اشعه UV-Bمی باشد که در نتیجه آن پتانسیل تولید اولیه کاهش می‌یابد و بنابراین تمام شبکه غذایی یک اکوسیستم تهدید می‌شود و اگر انهدام لایه ازن گسترده‌تر شود ومحصولات عمده کشاورزی نظیر(گندم, برنج ذرت) را تحت تاثیرقراردهد, اختلال های اجتماعی جدی نیز به بار خواهد آمد.

حتی یک کاهش مختصر در تولید غذا پیامدهای سیاسی واجتماعی بزرگی درسراسر جهان دارد و یک کاهش 10تا15 درصدی درمحصولات کشاورزی فاجعه بار خواهد بود.

پستانداران نیز مانند انسان دچارآسیب چشمی می شوند, برای مثال مقادیر زیاد اشعه UV-Bشدت عفونت های چشمی وتعدادی از سرطان های چشم را درگاو افزایش می‌دهد.

در بررسی ها نشان داده شده که اشعه مذکور برای حیوانات نه تنها سرطان زاست, بلکه سیستم ایمنی بدن را نیز تغییرمی دهد که نتیجه اش عدم شناخت تومور سرطانی به عنوان یک جسم زاید می باشد. مقادیر بالای اشعه UV-B درقله کوهها نیز می تواند باعث عقیم شدن پرندگان در این مکان هاشود. از دیگر اثرات اشعه نامبرده براکوسیستم خشکی, افزایش آلودگی هوا و افزایش واکنش فتو‌شیمیایی در تروپوسفر همچون تولید ازن درسطح زمین و ایجاد باران های اسیدی را می توان نام بردکه همگی بر روی سلامت انسان و محصولات کشاورزی و سایر گیاهان تاثیرات زیان باری دارند. همچنین مدتهاست که چنین حدس زده می شود که انهدام لایه اوزون ممکن است به کاهش قابلیت تولید یا بهره وری اولیه (تولید گیاهی) اقیانوس های جهان منجر شود.

ازآنجا که لایه ازن ناحیه جنوبگان درسال های اخیر 50درصد کاهش یافته, بنابراین دراین منطقه مقداربیشتری اشعه UV-B به سطح اقیانوس می تابد که این تولید فتوپلانکتون ها ( آونگ های میکروسکوپی شناورکه شالوده ذنجیره غذایی دریا هستند) راکاهش می دهد و همچنین موجب آسیب رسیدن به DNA و درنتیجه رشد و تولید مثل آنها می شود. درباره اثرات انهدام لایه ازن برسلامت انسان باید گفت که درحال حاضرعقیده براین است که احتمالا انواع بیماری ها درمقایسه با شرایط غیر ازآن به صورت همه گیر ظاهر خواهد شد.

برخی از وضعیتهای پزشکی که باافزایش اشعه UV-B وخیم ترمی شوندعبارت است از:

-سرطان های پوستی 

- آسیب های چشمی وتاثیر برسیستم ایمنی بدن 

تحقیات نشان داده است که به ازای 5 درصدکاهش ضخامت لایه ازن درآمریکا,56000 بیمار بر تعداد مبتلایان به سرطان پوست ( ازنوع سرطان یاخته های قاعده‌ای) و 25000 برتعدادمبتلایان به سرطان پوست(نوع سرطان با یاخته های متورق) افزوده شده است. برخی از تخمین ها حکایت از آن دارندکه اگر هیچ اقدامی در زمینه کاهش تخریب لایه ازن صورت نگیرد, میزان مرگ ومیر ناشی از سرطان پوست برای افرادی که در حال حاضر درایالات متحده زندگی می کنند وآنهایی که تاسال 2075 دراین کشور متولد می شوندحدود 3میلیون نفر خواهد بود.

" آلودگی هوا "


بر اساس آمارهای مختلف، سالیانه نزدیک به 3میلیون نفر در اثر آلودگی هوا جان خود را از دست می دهند و این در حالیست که 90درصد این افراد در کشورهای توسعه یافته زندگی می کنند. در بعضی کشورها تعداد افرادی که در اثر همین عامل جان خود را از دست می دهند بیشتر از قربانیان سوانح رانندگی است. این مرگ و میر بطور خاص مربوط به آسم، برونشیت، تنگی نفس، حملات قلبی و آلرژی های مختلف تنفسی است.

آلودگی هوا چیست؟

آلودگی هوا، به وجود هر ماده ای در هوا که می تواند برای انسان یا محیط او مضر باشد اطلاق می گردد. آلاینده ها ممکن است طبیعی و یا ساخته دست بشر باشند و ممکن است به اشکال مختلف ذرات جامد یا قطرات مایع یا گاز باشند که بالغ بر 180 آلاینده می باشند.

منابع انتشار آلاینده های هوا: منابع آلوده کننده هوا به دو قسمت طبیعی و مصنوعی تقسیم بندی می شود. که منابع طبیعی عبارتند از: فعالیت های آتشفشان ها و آتش سوزی جنگل ها، گرد و غبار طبیعی، دود و مونواکسیدکربن ناشی از آتش سوزی ها، گاز رادون ناشی از کانی های زمین و درختان کاج که ترکیبات آلی را از خود متصاعد می کنند. همچنین منابع مصنوعی نیز عبارتند از: وسایل نقلیه موتوری(که در واقع مشکلی اساسی هستند چراکه دی اکسید نیتروژن که مهم ترین آلوده کننده هوا است را تولید می کنند)، زغال سنگ سوزها، صنایع مختلف، آلودگی های ناشی از سوزاندن بقایای کشاورزی و...

آلاینده های هوا:

ترکیبات آلوده کننده هوا به دو قسمت گازها و ذرات جامد تقسیم می شوند: 

1) ذرات جامد: ذرات کوچک و جامد براساس اندازه تقسیم می شوند و عبارتند از: pm 10 و 5pm 2/. دسته اول ذراتی که دارای قطر کمتر از 10میکرومتر هستند و دسته دوم ذراتی که دارای قطر کمتر از 2/5میکرومتر هستند. ذرات با قطر کمتر از 2/5میکرومتر برای سلامتی زیان بارتر هستند.

2) گازها: شامل مونواکسیدکربن، دی اکسید نیتروژن، دی اکسید گوگرد، هیدروکربن ها، ازن و....

آلودگی هوا در منازل:

دی اکسیدکربن یک گاز آلوده کننده هوا نیست ولی همواره بعنوان یک عامل مهم در بررسی کیفیت هوای منازل مورد توجه قرار گرفته و بعنوان شاخص کیفیت هوا لحاظ می شود. افرادی که در معرض این هوا قرار می گیرند، دچار خستگی، عدم رضایت و عدم تمرکز می گردند. مواد و مصالح ساختمانی مثل رنگ ها بخصوص رنگ های با ترکیبات سربی، حشره کش ها و اسپری فرمالدئید نیز می توانند باعث آلودگی هوا در منازل گردد. 

حفاظت در برابر آلودگی هوا: در روزهایی که خبرهای رادیو، تلویزیون و روزنامه ها هوا را در شرایط بحرانی اعلام می کنند این خبر به شما کمک می کند که خود را از آلودگی هوا محافظت کنید. AQI (یا شاخص کیفیت هوا) یک شاخص برای گزارش کیفیت هوای روزانه می باشد. AQI با اندازه گیری آلاینده هایی چون ازن، منواکسیدکربن، دی اکسید گوگرد، دی اکسید نیتروژن و گرد و غبار محاسبه می شود.

 وضعیت شاخص استاندارد آلودگی (I.PS )

پاک 0-50، سالم 50-100، ناسالم 100-200، بسیار ناسالم 200-300، خطرناک 300 

در مواقع آلودگی هوا چه باید کرد؟

در روزهای بحرانی آلودگی هوا حتی الامکان از تردد در محدوده های مرکزی و پر ترافیک شهر اجتناب کنید. استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی در سفرهای روزانه درون شهری خود را جایگزین خودروهای شخصی نمائید. فعالیت یا بازی کودکان در محیط های باز را محدود نمائید و افراد مسن یا افراد با بیماری های قلبی، ریوی نظیر; آسم، برونشیت مزمن و نارسائی قلبی از خروج از خانه اجتناب نمایند.

باران اسیدی یکی از مشکلا ت جدی محیط زیست

یکی از مشکلات جدی محیط زیست که امروزه بشر در اکثر نقاط جهان با آن درگیر است، «باران اسیدی» می باشد. «باران اسیدی»، به پدیده هایی مانند مه اسیدی و برف اسیدی که با نزول مقادیر قابل توجهی اسید از آسمان همراه هستند، اطلاق می شود. باران هنگامی اسیدی است که میزان Ph آب آن کمتر از 5/6 باشد. این مقدار Ph بیانگر تعادل شیمیایی بوجود آمده میان دی اکسیدکربن و حالت محلول آن یعنی بی کربنات در آب خالص است. «باران اسیدی» دارای نتایج زیان بار اکولوژیکی می باشد و وجود اسید در هوا نیز بر روی سلامتی انسان اثر مستقیم دارد. همچنین بر روی پوشش گیاهی تاثیرات نامطلوبی می گذارد. لازم به ذکر است که در چند دهه اخیر میزان اسیدیته آب باران، در بسیاری از نقاط کره زمین افزایش یافته و به همین خاطر اصطلاح «باران اسیدی» رایج شده است. اما چه عناصری باعث تغییر طبیعی باران می شوند؟ منشا» این عناصر چیست؟ این پدیده در کجا رخ می دهد؟ معمولا نزولات جوی بعلت حل شدن دی اکسیدکربن هوا در آن و تشکیل اسیدکربنیک بطور ملایم اسیدی هستند و Ph باران طبیعی آلوده نشده حدود 5/6 می باشد. پس نزولاتی که به مقدار قابل ملاحظه ای قدرت اسیدی بیشتری داشته باشند و Ph آنها کمتر از 5 باشد، باران اسیدی تلقی می شوند. 

تاریخچه «باران اسیدی»
پدیده باران اسیدی در سال های پایانی دهه 1800 در انگلستان کشف شد، اما پس از آن تا دهه 1960 به دست فراموشی سپرده شد. «اسمیت» در سال 1873 واژه «باران اسیدی» را برای اولین بار مطرح کرد. او پی برد که ترکیب شیمیایی باران تحت تاثیر عواملی چون جهت وزش باد، شدت بارندگی و توزیع آن، تجزیه ترکیبات آبی و سوخت می باشد. این محقق متوجه اسید سولفوریک در باران شد و عنوان نمود که این امر، برای گیاهان و اشیا واقع در سطح زمین خطرناک است. «موتا» و «میلو» درسال 1987 عنوان داشتند که دی اکسیدکربن با اسید سولفوریک و اسید نیتریک عوامل اصلی تعیین کننده میزان اسیدی بودن آب باران هستند، چرا که در یک فاز آبی به صورت یون های نیترات و سولفات درمی آیند و چنین یون هایی به آب باران خاصیت اسیدی می بخشند. 

 اسیدهای موجود در باران اسیدی

اسیدهای عمده در باران اسیدی، اسید سولفوریک و اسید نیتریک می باشند. بطور کلی این اسیدها به هنگام حمل توده هوایی که آلاینده های نوع اول را دربردارند، بوجود می آیند. از این رو معمولا محل نزول باران اسیدی دورتر از منبع آلاینده ها می باشد. باران اسیدی یک مشکل آلودگی است که به علت حمل دوربرد آلاینده های هوا توسط باد حد و مرز جغرافیایی نمی شناسد. 

 منابع تولید دی اکسید گوگرد
بطور کلی دی اکسید گوگرد در مقیاس جهانی بیشتر بوسیله آتشفشان ها و توسط اکسایش گازهای گوگرد حاصل از تجزیه گیاهان تولید می شود. دی اکسید گوگرد طبیعی معمولا در قسمت های بالای جو انتشار می یابد. بنابراین غلظت آن در هوای پاکیزه ناچیز می باشد. دی اکسید گوگرد بوسیله صنعت نفت به هنگام پالایش نفت و یا تصفیه گاز طبیعی مستقیما و یا در هوا انتشار می یابد.

 منابع تولید اکسیدهای نیتروژن

اکسید نیتروژن در هوای غیر آلوده به مقدار کم در اثر ترکیب اکسیژن و نیتروژن موجود در هوا هنگام رعد و برق، وجود دارد و همچنین مقداری هم از رها شدن اکسیدهای نیتروژن از منابع زیستی حاصل می شود، اما اکسید نیتروژنی که بعنوان آلاینده جوی محسوب می شود، از نیروگاه ها و دود اگزوز خودروها ناشی می شود. 

 اثرات بوم شناختی باران اسیدی

آلاینده های نوع اول ،مانند هوا و آب باران را چندان اسیدی نمی کنند، اما این آلاینده ها می توانند طی چند ساعت یا چند روز به آلاینده های نوع دومی مثل اسید نیتریک و اسید سولفوریک تبدیل شوند که هر دو در آب بسیار انحلال پذیر و جزو اسیدهای قوی می باشند. در واقع تمام قدرت اسیدی در باران اسیدی، به علت وجود این دو اسید است. میزان تاثیر باران اسیدی بر روی حیات زیست شناختی در یک منطقه به ترکیب خاک و صخره سنگی که در زیر لایه سطحی زمین آن منطقه واقع است، بستگی دارد. مناطقی که در زیر لایه سطحی زمین گرانیت یا کوارتز دارند، بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرند، زیرا خاک وابسته به آن، ظرفیت کمی برای خنثی کردن اسید دارد. چنانچه صخره سنگی در زیر لایه سطحی زمین از نوع سنگ آهک یا گچ باشد، اسید بطور موثر خنثی می شود، زیرا کربنات کلسیم به صورت باز عمل کرده و با اسید وارد واکنش می شود. 

 تاثیر روی اکوسیستم آبی

دریاچه های اسیدی شده به علت شسته شدن سنگها بوسیله یون هیدروژن دارای غلظتهای بالای آلومینیوم هستند که این عامل اصلی کاهش جمعیت ماهیهاست. ترکیب زیست شناختی دریاچه های اسیدی شده به شدت دچار تغییر می شود و تکثیر ماهیها در آبهای دارای قدرت اسیدی بالا کاهش می یابد. وقتی Ph خیلی پایین تر از 5 باشد، گونه های اندکی زنده مانده و تولید مثل می کنند. آب دریاچه های اسیدی شده اغلب زلال و شفاف می باشد و این به علت از بین رفتن زندگی گیاهی و جانوری این دریاچه ها می باشد. 

 تاثیر روی گیاهان و جنگل ها

تاثیر باران اسیدی بر روی جنگل ها و محصولات کشاورزی را به دشواری می توان تعیین کرد. ولی با این وجود بررسی های آزمایشگاهی حاکی از این هستند که گیاهان زراعی رشد یافته در شرایط باران های اسیدی رفتار متفاوتی نشان می دهند. محصولات برخی افزایش یافته و محصولات گروهی کاهش می یابد. آلودگی هوا اثرات بدی روی درختان دارد. اسیدی شدن خاک، مواد غذایی موجود در آن را شسته و از بین می برد. باران اسیدی که در جنگل ها می ریزد، تاثیر نامطلوبی روی درختان و پوشش گیاهی می گذارد و ممکن است باعث خشک شدن درختان شود. جنگل های ارتفاعات بالا بیش از همه تحت تاثیر ریزش باران اسیدی هستند. قدرت اسیدی در مه و شبنم بیش از باران است، زیرا در مه و شبنم آبی که موجب رقیق شدن اسید شود، کمتر است.  

تصاویر زیست محیطی


برای دیدن تصاویر زیست محیطی به ادامه مطلب بروید . . .  .





ادامه مطلب ...

هوبره، نگین درخشان آسمان کویری سیستان و بلوچستان

هوبره ، پرنده نادری که در فهرست پرندگان نادر محیط زیست کشور قرار گرفته است و بارها و بارها در آسمان سیستان و بلوچستان همچون نگینی درخشیده است. هوبره که شباهت بسیار زیادی به میش مرغ دارد، پرنده ای مهاجر محسوب می شود که بومی ایران نیست اما به عقیده یک متخصص پرنده شناسی این گونه در کشورهای همسایه و در نزدیکی مرزهای ایران نیز حیات دارد.

هوبره‌ از پرندگان‌ بسیار‏‎ ‎زیبا و باشکوه کویرهاست‌‏‎، پرنده ای بیابانگرد که خجالتی و بسیار خوب با زندگی کویری خود را وفق داده و بسیار مقاوم است.

از لحاظ ترکیب و شکل ظاهری تا حدودی به بوقلمون شباهت دارد .این پرنده در جنوب و جنوب شرقی ایران در بیابان های اطراف بندرعباس، لار و شمال و جنوب سیستان و بلوچستان ساکن شده و همچنین در مرکز ایران در صحرای ولدآباد و ابراهیم آباد در شرق تاکستان در جنوب قزوین هم دیده شده است.

این پرنده نادر و کمیاب در مناطق شنی، تپه ماهورها، ریگزاهار و نواحی مرکزی با بوته های پراکنده، علف های کوتاه و حاشیه گندمزارها به سر می برد و این گونه آشیانه خود را بر روی زمین می سازد.

هوبره بین 75-65 سانتی متر طول و حدود 5/1 کیلو تا سه کیلو وزن دارد و طول بال های آن به 140 سانتیمتر می رسد که البته‌ نرها حدود 10‏‎‎ درصد از ماده‌ها بزرگتر‏‎ هستند.

هوبره‌ نر دارای‌ دمی‌ نسبتا بلند و بال هایی‌ باریک‌ در‏‎ ‎هنگام ‌پرواز است.‌،‎ دو رشته‌ پرهای‌ زینتی‌‏‎ سیاه‌ و سفید در حاشیه‌ گردن‌ دارند ‏‎که ‌‏‎سیاهی‌‏‎ آنها در پشت‌ گردن‌ به‌ خوبی‌ مشخص است.

هوبره ماده نیز کوچکتر از نر است و زیر تنه، خاکستری پررنگ تری دارد، همچنین انتهای شاهپرهای بال هوبره ها سیاه است.

چیزی که در خلقت این پرنده ای که شاید بارها و بارها در جای جای سرزمین سیستان و بلوچستان دیده ایم بیشتر از همه نمود پیدا کند سطح پشتی شاهپرهای ثانویه که در فصل زمستان سفید می شود .

پرواز این پرنده سنگین و آهسته است و در هنگام پرواز ابتدا به تندی راه می رود و بعد پرواز می کند و دمی نسبتا بلند دارد.

هوبره پرنده ای تماشایی است که در هنگام پرواز پرهای زیبایش تلالو از رنگ سفید و قهوه ای دارد.

این پرنده چشمان زرد و درشت دارد و در هنگام قوز کردن ، هماهنگی کامل با محل شنزار محیط خود پیدا می کند و در هنگام جفتگیری ، نرها روش عجیبی در جذب ماده دارند .

آنها کورکورانه با گامهای بلند راه می روند و پرهای طوق گردن و کاکل سرشان را به هوا بلند کرده و برای ماده نمایش می دهند .

ماده این پرنده 4-2 تخم روی زمین می گذارد . گونه آسیایی آن جزء پرنده های بی صدا ( بسیار آرام ) هستند .

هوبره‌ پرنده‌ای‌ همه ‌چیزخوار است‌ و از بذرها ، دانه‌ها و شاخه‌های‌ نازک‌ ،برگ‌ و گل‌‏‎گیاهان‌استفاده‌ می‌کند.

البته‌ جانورانی‌‏‎ ‏‎همچون‌ ملخ‌ ، سوسک‌ ، کرم‌ ، ‏‎عنکبوت‌ ، مورچه‌، مارمولک‌ و حتی‌ مار را نیز می‌خورد اما اغلب خوراکش‌ را برگ‌لگجی‌ ، کنار ، خارشتر ، دانه، میوه‌ گیاهان‌‏Allium، گندم‌ و جو و بعضی‌ از دانه‌های‌ روغنی‌‏‎ که‌ بیشتر در دسترس‌ است‌ ، تشکیل‌ می‌دهد‏‎.

به خوردن " شور" که علف خودروی وحشی مخصوص این مناطق می باشد بسیار علاقه دارد. ندرتا آب می نوشد و بیشتر آب بدنش را از غذایی که می خورد بدست می آورد.

روی زمین آشیانه می سازد و در هوای گرم تابستان و نیمروز در پناه بوته ای به اصطلاح جفت می کند و کمتر به چشم می آید به همین جهت دیدن آن در چنان شرایطی بسیار مشکل است ولی وقتی کمی باد می وزد چه صبح و چه عصر برای یافتن طعمه و نوشیدن آب حرکت می کند و در این وضع از فاصله دور کاملا دیده می شود .

زیستگاه این پرنده بیابان های خشک و نقاطی است که کمتر در دسترس شکارچیان بوده است ، در عین حال شکار آن با تفنگ نیز مشکل است زیرا از فاصله دور متوجه حضور انسان یا خودرو می شود و هنوز به تیررس نرسیده پرواز می کند .

بعضی از مردم حتی در ایران اعتقاد دارند خوردن گوشت هوبره باعث افزایش بعضی توانمندی های جسمی می شود و مخصوصا سنگدان آن خاصیت دارویی دارد .

هوبره در جدال با شاهین می تواند از خود دفاع کند و اگر پرنده شکاری با تجربه نباشد چه بسا که به جای هوبره ، پرنده شکاری از بین برود.

هوبره در جدال با شاهین وقتی شاهین از پشت نزدیک می شود ناگهان تغییر ارتفاع به سمت بالا داده و از مقعد خود خمیر رقیق چسبناکی را به سمت شاهین می افشاند که در صورت ریخته شدن بر روی بالهای شاهین بلافاصله شاهین سقوط می کند و در حین سقوط آسیب می بیند ( به این دلیل به آن پرنده بمب انداز هم می گویند ).

این پرنده بی نظیراز گونه هایی است که بعلت شکاری بی رویه در خطر انقراض قرار دارد و تخریب زیستگاههای آن نیز مزید بر علت است و این پرنده را در زمره پرندگان قابل حمایت قرار داده است و به همین سبب مورد حمایت سازمان حفاظت از محیط زیست قرار گرفته است.

بیشتر زیستگاه های هوبره تحت نظات حفاظت محیط زیست است


مدیر کل محیط زیست سیستان و بلوچستان در این باره می گوید: هوبره پرنده ای است که شکار آن ممنوع و در صورت شکار غیر مجاز متخلفان ضمن دستگیر به مقام قضایی معرفی می شوند.
تورج همتی افزود: هوبره همانند دیگر گونه های جانوری و گیاهی در برنامه های حفاظت زیست محیطی قرار دارند و توسط محیط بانان و تیم های گارد حفاظت می شود.

وی افزود: هر ساله با شروع فصل سرما از اواخر مهرماه شاهد حضور این نوع پرنده در جای جای استان هستیم که زیست بوم های مختلفی را برای خود انتخاب می کنند.

او ادامه داد:طی سرشماری انجام شده پاییزه امسال، حدود یک هزار قطعه پرنده هوبره از مناطق سرد سیبری به زیستگاه های مختلف استان از جمله شیله، دشت هامون، بزمان، چابهار و اطراف خاش کوچ کرده اند.

همتی بیان کرد: تمامی زیستگاه های هوبره در سیستان و بلوچستان تحت نظارت سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد و تیم های حفاظتی در صورت شکار غیر مجاز این پرنده با متخلفان بشدت برخورد می کنند.

وی افزود: همچنین در مناطق آزادی که بعضا هوبره در آن جا حضور دارند همیاران زیست محیطی در حفاظ و نگهداری از این نوع گونه نادر کوشا هستند که با تلاش آنان شاهد کمترین میزان آسیب به مهمانان سیستان و بلوچستان بوده ایم.

مدیر کل حفاظت محیط زیست سیستان و بلوچستان بیان کرد:متاسفانه برخی افراد بومی به سبب ناآگاهی و برخی از اعراب مقیم کشرهای حاشیه خلیج فارس با سفر به این استان اقدام به شکار این پرنده می کنند که بارها و بارها دستگیر و با آنان برخورد شده است.

وی افزود: همچنین این افراد در مناطق زیستی هوبره اقدام به تله گذاری می کنند که با هوشیاری و نظارت دقیق ماموران محیط زیست تله جمع آوری می شود.

همتی معتقد است: هوبره پرنده ای که در کنار شرایط خاص محیط زیست استان، زیبایی دو چندانی را به اکوسیستم منطقه می بخشد و همگان باید در راه نگهداری از این گونه کوشا باشند.

وی افزود: هر ساله هوبره ها تا اواخر اسفندماه سیستان و بلوچستان را به عنوان اسکان موقت خود می پذیرند و با شروع فصل بهار شاهد خروج شش ماهه آنان از این سرزمین هستیم.

به امید روزی که زندگی هوبره در زیست بوم ها خالی از اضطراب و نگرانی باشد.

منبع : سایت سازمان حقاظت محیط زیست

معنی نام کشورهای جهان

در اینجا معنی نام کشورهای جهان در جلوی نام آنها آمده و زبانی که ریشه این نام در اصل از آن گرفته شده در میان پرانتز آورده شده است:

ایران : سرزمین نجیب زادگان (آریاییان) (فارسی دری)

آذربایجان :آتورپاتکان{نگهدار آتش}(فارسی/ دری)

آرژانتین :سرزمین نقره(اسپانیایی)

آفریقای جنوبی :سرزمین بدون سرما(آفتابی) جنوبی(لاتین،یونانی)

آفریقای مرکزی :سرزمین بدون سرما(آفتابی) مرکزی(لاتین،یونانی)

آلبانی: سرزمین کوهنشینان

آلمان :سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن(فرانسوی – ژرمنی)

آنگولا :از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود

اتریش : شاهنشاهی شرق (ژرمنی)

اتیوپی : سرزمین چهره سوختگان (یونانی)

ارمنستان : سرزمین فرزندان ارمن،نام نبیره ی نوح"ع"(فارسی/ دری)

ازبکستان : سرزمین خودسالارها (سغدی-ترکی-فارسی/ دری)

اسپانیا : سرزمین خرگوش کوهی (فنیقی)

استرالیا : سرزمین جنوبی (از لاتین)

استونی : راه شرقی (ژرمنی)

اسکاتلند :سرزمین اسکات ها{در لاتین قوم گائل را گویند}(لاتین)

افغانستان :سرزمین قوم افغان(دری فارسی)

اکوادور :خط استوا (اسپانیایی)

الجزایر :جزیره ها(عربی)

السالوادور :رهایی بخش مقدس(اسپانیایی)

امارات متحده عربی :شاهزاده نشین های یکپارچه عربی(عربی)

اندونزی :مجمع الجزایر هند(فرانسوی)

انگلیس :سرزمین قوم آنگل(ژرمنی)

اوروگوئه :شرقی

اوکراین :منطقه مرزی(اسلاوی)

ایالات متحده امریکا :از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی

ایتالیا : شاید به معنی ایزد گوساله (یونانی)

ایرلند : سرزمین قوم ایر (شاید هم معنی با آریا) (انگلیسی)

ایسلند : سرزمین یخ (ایسلندی)

باهاما : دریای کم عمق یا ریشدارها(اسپانیایی)

بحرین : دو دریا (عربی)

برزیل : چوب قرمز

بلژیک : سرزمین قوم بلژ (از اقوام سلتی)، واژه بلژ احتمالاً معنی زهدان و کیسه میداده.

بلیز : یا از نام دزدی دریایی به نام والاس یا از واژهای بومی به معنای آب گل آلود

بنگلادش : ملت بنگال (بنگلادشی)

بوتان : تبتی تبار

بوتسوانا : سرزمین قوم تسوانا

بورکینافاسو : سرزمین مردم درستکار (از زبانهای موره –دیولا)

بولیوی : از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین

پاراگوئه : این سوی رودخانه

پاکستان : سرزمین پاکان

پاناما :جای پر از ماهی(زبان کوئِوا )

پرتغال : بندر قوم گال (از اقوام سلتی) (لاتین)

پورتوریکو : بندر ثروتمند (اسپانیایی)

تانزانیا :این نام از همامیزی تانگانیگا(سرزمین دریاچه تانگا) + زنگبار است

تایلند :سرزمین قوم تای

ترکمنستان : سرزمین ترک مانندها

ترکیه : سرزمین قویها (ترکی با پسوند عربی)

جامائیکا : سرزمین بهاران

جیبوتی : شاید به پادری بافته از الیاف نخل می گفتند(زبان آفار)

چاد : دریاچه ( زبان بورنو)

چین :سرزمین مرکزی(چینی)

دانمارک : مرز قوم "دان "

دومینیکن : کشور دومینیک مقدس (اسپانیایی)

روسیه : کشور روشن ها، سپیدان (شاید از ریشه سکایی"راؤش" )

روسیه سفید (بلاروس ):درخشنده(روس) سفید(روسی)

رومانی : سرزمین رومی ها

زلاند نو :زلاند جدید(زلاند نام یکی از استان های هلند به معنای دریاست)

ژاپن : سرزمین خورشید تابان (ژاپنی)

سریلانکا : جزیره باشکوه (سنسکریت)

سلیمان جزایر :از نام حضرت سلیمان

ترین ها در ایران !!

رتبه های اول ایران در دنیا



۱- بیشترین تولید پسته


2- بیشترین تولید خاویار


3- بیشترین تولید خانواده توت


4- بیشترین تولید زعفران (80% کل تولید جهانی)


5- بیشترین تولید زرشک


6- بیشترین تولیدمیوه آلویی (از قبیل شفت وگیلاس وغیره )


7- بالاترین دمای ثبت شده روی سطح زمین (70.7 درجه سانتیگرد در کویر لوت)


8- بیشترین تلفات انسانی در سرما و کولاک برفی (4000 نفر در کولاک سال 1350 کشته شدند، میزان بارش برف 8 متر در 5 روز)


9- بزرگترین واردکننده گندم


10- بیشترین فرار مغز ها


11- بیشترین نسبت زن به مرد در مدارس و دانشگاه ها 1.23 زن در مقابل هر مرد)


12- بالاترین میزان تشعشات زمینی، با شدت سالانه 260 میلی سیورت در رامسر (مقایسه= یک عکس رادیوگرام سینه 0.05 میلی سیورت، میدانهای اطراف چرنوبیل 25 میلی سیورت)


13- بیشترین تعداد زمینلرزه های بزرگ (بالای 5.5 ریشتر)


14- دقیقترین تقویم دنیا (تقویم جلالی)


15- بیشترین مصرف تریاک و هرویین (امریکا بیشترین مصرف کوکایین را دارد)


16- بیشترین تعداد تغییر پایتخت در طول تاریخ (تهران سی و دومین پایتخت ایرانست)


17- کهنترین کشور دنیا (تاسیس شده در 3200 سال قبل از میلاد مسیح)


18- میزبان بزرگترین جمیعت مهاجر جهان (اکثرا عراقی و افغان)


19- بزرگترین تولید کننده فیروزه


20- بزرگترین منابع روی در جهان


21- بزرگترین تولید کننده و صادر کننده فرش های دست بافت (75% کل تولید جهانی)


22- بیشترین شتاب پیشرفت تولید علم و تکنولوژی در جهان (340000% رشد در طول 37 سال 1349-1387، شتاب رشدی یازده برابر متوسط جهان در سال 1388, رشد سالانه کنونی 25.7%)


23- بزرگترین سیستم بانکی اسلامی (کل سرمایه 236 میلیارد دلار)


24- بالاترین میزان وابستگی به انرژی (بیشترین اتلاف انرژی در جهان)


25- بزرگترین منابع انرژی هیدروکربن (گاز و نفت با هم، با ارزش 14000 میلیارد دلار بر حسب قیمت جهانی 75 دلار هر بشکه نفت)


26- بالاترین تناسب ذخایر به تولید برای نفت در جهان(با میزان تولید کنونی ایران معادل 89 سال ذخایر نفتی دارد)


27- ارزانترین پایتخت جهان (طبق تحقیق شبکه خبری سی ان ان تهران ارزانترین پایتخت جهانست)


28- بزرگترین فوران چاه نفت در تاریخ (نشت چاه نفتی قم در سال 1335 سه ماه ادامه داشت با فوران روزی 125000 بشکه نفت، ارتفاع فوران 52 متر، مقایسه با نشت نفتی خلیج مکسیکو با خروج سه ماه 53000 بشکه در روز


29- بالاترین آلودگی دی اوکسید گوگرد در هوای شهری


30- قدیمیترین منبع مصنوعی یا ساختگی آبی جهان با قدمت 2700 سال (قنات گناد آباد هنوز هم آب 40000 نفر را فراهم میکند)


31- بزرگترین مجموعه جواهرات در جهان (جوهرات شاهی ایران در موزه بانک مرکزی ایران بزرگترین گنجینه جوهرات جهانست)


32- کهنترین امپراتوری جهان (هخامنشیان اولین ابرقدرت تاریخ بودند و در اوج قدرت بر 44% کل جمیعت جهان حکومت میکردند که این بالاترین درصد جمیعت تحت یک دولت در تاریخ هم هست.


33- بالاترین رشد مصرف گاز طبیعی


34- بیشترین رشد تعداد خودروهای گازسوز


ماهواره ها



انواع ماهواره ها

ماهواره ها بر اساس ماموریت هایشان طبقه بندی می شوند. 

1-ماهواره های تحقیقات علمی اطلاعات را به منظور بررسی های کارشناسی جمع آوری می کنند. این ماهواره ها اغلب به منظور انجام یکی از سه ماموریت زیر طراحی و ساخته می شوند. (1) جمع آوری اطلاعات مربوط به ساختار، ترکیب و تاثیرات فضای اطراف کره زمین. (2) ثبت تغییرات در سطح و جو کره زمین. این ماهواره ها اغلب در مدارهای قطبی در حرکتند. (3) مشاهده سیارات، ستاره ها و اجرام آسمانی در فواصل بسیار دور. بیشتر این ماهواره ها در ارتفاع کوتاه در حرکتند. ماهواره های مخصوص تحقیقات علمی حول سیارات دیگر، ماه و خورشید نیز حضور دارند.

2-ماهواره های هواشناسی
به منظور مطالعه بر روی نقشه های هواشناسی و پیش بینی وضعیت آب و هوا کمک می کنند. این ماهواره ها قادر به مشاهده وضعیت اتمسفر مناطق گسترده ای از زمین می باشند.بعضی از ماهواره های هواشناسی در مدارهای سان سینکرنوس، قطبی، در حرکتند که توانایی مشاهده بسیار دقیق تغییرات در کل سطح کره زمین را دارند. آنها می توانند مشخصات ابرها، دما، فشار هوا، بارندگی و ترکیبات شیمیایی اتمسفر را اندازه گیری نمایند. از آنجا که این ماهواره ها همواره هر نقطه از زمین را در یک ساعت مشخص محلی مشاهده می کنند دانشمندان با اطلاعات به دست آمده قادر به مقایسه دقیق تر آب و هوای مناطق مختلفند. ضمنا شبکه جهانی ماهواره های هواشناسی که در این مدارها در حرکتند می توانند نقش یک سیستم جستجو و نجا ت را بر عهده گیرند. آنها تجهیزات مربوط به شناسایی سیگنال های اعلام خطر در همه هواپیما ها و کشتی های خصوصی و غیر خصوصی را دارا هستند.
بقیه ماهواره های هواشناسی در ارتفاع های بلندتر در مدارهای ژئوسینکرنوس قرار دارند. از این مدارها، آنها می توانند تقریبا نصف کره زمین و تغییرات آب و هوایی آن را در هر زمان مشاهده کنند. تصاویر این ماهواره ها مسیر حرکت ابرها و تغییرات آنها را نشان می دهد. آنها همینطور تصاویر مادون قرمز نیز تهیه می کنند که گرمای زمین و ابرها را نشان می دهد.

3-ماهواره های ارتباطی در واقع ایستگاه های تقویت کننده سیگنال ها هستند، از نقطه ای امواج را دریافت و به نقطه ای دیگر ارسال می کنند. یک ماهواره ارتباطی می تواند در آن واحد هزاران تماس تلفنی و جندین برنامه شبکه تلوزیونی را تحت پوشش قرار دهد. این ماهواره ها اغلب در ارتفاع های بلند، مدار ﮋئوسینکرنوس و بر فراز یک ایستگاه در زمین قرار داده می شوند. یک ایستگاه در زمین مجهز به آنتنی بسیار بزرگ برای دریافت و ارسال سیگنال ها می باشد. گاهی چندین ماهواره که دریک شبکه و درمدارهای کوتاهترقرار گرفته اند، امواج را دریافت و با انتقال دادن سیگنال ها به یکدیگر آنها را به کاربران روی زمین در اقصی نقاط آن می رسانند. سازمانهای تجاری مانند تلویزیون ها و شرکت های مخابراتی در کشورهای مختلف از کاربران دائمی این نوع ماهواره ها هستند.

4-ماهواره های ردیاب که کلیه هواپیماها، کشتی ها و خودروها بر روی زمین قادربه مکان یابی با دقت بسیار زیاد خواهند بود. به علاوه اشخاص عادی نیز میتوانند از شبکه ماهواره های ردیاب بهره مند شوند.در واقع سیگنال های این شبکه ها (GPS)در هر نقطه ای از زمین قابل دریافتند.دستگاه های (GPS)دریافت کننده، سیگنال ها را حداقل از سه ماهواره فرستنده دریافت و پس از محاسبه کلیه سیگنال ها، مکان دقیق را نشان می دهند.

5-ماهواره های مخصوص مشاهده زمین به منظور تهیه نقشه و بررسی کلیه منابع سیاره زمین و تغییرات ماهیتی چرخه های حیاتی در آن، طراحی و ساخته می شوند. آنها در مدارهای سان سینکرنوس قطبی در حرکتند. این ماهواره ها دائما در شرایط تحت تابش نور خورشید مشغول عکس برداری از زمین با نور مرئی و پرتوهای نا مرئی هستند.رایانه ها در زمین اطلاعات به دست آمده را بررسی و مطالعه می کنند. دانشمندان به کمک این ماهواره معادن و مراکز منابع در زمین را مکان یابی وظرفیت آنها را مشخص می کنند.همینطور می توانند به مطالعه بر روی منابع آبهای آزاد و یا مراکز ایجاد آلودگی و تاثیرات آنها و یا آسیب های جنگل ها و مراتع بپردازند.

6-ماهواره های تاسیسات نظامی مشتمل از ماهواره های هواشناسی، ارتباطی، ردیاب و مشاهده زمین می باشند که برای مقاصد نظامی به کار می روند.برخی از این ماهواره ها که به ماهواره های جاسوسی نیز شهرت دارند قادر به تشخیص دقیق پرتاب موشکها، حرکت کشتی ها در مسیر های دریایی و جابجایی تجهیزات نظامی در روی زمین می باشند.
  

برنامه‌ریزی آمایش سرزمین

از مسائل مهم و کلیدی که در کنار برنامه‌ریزی‌های کلان و بخشی باید مستقلاً به آن پرداخت، «برنامه‌ریزی آمایش سرزمین» و «برنامه‌ریزی منطقه‌ای» است. برنامه‌ریزی آمایش سرزمین، روند جامعی از برنامهریزی منطقه‌ای را ارائه می‌کند. این شکل از برنامه‌ریزی برای به‌کارگیری برنامه‌ریزی منطقه‌ای در سطح یک کشور بهترین مکمل برای برنامه‌ریزی کلان و بخشی است. برنامه‌ریزی آمایش سرزمین چون با دیدی وسیع و همه‌جانبه به فضای ملی نگاه می‌کند، همة مناطق کشور را باحوصله و دقت و از جهات مختلف مورد مطالعه و شناسایی قرار می‌دهد. سپس بر اساس توانمندی‌ها، قابلیت‌ها و استعدادهای هر منطقه باتوجه به یکنواختی و هماهنگی اثرات نتایج عملکردهای ملی آن‌ها در سطح ملی، نقش و مسئولیت خاصی را به هر منطقه محول می‌کند.
مهم‌ترین خصوصیات آمایش سرزمین، جامع‌نگری، دوراندیشی، کل‌گرایی، کیفیت‌گرایی و سازماندهی فضای کشور است. هدف آمایش سرزمین، توزیع بهینة جمعیت و فعالیت در سرزمین است، به‌گونه‌ای که هر منطقه متناسب با قابلیت‌ها، نیازها و موقعیت خود از طیف مناسبی از فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشد و جمعیتی متناسب با توان و ظرفیت اقتصادی خود بپذیرد. به عبارت دیگر، هدف کلی آمایش سرزمین عبارت است از سازماندهی فضا به‌منظور بهره‌وری مطلوب از سرزمین در چهارچوب منافع ملی.
آمایش سرزمین زیربنای سازماندهی توسعة منطقه‌ای است و به بیانی دیگر ابزار اصلی برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری‌های منطقه‌ای و ملی است. آمایش سرزمین، زمینة اصلی تهیة برنامه‌های توسعه اقتصادی‌-‌اجتماعی هر منطقه را فراهم می‌آورد و ابزار اصلی تلفیق برنامه‌ریزی‌های اقتصادی و اجتماعی با برنامه‌ریزی‌های فیزیکی و فضایی خواهد بود. از آن‌جا که برای تحقق اهداف توسعه، باید همة منابع اجتماعی را اعم از منابع انسانی، اقتصادی و منابع فضایی و محیطی به‌ کار گرفت و به‌کارگیری همة این‌ها مستلزم برنامه‌ریزی است، لذا آمایش سرزمین مبنای طرح‌ها و برنامه‌های جامع توسعه بوده و پیوند دهندة برنامه‌ریزی‌های اقتصادی، اجتماعی و فضایی یا مجموع آنان در قالب برنامه‌ریزی جامع و در مقیاس ملی و منطقه‌ای است.
در بحث آمایش سرزمین، مقولة «فضا» و تحلیل قانونمندی‌های حاکم بر شکل‌گیری آن، کلیدی‌ترین نقش را در برنامه‌ریزی دارد. به‌طور کلی در مورد فضا برداشت‌ها و تعابیر مختلفی وجود دارد، اما در مجموع می‌توان گفت فضا دربرگیرنده و حاصل روابط متقابل اقتصادی‌ـ‌اجتماعی بخشی از جامعه در محیط مشخصی از سرزمین است و سازمان فضایی تبیین روابط بین انسان و فضا و فعالیت‌های انسان در فضا است. سازمان فضایی سیمای کلی و چگونگی پراکنش و اسکان جمعیت و توزیع استقرار و ساختار اقتصادی ‌ـ ‌اجتماعی و کنش‌های متقابل بین آن‌ها را مشخص می‌سازد.



تحلیل چگونگی سازمان فضایی کشور از ضرورت‌های زیر ناشی می‌شود:


با شناخت عوامل مؤثر و نیز چگونگی سازمان‌یابی فضا، می‌توان قانونمندی‌های سازمان دادن فضا را دریافت تا از این طریق توسعة ارادی و هدایت شدة فضای کشور ممکن گردد.
با شناخت سیمای موجود و ویژگی‌های فضای ملی می‌توان به نقاط قوت و ضعف آن پی برد و در جهت سازماندهی دوبارة وضع موجود اقدام نمود.
با شناخت روند سازمان‌یابی فضا می‌توان دریافت که تحولات ملی به چه سمت و سویی گرایش دارد و در نتیجه، در توافق با استراتژی توسعة کشور هست یا نه.
همچنین می‌توان نتیجه گرفت که در برنامه‌ریزی فضای ملی، کدام روندها را باید تقویت یا تضعیف کرد یا به وجود آورد. عواملی که منجر به شکل‌گیری یک سرزمین یا یک فضا (عوامل ارادی و غیر ارادی) می‌شود، عبارتند از عوامل ارادی یا غیر ارادی.
عوامل غیر ارادی عواملی هستند که ارادة انسان، حداقل در شرایط حاضر نقش تعیین‌کننده‌ای در تغییر و تحول آن‌ها ندارد. این عوامل را به‌نوبة خود به دو گروه جغرافیایی طبیعی و جغرافیایی تاریخی تقسیم می‌کنند.
عوامل ارادی بالطبع به عواملی اطلاق می‌شود که تحت تأثیر تصمیم و ارادة انسان (جامعة بشری) قابلیت تغییر و تحول بسیار دارد. این عوامل را نیز در سه گروه ساختار اقتصادی، ویژگی‌های فرهنگی و سیاسی و نظامی و تغییر و تحولات فراملی طبقه‌بندی می‌کنند.
ساختار اقتصادی: شیوه و ترکیب تولید، اولویت‌ها در تخصیص منابع، سیاست‌های وارداتی و صادراتی باعث شکل‌گیری مراکز تولید و مصرف، قطب‌های صنعتی و نواحی کشاورزی و مراکز دادوستد می‌شود که از اصلی‌ترین عوامل شکل‌گیری سرزمین است.
ویژگی‌های فرهنگی و سیاسی و نظامی: رونق اقتصادی و به‌تبع آن رشد و توسعة شهرهای مشهد و قم به‌دلیل عنایت مردم به اماکن متبرکه، ایجاد و توسعة شهرهایی چون زاهدان، یاسوج و شهرکرد و برخی از شهرهای غرب کشور بر اساس ملاحظات سیاسی و توسعة بندر چابهار بر اساس ملاحظات نظامی، نمونه‌هایی از شکل‌گیری سرزمین بر اساس عوامل غیر ارادی است.
تغییر و تحولات فراملی: جنگ 8 سالة ایران و عراق و محدودیت‌های بالقوه‌ای که پس از جنگ نیز همواره از سوی همسایة غربی وجود داشته، اضمحلال حکومت اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد جمهوری‌های مستقل در شمال کشور که باب تازه‌ای در مناسبات اقتصادی و اجتماعی با ایران را گشوده‌اند یا تحولات مربوط به افغانستان در نوار شرقی کشور و ... هر یک به‌نوبة خود در دوره‌های زمانی میان‌مدت و بلندمدت باعث ایجاد تغییرات در این مناطق خواهد شد.
برنامه‌ریزی منطقه‌ای، افزون بر جهت تنظیم و هماهنگ‌کردن برنامه‌های مختلف اقتصادی‌ـ‌اجتماعی با نیازها و امکانات محلی، فرآیندی است در جهت مشارکت مردم و مناطق در برنامه‌ریزی و فراهم آوردن موجبات برنامه‌ریزی از پایین به بالا در جهت انطباق برنامه‌های کلان ملی با ویژگی‌های ناحیه‌ای.
برنامه‌ریزی منطقه‌ای از نظر جغرافیا و فضا، وجوه مشترک فراوانی با آمایش سرزمین دارد. تجارب جهانی نیز حکایت از این واقعیت دارد که این دو (برنامه‌ریزی منطقه‌ای و آمایش سرزمین) باید در کنار هم و بلکه برنامه‌ریزی منطقه‌ای در چهارچوب آمایش سرزمین انجام پذیرد.

سالی ۵ میلیارد تن خاک حاصلخیز ایران تباه می‌شود

هر سال بیش از ۵ میلیارد تن خاک حاصلخیز ایران در نتیجه جاری شدن سیلاب و فرسایش خاک در پشت سدهای کشور جمع می‌شود. این رقم برابر است با حجم آبی که سدی به بزرگی سد امیرکبیر می‌تواند در پشت خود ذخیره کند.

علی سلاجقه رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری ایران در یک همایش دولتی ضمن طرح مشکل انباشت خاک‌های حاصلخیز در پشت سدهای ایران، پیشنهاد کرده است که به جای ایجاد سدهای بزرگ روی استخراج منابع آبی که هدر می‌رود سرمایه‌گذاری شود.

زیان‌های زیست‌محیطی سدها


سلاجقه گفته است:«سالانه ۱۵۰ میلیارد متر مکعب آب در زاگرس تولید می‌شود که بعد از قعر خلیج فارس بیرون می‌آید و کشورهای عربی با همکاری آمریکا این آب شیرین را از خلیج فارس برداشت می‌کنند.» وی توصیه کرده که به جای سرمایه‌گذاری روی سدها، طرح‌هائی برای مهار و بهره‌برداری از آب‌هائی که هدر می‌رود اجرا شود.


انباشت خاک‌های حاصلخیز در پشت سدهای بزرگ، در کنار مشکلات زیست‌محیطی، لایروبی دائمی سدها را ضروری می‌کند که هزینه سنگینی دارد. عدم لایروبی سدها، به مرور زمان سبب می‌شود که بازدهی آن‌ها کاهش یابد. رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری ایران در همایش ملی مدیریت حریق در منابع طبیعی گفته است:«فرسایش خاک در کشور به حدی است که سالانه یک سد به حجم سد امیر کبیر بایگانی می‌شود.»

مخالفان سدسازی چه می‌گویند؟

ایجاد سدهای بزرگ، نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان مخالفان زیادی دارد. در سال ۱۹۹۷ نخستین نشست بین‌المللی حفاظت از رودخانه‌ها با حضور نمایندگان ۲۰ کشور جهان در شهر "کارتی با"‌ی برزیل تشکیل شد. شرکت‌‌کنندگان این نشست، روز ۱۴ مارس را به عنوان روز جهانی حفاظت از رودخانه‌ها و مخالفت با سدسازی نام نهادند.

طرفداران محیط زیست در ایران نیز، هرسال در روز ۱۴ مارس، (۲۴ اسفند) کنفرانس‌ها و سمینارهائی برگزار می‌کنند و به بررسی تاثیر سدسازی بر وضعیت رودخانه‌های ایران می‌پردازند.

سال گذشته، عباس محمدی مدیر گروه دیده‌بان کوهستان از سدها به عنوان «یکی از عوامل مخرب محیط‌های کوهستانی و طبیعت ایران» نام برد. وی گفت:«سازندگان و حامیان سدسازی چنان چهره دروغین و تقدیس شده‌ای از سدسازی ساخته‌اند و آن‌را معادل آبادانی جا زده‌اند که همه می‌پندارند زندگی بدون سد ممکن نیست.»

مدیر گروه دیده‌بان کوهستان ایران، همان زمان در مصاحبه‌ای با دویچه وله گفت:«رودخانه‌ای که در مسیر طبیعی خودش حرکت می‌کند یک اکوسیستم بارور است و این اکوسیستم، چه از لحاظ طبیعی و چه از لحاظ اقتصادی، برای انسان مفید است. تجربه نشان داده که دست‌کاری در سیستم رودخانه‌ها هم روی موجودات زنده غیرانسانی و هم روی انسان‌ها تاثیر منفی دارد.»

بازده پائین و زیان‌سنگین

به گفته عباس محمدی، «آمار رسمی نشان‌می‌دهد که سدهای موجود ایران، با هزینه سنگینی که به کشور تحمیل کرده‌اند، تنها ۵ درصد برق ایران را تامین و حدود ده درصد اراضی کشاورزی را آبیاری می‌کنند. اما ایجاد همین سدها سبب شده است که تمام رودخانه‌های مهم ایران آسیب ببینند.»

مدیر دیده‌بان کوهستان‌های ایران، معتقد است یکی از دلایل گسترش سدسازی در ایران، منافع سرشاری است که سدها برای پیمانکاران و مدیران امضا کننده قراردادها ایجاد می‌کنند.

محمدی در مصاحبه سال پیش خود به دویچه‌وله گفت:«ما در ایران حدود ۳۰۰ شرکت سدسازی داریم. در جائی مثل بلوچستان که رودخانه در آن وجود ندارد، حدود ۳۰ تا ۴۰ سد در دست ساختمان است. در کویر مرکزی ایران، جائی که تنها ۱۰ تا ۱۲ درصد آب کشور در آن‌جاری است، بیش از ۲۰۰ سد ساخته شده یا در دست احداث است. برای برخی محافل تنها ساخت و ساز مهم است، نه نتیجه‌ای که از این ساخت و سازها حاصل می‌شود.»


منبع : دویچه وله

تعطیلی شناگاه‌های خزر به دلیل آلودگی میکروبی

روسیه به عنوان منشاء بسیاری از آلودگی‌های شیمیایی و رادیواکتیوی دریای خزر شهرت دارد. تاکنون نام جمهوری آذربایجان به دلیل آلودگی نفتی، قزاقستان بخاطر مرگ دسته جمعی فک‌ها و ترکمنستان نیز به دلیل فعالیت‌های اکتشافی نفت و گاز در رابطه با آلودگی دریای خزر مطرح شده است.

آلودگی نفتی بزرگترین تهدید زیست محیطی دریای خزر است.
آلودگی نفتی بزرگترین تهدید زیست محیطی دریای خزر است.وضعیت ایران چگونه است؟ سواحل شنی و آبهای روان خزر میلیون‌ها گردشگر را بسوی
خود می‌کشد. نصف کل جمعیت ساحل‌نشینان دریای خزر، یعنی حدود ۶ میلیون نفر، در طول ۷۰۰ کیلومتری سواحل ایران زندگی می‌کنند.

چند کارشناس در مصاحبه با دویچه وله گفتند، ایران با تالاب‌ها و رودخانه‌های آلوده به زباله، پساب و فاضلاب‌های صنعتی و خانگی در آلودگی این دریا نقشی دوچندان دارد، به‌طوری که مقامات محلی حفاظت از محیط زیست مجبور شدند برخی از شناگاه‌ها را به دلیلی آلودگی‌های میکروبی تعطیل کنند.

 استان مازندران رتبه‌ی اول را در آلودگی دریا دارد

در استان مازندران در مجموع ۱۶۳ شناگاه وجود دارد. محیط زیست این استان فقط ۳۰ شناگاه را که به لحاظ جمعیت و گردشگری حساسیت بالاتری دارند به صورت آنلاین کنترل می‌کند. میزان آلودگی میکروبی در سواحل این استان به بالاترین درجه خود رسیده و مسئولان حفاظت از محیط زیست در این استان تهدید کرده‌اند که در صورت رعایت نکردن ضوابط و استانداردهای زیست‌محیطی شناگاه‌های این استان تعطیل خواهند شد.


سال پیش دو شناگاه در بابلسر و چالوس بسته شدند. آلودگی‌ها در این منطقه در نتیجه سرازیر شدن فاضلاب‌های صنعتی، خانگی و آلودگی رودخانه‌هایی که به دریا می‌ریزند اتفاق افتاده است. مسئولان محیط زیست استان مازندران خبر دادند که شناگاه چالوس، یکی از پرطرفدارترین شناگاه‌های کشور، به دلیل آلودگی میکروبی تعطیل شده است.


نیمی از شناگاه‌های گیلان در معرض خطر آلودگی


در استان گیلان نیز از مجموع ۲۲ شناگاه، تنها ۱۰ شناگاه که گردشگران بیشتری به آنها مراجعه می‌کنند به صورت ماهانه کنترل می‌شوند. در سال گذشته میزان آلاینده‌های میکروبی در ۲ شناگاه این استان بالاتراز استانداردهای تعیین شده برای سلامت گردشگران اعلام شده بود.


شناگاه‌های آلوده در این استان عمدتا در فاصله‌ا‌ی نزدیک به مصب رودخانه‌ها قرار دارند. مسئولین زیست محیطی این استان به شناگران توصیه می‌کنند که «چون جریان آب خزر از غرب به شرق است، بهتر است شناگران از شناگاه‌هایی استفاده کنند که در غرب مصب رودخانه‌ها قرار دارند».


استان گلستان، کمترین شناگاه و کمترین آلودگی

 در استان گلستان ۶ شناگاه موجود است. امسال هیچ شناگاهی در این استان به دلیل آلودگی بسته نشده است. اما در این استان نیز میزان آلودگی زیاد است. در سال گذشته در این استان برای نخستین بار به دلیل آلودگی‌های میکروبی یکی از شناگاه‌ها تعطیل شد. کارشناسان محیط زیست این استان تائید می‌کنند که فاضلاب سرویس‌های بهداشتی مستقردر شناگاه‌ها تصفیه نمی‌شوند و با حذف مواد جامد بخش مایع به دریا سرازیر می‌شود.

 دستورالعمل دولتی کمکی نکرد!

کارشناسان محیط زیست هشدار می‌دهند که وضعیت در استان‌های شمالی واقع در سواحل دریای خزر بدتر از پیش شده و معاونت دریایی سازمان محیط زیست کشور نیز به منظور چاره جویی دستورالعملی ۱۶ ماده‌ای را ابلاغ کرده است. به قول کارشناسان، اجرای دقیق این دستورالعمل می‌تواند به بسته شدن بسیاری از شناگاه‌های دریای خزر بیانجامد.


 بر اساس این دستورالعمل، از ایجاد شناگاه‌‌ در نواحی اطراف تخلیه فاضلاب‌ها، تخلیه زباله و پساب‌های شهری به دریا بایستی جلوگیری شود. همچنین این شناگاه‌ها بایست از محل ورود آب رودخانه‌ها به دریا فاصله داشته باشند، و بطور کلی تمامی پروژه‌هایی که قرار است در جهت جذب بیشتر گردشگران اجرا شوند، باید از منابع آلودگی دریا دور باشند. از جمله بر این تاکید شده است که مراکز تفریحی و قایق‌سواری دور از شناگاه‌ها ساخته شوند.

 به رغم آلودگی شدید شناگاه‌ها، مقامات اداری استان‌های ساحلی بر این نظرند که در این دستور‌العمل بسیار سخت‌گیری شده است.

 "مردم ایران از آلودگی میکروبی اطلاعی ندارند"

حمید رضا میرزاده، سردبیر خبرگزاری "سبز پرس" در تهران ( پایگاه خبری فضای سبز و محیط سبز ایران)
حمید رضا میرزاده، سردبیر خبرگزاری "سبز پرس" در تهران ( پایگاه خبری فضای سبز و محیط سبز ایران)، به دویچه وله می‌گوید: «در بخش جنوبی و در سواحل ایرانی دریای خزر آلودگی‌های میکروبی هست و آلودگی‌هایی با منشاء

فاضلاب‌های شهری وارد دریا می‌شود و در تمامی خط ساحلی جنوب دریای خزر این اتفاق افتاده و هنوز برای تصفیه فاضلاب‌ها یا جلوگیری از فاضلاب اقدامی انجام نگرفته است.»

سردبیر خبرگزاری "سبزپرس" هشدار می‌دهد که موقعیت خطرناکی در سواحل جنوبی خزر، یعنی سواحل ایران، پیش آمده است. وی می‌افزاید: «چند سال قبل بانک جهانی برای تصفیه سیستم فاضلاب شهری رشت، انزلی، نوشهر و چالوس اعتباری را در اختیار ایران گذاشته بود . اینها شهرهای مراکز تفریحی ۱۳ روز نوروز و تعطیلات ۳ ماهه‌ی تابستان ما ایرانیان هستند. در سواحل نوشهر، چالوس، رشت و انزلی آلودگی‌ها بیشتر از نقاط دیگر است که گردشگران ما برای تفریح می‌روند. در این شهرها ورود فاضلاب‌های شهری به دریا واقعا زیاد شده است.»

"پاکسازی خزر سخت است، اما باید انجام بگیرد"

مسافران خزر در کنار یکی از سواحل گیلان وسایل نقلیه خود را پارک کردند.
دولت ابلاغیه‌ای برای پاکسازی شناگاه‌ها صادر کرد. اما مسئولان محلی مخالفت کردند و گفتند که این دستورات سختگیرانه است و اگر عملی شود باید بسیاری از شناگاه‌ها بسته شوند. با توجه به این مسئله شناگاه‌های ایران تاچه حد برای سلامتی مسافران خطرناک است؟


 حمیدرضا میرزاده، سردبیر "سبز پرس"، به این سئوال چنین پاسخ می‌دهد: «اینکه می‌گویند سختگیرانه است واقعیت دارد، اما باید چاره‌جویی شود. فردی مریض می‌شود و باید درمان شود. و اما چون درمان آن شخص کار سختی است که نباید به معنای آن باشد که آن کار انجام نگیرد. بیماری در خزر عود می‌کند وهر روز بیشتر می‌شود. تعداد افرادی که درباره‌ی آلودگی دریای خزر اطلاع دارند کم هستند. همه که رسانه‌ها را پیگیری نمی‌کنند. مردم بدون هیچگونه اطلاعی وارد آب می‌شوند و شنا می‌کنند. این مسئله می‌تواند برای ما بحران درست بکند. پاکسازی خزر سخت است، اما باید انجام بگیرد».

 برای نجات دریا از آلودگی چه باید کرد؟

ورود فاضلاب‌های خانگی، صنعتی و پساب‌ها بزرگترین تهدید سواحل ایران در دریای خزر
ورود فاضلاب‌های خانگی، صنعتی و پساب‌ها بزرگترین تهدید سواحل ایران در دریای خزر برای نجات دریای خزر از آلودگی چه باید کرد؟ آیا چاره‌جویی ایران برای حل مشکل
آلودگی خزر به تنهایی و در حالیکه چهارکشور دیگرهم‌جوار آن هستند، کافی است؟

حمید رضا میرزاده در این باره می‌گوید: «باید هر چه سریعتر سیستم تصفیه‌ در فاضلاب شهرهای شمالی راه اندازی شود و همچنین مانع ورود این فاضلاب‌ها به دریا شد. اکنون زمان وقت‌کشی یا تصمیم گیری‌ها و بحث‌های بی‌مورد نیست. فاضلاب رشت و انزلی طی سال‌های گذشته به دلیل اعتبارات بانک جهانی ۵۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته، اما کمک رسانی بانک جهانی بخاطر طرح مسائل ایران در حوزه‌ی بین‌الملل اکنون متوقف مانده است. اما این روند باید ادامه داد.»

تعطیلی شناگاه‌ها سبب زیان و ضررهای اقتصادی برای مراکز گردشگری استان‌های مازندران، گیلان و گلستان خواهد شد. اما مسئولان محیط زیست هم دلیل می‌آورند که ادامه‌ی فعالیت شناگاه‌های آلوده برای سلامتی مردم خطرناک است. کارشناسان محیط زیست براین باورهستند که برای نجات صنعت گردشگری و دریای خزر از آلودگی اجرای طرح و برنامه‌ای سراسری در سطح کشور ضروری است. در عین حال آنها تاکید دارند که مسائل و مشکلات زیست محیطی خزر را فقط می‌توان با مشارکت ۵ کشور ساحلی حل کرد

سد گتوند علیا، "پروژه ملی" یا فاجعه؟

خسارت‌های سد گتوند علیا بر رود کارون نگرانی‌ساز شده است. کارشناسان آب‌گیری این سد را فاجعه جبران‌ناپذیر زیست محیطی می‌دانند. ساخت سد دو میلیارد دلار هزینه برداشته و حتی برخی مسئولان را نیز به انتقاد واداشته است.


پروژه احداث سد گتوند علیا بر روی رود کارون از همان ابتدا مخالفان زیادی داشت. این سد با دریاچه ای به طول ۹۰ کیلومتر و حجم ذخیره ای برابر با ۵ میلیارد متر مکعب دارای بیشترین حجم ذخیره آب در پایین دست رودخانه کارون است. سد گتوند از سوی دست اندرکاران راه‌اندازی آن "پروژه ملی" نام گرفت ولی کارشناسان محیط زیست می‌گویند سد گتوند در محلی احداث شده است که آب‌گیری از آن باعث از بین رفتن بخش‌های بزرگی از زمین‌های کشاورزی، منابع طبیعی و جنگل‌های بلوط می‌شود.

گفتگو با عباس محمدی، مدیر گروه دیده‌بان کوهستان

دویچه‌وله: استدلال کسانی که موافق زدن این سد بودند این بود که سد گتوند جلوی هدر رفتن آبهای شیرین رودخانه کارون که بدون استفاده روانه خلیج فارس می‌گردد را می‌گیرد. آیا با این استدلال می‌شود صدها سد احداث کرد و نگرانی از بابت پیامدهای آن نداشت؟

عباس محمدی: اولا این بحث که رودخانه‌ها آب‌شان هدر می‌رود، از پایه غلط است. یعنی هیچ آبی هدر نمی‌رود. این بحث‌اش مفصل است که ما در ایران حتی یک قطره آبی نداریم که بگوییم اضافه است و با سد زدن مهارش کنیم. برای این که آب‌های ما تماما از قرن‌ها پیش استفاده می‌شده و آن مقداری هم که به دریاها می‌ریزد، کمک می‌کند به تالاب‌ها و به اصطلاح لب شور کردن آب دریا که برای زندگی ماهی‌ها مهم است یا مثلاً در خوزستان برای پرورش گاو و گاومیش در قسمت‌هایی که رودخانه‌ها به دریاها یا به تالاب‌ها می‌ریزد و برای مهاجرت پرندگان که تمام این‌ها مستقیماً مورد استفاده‌ی مردم هم هست و در جاهای دیگرهم همین طور است. این بحث که به طور کلی انحرافی‌ست. یعنی این که آقایان می‌گویند آب اضافه می‌آید یا دارد هدر می‌رود، این یک اشتباه بزرگ است که به خورد مردم می‌دهند.

این سد جدا از مشکلاتی که الان ایجاد کرده از همان ابتدا با مخالفت شدید روبرو شد. مثلا آقای سلاجقه، معاون وزیر کشاورزی که حالا از سمتش برکنار شده از مخالفان سرسخت آن بود، چطور این پروژ به سرانجام رسید؟
من این نکته را به شما بگویم که به طور کلی آن تشکیلاتی که در ایران سد می‌سازد به قدری قوی است که اساساً از هیچ کس حساب نمی‌برد و به هیچ کس حساب پس نمی‌دهد. یعنی معاون وزیر هم که مسئول منابع طبیعی‌ست، مخالف بود و حریف نشد. این نشان‌دهنده‌ی این است که اساساً مدیران منابع طبیعی و محیط زیست در سیاست‌های مدیریتی ما در ایران جایگاهی ندارند و هرجا که این‌ها افکار و عملکردشان مغایر باشد با طرح‌های به اصطلاح توسعه عمران به راحتی کنار گذاشته می‌شوند.

حتی گروهی که خودشان در کارهای معروف انتقال آب، شبکه‌سازی و سدسازی فعال هستند و نوعاً مثل ما طرفدار محیط زیست نیستند، درباره این سد نظر داده‌اند که این پروژه موزه‌ای است از اشکالات مدیریتی.

آیا نگرانی‌ها به خاطر نزدیکی مخزن سد به تود‌ه‌های بزرگ نمک و کم شدن آب رود کارون است و محل احداث سد که موضوع مناقشه زیاد بوده یا مسائلی دیگری وجود دارد؟

عباس محمدی
عباس محمدیبه خاطر این که محل این سد کم و بیش دشت است، حجم
مراتعی که به زیر آب می‌رود بسیار زیاد است. وقتی سد در کوهستان ساخته می‌شود، طبیعتاً عمق آب بیشتر می‌شود، حالا تخریب‌هایی که هست البته به جای خود، ولی طول دریاچه کمتر می‌شود. اما این در جایی ساخته شده که طول دریاچه خیلی زیاد ا ست و مراتعی که به زیر آب می‌رود بسیار بسیار زیاد است.


اگر اشتباه نکنم الان چیزی حول و حوش ۲۰ سد روی کارون ساخته شده و تعداد دیگری سد در حال ساختن شدن است و این آبی که وارد رودخانه می‌شود و در نهایت می‌رسد به مراکز تمدنی ما، یعنی اهواز، آبادان، خرمشهر و شوشتر بی‌نهایت آمده پایین. سد گتوند کاری که کرده این است که دریاچه یک عرض زیادی از زمین‌ها را فرامی‌گیرد که در آن‌ها سازنده‌های نمکی است. یعنی میلیون‌ها بلکه میلیاردها مترمکعب نمک خالص در قسمت‌های دشت هست. و این آب می‌آید بالا و این نمک را بتدریج حل می‌کند. این را به شما بگویم که شرکتی که خود وزارت نیرو تعیین کرده بود برای بازرسی و گزارش دادن در مورد این قضیه نمک، یک مشاور دانمارکی بوده و می‌دانید معمولا مشاوری که یک کسی انتخاب می‌کند، یک گزارش می‌دهد مطابق میل کارفرما. چون پول از وزارت نیرو گرفته. اما این مشاور دانمارکی به وزارت نیرو گزارش می‌دهد که این نمکی در آب حل می‌شود به حدی است که رودخانه‌ی کارون هیچ وقت به وضعیت قبل خودش برنخواهد گشت. به شرکت این را می‌گوید که اگر آبگیری شود، بعد از سه چهارسال چند نوبت که آبگیری شود و سد خالی شود، مقدار شوری آب در پایین دشت پایین می‌آید. این را می‌گوید، ولی این را هم اضافه می‌کند که در عین حال هیچ وقت آب پایین دشت، یعنی آب رودخانه‌ی کارون، به وضعیت قبلش برنمی‌گردد.

این وضعیت در شرایط گرما و کم آبی چه معنایی برای کشاورزان و پرورش ماهی در این منطقه دارد؟

این سد هم، همان طور که گفتم، در قسمت پایین دست رودخانه‌ی کارون است. یعنی درست در اوج گرما و در اوج نیازهای شهرهای مختلف به آب و کشاورزی پایین دست، حیات کنار رودخانه‌ای و نیاز خود دریا و تالاب پایین دست آب آبگیری شروع شده. این یعنی چه؟یعنی شما فرض کنید از الان تا اولین باران‌هایی که بخواهد در ایران ببارد، اگر ببارد، ما سه چهارماه فاصله داریم. سه چهارماه رودخانه‌ی پایین دست تقریباً خشک می‌شود. چون آبگیری باید با حداکثر دبی رودخانه انجام شود. مقدار خیلی کمی الان اجازه می‌دهند که آب برود پایین و این به قدری کم است که حتی استخرهای پرورش ماهی که پایین دست ساخته شده با هزینه‌های گزاف، ماهی‌های‌شان دارد از بین می‌رود و شاید الان که ما داریم صحبت می‌کنیم از بین رفته باشد. چون روزهایی که آبگیری شروع شد، آن‌ها هم اعتراض کردند که این استخرهای پرورش ماهی اصلاً آبی در کف رودخانه نیست که ما پمپاژ کنیم که به استخرها بیآید.

آیا امکان توقف این پروژه وجود دارد؟

بله می‌شود آبگیری را متوقف کرد. یعنی دریچه‌های سد باز بماند و آب به صورت طبیعی برود. اما این کار را نمی‌کنند و آبگیری را شروع کرده‌اند. به هیچ عنوان ما تا الان پروژه‌ی سدسازی نداشتیم که به دلایل زیست‌ـ محیطی و به دلایل تخریب منابع طبیعی‌، به دلیل اعتراضات مردمی متوقف شده باشد. یک نمونه کوچک هم نداریم. بنابراین وقتی پروژه‌ای کلید خورد، این‌ها به هر قیمتی شده تمام می‌کنند و ظاهراً هیچ راهی متأسفانه وجود ندارد. راه وجود دارد، انجام نخواهد شد. کمااینکه اگر اشتباه نکنم در همین چند روز پیش، پنج یا شش مرداد بود که رسماً سد آبگیریش شروع شد.

یک تشکیلاتی می‌آید سد را می‌سازد، برایش مهم نیست که چه به سر منابع طبیعی می‌آید، آب پایین دست چه می‌شود، استخر پرورش ماهی چه می‌شود، مردم محلی آیا موافق‌اند یا مخالف. یعنی این دستگاه سدساز در ایران به طور کلی خودمختار عمل می‌کند و متاسفانه وانمود شده در جامعه که به طور کلی پروژه‌ی سد در ایران پروژه‌ای بسیار ضروری و مفید است و عنوانش هم به‌خصوص در سدهای بزرگ می‌گذارند «پروژه‌های ملی». یعنی وصلش می‌کنند به کل کشور و بعد این نظر را القاء می‌کنند که حالا مثلاً اگر چهارتا محلی یا مثلاً پنج تا پرورش دهنده‌ی ماهی اعتراض می‌کنند، مهم نیست، چون این پروژه ملی است. یعنی به نفع همه‌مردم ایران است.

با این همه خسارتی که شما به ‌آن اشاره می‌کنید، نفع آن برای چه کسی است و چه هدفی را دنبال می‌کند؟

هدف به نظر من مثل بسیاری از سدهای دیگری که در ایران هست، صرف بودجه است. یعنی حالا در حالت خیلی خوشبینانه‌اش بخواهیم بگوییم، این که یک عده این را فرض گرفتند که سد لازم و ضروری است و می‌سازند و بعد هم تعدادی شرکت هست که این وسط از سدسازی میلیاردها تومان سود می‌برند و این‌ها معتقدند که سد را باید ساخت، ما کارمان سدسازی‌است و می‌سازیم.

این سد گتوند دوهزار میلیارد تومان، یعنی چیزی حدود دو میلیارد دلار، هزینه صرفش شده است و این رقمی بسیار بسیار گزاف است. من به جرأت می‌گویم که اگر این پول به شکل درستی در اختیار کشاورزهای خرده پای ایران قرار می‌گرفت، کل کشاورزی ایران دگرگون می‌شد. یعنی مثلاً در تولید گندم و برنج شاید ما حداقل برای یکسال خودکفا به معنای درست‌اش می‌شدیم، نه این خودکفایی بیآییم دوباره مردم را مجبور کنیم بروند روی کوها و گندم دیم بکارند. نه! دو میلیارد دلار رقمی‌ست که کشاورزی ایران را می‌تواند برای یکی دوسال کاملاً وضعش را تکان دهد و اصلاح کند. حالا چرا آن کار انجام نمی‌شود و این کار انجام می‌شود؟ برای این که آن دو میلیارد دلار، آن حرفی که من می‌زنم، باید مثلا بین چند هزار یا چند صد هزار خانواده روستایی پراکنده توزیع شود، درست، و از آن‌ها محصول خواسته شود یا مثلاً به صورت سوبسید به آن‌ها داده شود. ولی برای این کار سدسازی یک شرکت ویک تشکیلات خیلی ساده و راحت می‌آید لابی می‌کند و پروژه را می‌گیرد و تمام می‌شود و می‌رود. دنیا همین جور است. پروژه‌ها هرچه قدر بزرگتر باشد و هر چه قدر بعضی موقع‌ها احمقانه‌تر، با راحتی بیشتری به کرسی می‌نشیند. برای این که یک گروه کوچک سازمان‌یافته تصمیم می‌گیرد و اجرایش می‌کند.

چه نهادی یا تشکلی باید ناظر و تصمیم‌گیرنده باشد پروژه‌های این چنینی باشد که از پیامدهایی آن بشود جلوگیری کرد؟

اولین تشکیلاتی که باید نظر بدهد، سازمان جنگل‌ها و مراتع است. دومی یا شاید همزمان با آن سازمان حفاظت محیط زیست است و بعد تشکل‌های مردمی. هیچ کدام این‌ها قدرت مقابله با این سدسازان را ندارند. کمااینکه گفتم، در مورد سد گتوند دیگر چه کسی بالاتر از معاون وزیر. مخالفت می‌کند، ولی فایده ندارد و به هیچ جا نمی‌رسد.

ولی حالا که به نظر می‌رسد خیلی‌ها حتی از مسئولان اعتراض کرده‌اند؟

مخالفت خیلی از دوستداران محیط زیست، شوراهای محلی یا در همین مورد سد گتوند، انجمن‌هایی که در منطقه‌ی بختیاری فعالیت می‌کنند، نتیجه‌ی این پیگیری‌ها این هم بوده که الان در خود دولت، در مجلس شورای اسلامی و حتی در داخل وزارت نیرو یک جریان قوی مخالفت با سدسازی پا گرفته و دیگر مثل هفت هشت سال پیش نیست که همه سد را تشویق و تقدیس کنند و بگویند که نه حتما سد باید ساخته شود.


منبع :  دویچه‌وله

یک محیط‌بان ایرانی در آستانه اعدام

یک محیط‌بان ایرانی در آستانه اعدام


اسد تقی‌زاده، محیط‌بان منطقه حفاظت شده دنا که در درگیری مسلحانه یک شکارچی غیر مجاز را کشت، تا دو هفته دیگر اعدام می‌شود. خانواده او و سازمان محیط زیست سعی دارند از خانواده مقتول رضایت بگیرند.


خانواده تقی‌زاده و سازمان حفاظت محیط زیست، این قتل را غیر عمدی خواندند ولی دادگاه کیفری استان برای متهم حکم اعدام صادر کرد.


تایید حکم در دیوان عالی کشور


روزنامه اعتماد روز چهارشنبه (۱۳ مهر) به نقل از سرپرست دفتر حقوقی سازمان محیط زیست از اجرای قریب‌الوقوع حکم اعدام اسد تقی‌زاده، محیط‌بان اداره‌محیط زیست کهگیلویه و بویر احمد، خبر داد.

بر پایه‌ی همین گزارش، قرار است این حکم تا دو هفته‌ی دیگر در شیراز به اجرا در آید.

بر اساس گزارش رسانه‌های ایران، اسد تقی‌زاده در سال ۸۶ در منطقه حفاظت شده‌ی دنا در درگیری مسلحانه با ۵ شکارچی مسلح، در حالی که از تمامی مجوزهای لازم برای برخورد با متخلفان و حفاظت از محیط زیست برخوردار بود دست به اسلحه برد و یکی از شکارچیان در این درگیری کشته شد.


پس از اعتراض سازمان محیط زیست، حکم صادره برای بازنگری به دیوان عالی کشور ارسال شد اما دیوان عالی سرانجام این حکم را تأیید کرد.

علی سمیعی، سرپرست دفترحقوقی سازمان محیط زیست ایران، در گفت‌وگو با خبرنگار اعتماد گفت که «تلاش‌ها برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول همچنان ادامه دارد و این امید وجود دارد که خانواده مقتول محیط بان سازمان را که هیچ تعمدی در ارتکاب قتل نداشته مورد عفو قرار دهند.»

برخی از دوستداران محیط زیست ایران نبود حمایت‌های لازم قانونی و آموزش‌صحیح را از دلایلی می‌دانند که منجر به اعدام احتمالی یک محیط‌بان شده است.

ناصر کرمی‌، سردبیر خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران (ایرن) معتقد است که شرایط دشوار زندگی محیط‌بانان نیز منجر به بروز چنین وقایعی می‌شود.

«محیط‌‌بانی در ایران، شغلی کوچک»

او با اشاره به این نکته که «محیط بانی در ایران شغلی است که کوچک نگه داشته شده» در ناصر کرمی، سردبیر ایرن
گفت‌وگو با دویچه‌وله می‌افزاید: ناصر کرمی، سردبیر ایرن«محیط‌بان درآمد پایین و کار
سختی دارد و حقوقش، یعنی حق‌الزحمه و پشتیبانی قانونی از او، متناسب با زحماتش نیست. بارها شده افرادی وسط یک جنگل، دشت بی‌انتها یا کوهستانی به محیط بان که از نظر اجتماعی ضعیف است حمله کرده‌اند. وقتی حقوقتان خیلی کم است و جزو اقشار خیلی تهیدست جامعه محسوب می‌شوید این روی شخصیت، رفتار و برخوردشان تأثیر می‌گذرد. شرایط محیط‌بان‌ها خیلی دشوار است و از خانواده‌هایشان دور هستند.»

کرمی معتقد است که محیط‌بان وقتی با یک شکارچی غیر مجاز مسلح مواجه می‌شود، در هر صورت وارد شرایط دشواری خواهد شد. او با اشاره به درآمد بسیار پایین محیط بان‌ها ادامه می‌دهد: «دو حالت دارد، یا محیط‌بان با یک شکارچی متمول روبرو می‌شود که راحت می‌تواند او را از نظر مالی تطمیع کند، یا اینکه با یک شکارچی مواجه می‌شود که از گرسنگی شکار کرده است، اگر دستگیرش کند شکارچی ماه‌ها در زندان می‌ماند در حالی که این آدم بومی آن منطقه است و خودش را صاحب آن منطقه می‌داند و محیط‌بان را تهدید می‌کند که ما دوباره می‌آییم و تو را می‌زنیم.»

تعداد کم محیط بان‌ها

ناصر کرمی در مورد خلاء آموزشی محیط‌بان‌ها برای یادگیری چگونگی مواجهه با شکارچیان متخلف می‌افزاید: «تا جایی که من می‌دانم این‌ها دوره‌های بازآموزی ضمن خدمت ندارند. تعداد محیط بان‌ها در حال حاضر یک‌سوم میزان استاندارد است و نباید از یاد برد که در زیست‌گـاه‌های اطراف شهرها، تعداد محیط بان‌ها بیشتر است ولی برای زیست‌گاه‌های پرتی مانند دنا تعداد محیط‌بان‌ها ممکن است یک‌پنجم یا یک‌ششم تعداد مورد نیاز باشد.»

به گفته‌ی سردبیر خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران، حتی در برخی مناطق از «محیط‌بان‌هایی که هیچ آموزشی ندیده‌اند و نیروهای داوطلب محلی استفاده می‌شود.»

سخنی با وجدان جامعه

ناصر کرمی در ادامه می‌گوید: «از سازمان حفاظت محیط زیست تعجب می‌کنم که چنان که باید و شاید در این ماجرا نه اطلاع‌رسانی و نه پیگیری می‌کند.» و می‌افزاید: «من وجدان جامعه را خطاب قرار می‌دهم. چرا وقتی پلیسی به دزد بانکی شلیک می‌کند و دزد کشته می‌شود، ما به آن پلیس به چشم قهرمان نگاه می‌کنیم، ولی به محیط بانی که عینا همین کار را در شرایط دشوارتر انجام می‌دهد جور دیگری نگاه می‌کنیم؟ اگر شکارچی‌ها این محیط‌بان تنها را کشته بودند، می‌گفتیم یک محیط‌بان کشته شد و شکارچی‌ها هم پیدا نشدند. ولی حالا که برعکس آن رخ داده محیط‌بان دارد اعدام می‌شود.»

در رسانه‌ها آمده است که اسد تقی‌زاده شکارچی متخلف را در یک تعقیب و گریز مسلحانه کشته است. خبرآنلاین از جمله در این باره نوشته است که متخلفان وقتی که با «مقاومت و تعقیب محیط‌بانان» مواجه می‌شوند به سوی آن‌ها شلیک می‌کنند و در پاسخ به این شلیک بود که یکی از شکارچیان کشته می‌شود.

ضرورت تجدید‌نظر در حکم

سردبیر ایرن، در پایان ابراز امیدواری می‌کند که حکم اعدام اسد تقی‌زاده اجرا نشود: «اگر عرف قضاوتی را نمی‌پذیرد، آن قضاوت می‌تواند مورد تجدید نظر قرار بگیرد. عرف ما می‌گوید‌، محیط‌بانی که داشته مأموریت خود را انجام می‌داده و در یک درگیری مسلحانه قرار گرفته چرا باید در زندان باشد؟ چه برسد به این‌که به او بگویند قرار است حکم تو دو هفته‌ی دیگر اجرا شود. به هر حال من امیدوارم این حکم اجرا نشود. چون قطعا خون این محیط‌بان دامن سیستم قضایی ایران را خواهد گرفت.»

در طول سال‌های گذشته صدها محیط‌بان و جنگلبان ایران در درگیری با شکارچی‌های غیر مجاز کشته یا مجروح شده‌اند.

دوستداران محیط زیست ایران می‌گویند، چرا عاملان کشتن و مجروح کردن محیط‌بانان و جنگل‌بانان با مجازات جدی روبرو نمی‌شوند ولی اینک اسد تقی‌زاده باید در زندان به امید لغو حکم اعدامش روزگار بگذراند.


منبع : http://www.dw-world.de

زمستان‌های سخت در اروپا و آمریکا

چرا اروپا و آمریکا با وجود گرم‌تر شدن کره زمین در سال‌های اخیر زمستان‌هایی سخت تجربه کرده‌اند؟ مطالعات جدید نشان می‌دهد که این موضوع به کاهش تابش پرتوها‌ی خورشید بستگی دارد.

روز دوشنبه ۱۰ اکتبر در مجله‌ی علمی "نیچر جئوساینس" گزارشی انتشار یافت که از تأثیر تغییرات دوره‌ای میزان تابش خورشید بر آب و هوای نیمکره‌ی شمالی زمین سخن می‌گوید.

پژوهشگران با سنجش اطلاعات ماهو‌ار‌‌ه‌ای به این نتیجه رسیده‌اند که وقتی انتشار اشعه‌ی ماوراء بنفش خورشید کاهش می‌یابد، مردم قسمت‌هایی از اروپا و شمال آمریکا زمستان‌هایی بسیار سرد را تجربه می‌کنند.

چرخه‌ی‌لکه‌های خورشیدی

لکه‌های خورشیدی نقاطی از خورشید هستند که به دلیل فعالیت‌های بسیار شدید مغناطیسی سردتر از سایر نقاط ‌بوده و تیره‌تر به نظر می‌آیند.

تعداد لکه‌های خورشیدی در یک چرخه‌ی زمانی ۱۰ تا ۱۱ ساله بین بیشترین و کمترین در نوسان است. زمانی‌که فعالیت خورشیدی بیشتر باشد، تعداد و اندازه‌ی لکه‌های خورشیدی بیشتر و بزر‌گ‌تر خواهد بود.

تعداد لکه‌های خورشیدی تأثیرات فراوانی بر روی منظومه شمسی و از جمله آب و هوای اطراف زمین دارند.

کاهش فعالیت چرخه‌ی خورشید و ظاهر شدن تعداد کم لکه‌ها منجر به سردتر شدن جو زمین می‌شود، در حالی که فعالیت بالاتر از حد متوسط خورشید در یک چرخه‌ی خورشیدی منجر به گرم‌تر شدن آب و هوای زمین خواهد شد.

با مطالعه‌ی این لکه‌ها و تعدادشان می‌توان میزان فعالیت خورشید و در نتیجه تابش اشعه‌ی ماوراء بنفش که هماهنگ با چرخه‌ی فعالیت‌های خورشیدی است را سنجید.

مطالعه بر روی تازه‌ترین یافته‌‌ها نشان می‌دهد که قابلیت تغییر فعالیت لکه‌های خورشیدی بیش از تصورهای قبلی است.

اثر کاهش تابش پرتوهای ماوراء بنفش بر جو زمین

خیابانی یخ‌بسته در دالاس (آمریکا) در ژانویه ۲۰۱۱
جف نایت، یکی از نویسندگان این بررسی‌ها از مرکز "مت آفیس هادلی" در اگزتر، واقع در جنوب غربی انگلستان به دویچه‌وله می‌گوید: «ما در حال اندازه‌گیری میزان تابش مستقیم پرتو ماوراء بنفش رسیده به زمین هستیم.»

دانشمندان دریافته‌اند که کاهش پرتو ماوراء بنفش تابیده از خورشید، دمای هوای اطراف زمین در حدود ۴۰ کیلومتری بالای مناطق استوایی را پایین می‌آورد.

جف نایت با اشاره به همین موضوع می‌‌افزاید: « این مسئله زنجیره عللی در پی دارد که به کاهش بادهایی منجر می‌شوند که در زمستان از اقیانوس اطلس به اروپا می‌وزند.»

در زمستان‌‌، وزش این بادها از غرب به اروپا باعث می‌شود که دما بالا برود.

نایت در ادامه نتیجه می‌گیرد: «با کاهش این بادها اثر گرمابخش آنها از دست رفته و جای آن را سرمایی از نوع سرمای ناشی از وزش بادهای سیبری به شمال اروپا خواهد گرفت.»

این بادهای سرد قسمتی از چرخه‌ی بزرگ‌تری هستند که از محورهای مختلف اقیانوس اطلس وارد مناطق ساحلی شرقی آمریکا خواهد شد و «آب و هوایی مانند آنچه که زمستان سال گذشته شاهد آن بودیم را موجب می‌شوند.»

در همین حال به موازات غیبت بادهای غربی، شاهد آن خواهیم بود که در کانادا و مدیترانه آب و هوا معتدل‌تر می‌شود.

دانشمندان می‌گویند در دوره‌ای که تابش‌های خورشیدی به بیشترین مقدار خود می‌رسد، پیامدهایی برعکس پیامدهای یادشده به وجود خواهد آمد.

نقش فعالیت‌های خورشیدی بر گرمایش زمین

برخی‌‌ بر این گمان‌اند که نوسان‌های فعالیت‌های خورشیدی عامل زمین‌‌گرمایی است. اما جف نایت تأکید می‌کند که بررسی‌های جدید «هیچ چیزی را پیدا نکرده است که بتواند این گمانه‌زنی را اثبات کند.»

وی همچنین خاطرنشان ساخته که با دیگر پژوهشگران سرگرم تحقیق بر روی این گمانه‌زنی‌ها است که آیا خورشید در حال وارد شدن به دوره‌ای طولانی از کاهش فعالیت‌های خود است؟ مانند آنچه که در عصر یخبندان کوچک (Little Ice Age) در فاصله‌ی قرون ۱۶ تا ۱۹ رخ داد؟

در این مطالعات از داده‌های جدید ماهواره‌ی استفاده شده که از سال ۲۰۰۴ اندازه‌گیری دقیق‌تر پرتوهای ماوراء بنفش را امکان‌پذیر کرده است.

منبع : http://www.dw-world.de