..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..
..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

..:: محــــــــــیـــط ســـــبـــــــز (بیابان زدایی) ::..

منابع طبیعی-بیابان زدایی-محیط زیست

تیپ پوشش جنگلی و روش های ارزیابی توان اکولوژیکی محیط زیست



تیپ پوشش جنگلی و روش های ارزیابی توان اکولوژیکی محیط زیست


وبلاگ محیط سبز

این متن دارای فایل pdf  می باشد که جهت دانلود در ادامه مطلب آورده شده است .

 

تیپ پوشش جنگلی


 یک واحد گیاهی است که بر اساس گونه های چیره ای که واحدهای شکل زمین یا واحدهای لاند سیستم را می پوشانند انتخاب می شود.


Plant Formation: واحد گیاهی است با اندازه متوسط که بر اساس ساختار گیاهی انتخاب می شود مانند جنگل بسته و جنگل باز. این روش در استرالیا به کار می رود.




Forest land type      : یک زیستگاه ویژه است که بر اساس توان پوشش جنگلی حال حاضر آن انتخاب می شود.


  

—       تیپ ایستگاه جنگلی

—       تیپ زیستگاه جنگلی

—       تیپ زمین- تیپ آب



این واحدها در روش های متفاوت بر اساس ترکیب همسانی منابع مختلف انتخاب می شوند. این واحدها مساحتی از یک تا 500 هکتار دارند. مقیاس نقشه ساخته شده در حد ناحیه یا زیر منطقه ای است که مقیاس بزرگ دارد.


تیپ ایستگاه جنگلی:


واحدهای کوچکی هستند که بر اساس ترکیب یک پوشش جنگلی ویژه با رطوبط خاک ویژه و زیستگاه ویژه انتخاب می شوند. مانند واحد جنگل های جلگه ای آبرفتی که به طور موقت در معرض سیل است.


تیپ زیستگاه جنگلی:


واحدی است که بر اساس فیزیوگرافی و پوشش جنگلی با ترکیب از تعدادی از عوامل اکولوژیکی انتخاب می شود.


تیپ زمین- تیپ آب:


این واحدها در روش های متفاوت بسته به تکرار و همسانی پارامترهای  مختلف منابع اکولوژیکی انتخاب می شوند.



در روش طبقه بندی سرزمین هیل از واحد (تیپ زمین- تیپ آب) استفاده شده:


در این روش تیپ زمین یا تیپ آب عبارت از واحدهایی است که بر اساس ترکیب شکل زمین، ترکیب زمین شناسی و منابع آب در ایستگاه های منطقه ای متفاوت انتخاب می شوند. در این روش تیپ زمین جزئی از ایستگاه منطقه ای است که بر اساس ویژگی های معین خاک (بافت، عمق و آب موجود) و طبیعت مادر انتخاب می شود.



دو واحد دیگر نیز وجود دارند که آن ها را نمی توان به طور مشخص جزء دسته های سه گانه گروه بندی کرد، اما می توان آن ها را حد فاصل بین دسته اول و دوم دانست. این دو واحد شامل:


Land Space Unit: واحدی است که قابل نمایش بر روی نقشه است. این واحد از نظر خاک، توپوگرافی، اقلیم و توان بیولوژیکی به طور اجمالی در خود یک همگنی و همسانی داشته، واحدها با واحدهای دیگر از نظر یک یا تعدادی از پارامترها تفاوت دارند.


Land Region: در روش طبقه بندی، ارزیابی و آمایش سرزمین کانادا، این واحد منطقه ای است که دارای یک تیپ گیاهی است که به طور بارز نمایشگر یک اقلیم ویژه است. این واحد بزرگترین واحد اختیار شده در این روش است.


روش شبکه ها


در کنار دیگر روش ها برای نقشه سازی واحدها روش های دیگری وجود دارد که از هیچ یک از قواعدی که تاکنون یاد شده را به کار نمی گیرد. در این روش که به نام روش شبکه ها موسوم است. منطقه، ناحیه یا آبخیز مورد بررسی به شبکه هایی از چهارگوش ها تقسیم می شوند. سپس منابع محیط زیستی در این شبکه ها شناسایی می گردند. در مرحله بعد بسته به اندازه چهار گوشه، اکوسیستم یا اکوسیستم های قابل تفکیک آن جدا می گردد و در آخر برا اساس توان اکوسیستم های هر چهارگوشه برای کاربری های متفاوت ارزیابی زیست محیطی انجام می پذیرد. این روش در عین آسانی کار، کاستی هایی نیز دارد که بارزترین این کاستی ها هماهنگ نبودن نوع توان ارزیابی شده با موقعیت شکل زمین است. یعنی زمین ها را به صورت چهارگوش و شبکه ای در می آورد که با واقعیات و با زمین هیچ همخوانی ندارد.


روش های متناسب


آنچنان که دیده می شود برای تجزیه و تحلیل داده ها و جمع بندی آنان در واحدهایی که بتوانند کار ارزیابی را ساده تر نمایند روش های متفاوتی وجود دارندکه فراوانی آن ها به حدی است که انسان را دچار سردرگمی می کند. بنابراین روش های یاد شده به منزله راهنما و الگوی کار می توانند مورد استفاده قرار گیرند. یک کشور در طول تجربه کردن ارزیابی توان اکولوژیکی محیط زیست برای آمایش سرزمین خود، خواهد توانست نه تنها روش متناسب را بیابد بلکه با ادامه روند و تجربه کردن قادر خواهد بود که با بهبود روش متناسب خود، یک روش تکمیلی که دربرگیرنده کلیه روش های کار یاد شده و شرایط متفاوت باشد را ارائه نماید. هر قدر اطلاعات موجود کلی تر باشد روش های گروه اول کاربرد پیدا می نمایند و هر قدر داده ها جزئی تر باشند روش های گروه سوم به کار گرفته می شوند. در ایران روش متناسب بینابین روش های گروه دوم و سوم است.


روش های ارزیابی توان اکولوژیکی محیط زیست


زمانی که جمعیت انسان به چنین اندازه و رشدی نرسیده بود می توانستند در هر جایی که به دلخواه انتخاب می کردند به توسعه و بهره برداری بپردازند. در آن اوان اگر اشتباهی صورت می گرفت چندان چشمگیر نبود. اما اکنون وضعیت طوری است که دیگر نمی توان اشتباهی را نادیده گرفت. ادامه اشتباه و تکرارش در زمان معاصر پیامد فقر را به دنبال خواهد داشت. در اواخر دهه 1950 و اوایل 1960 دولت های کانادا و استرالیا تشخیص دادند که تعداد کشاورزان فقیر آن ها رو به افزایش است. برای رفع این مشکل بخش بررسی های آمایش سرزمین بنا نهاده شد. در شروع بررسی مناطقی را که دچار این مخمصه بودند روی نقشه مشخص کردند سپس به برسی عواملی از قبیل کمبود آموزش، عدم تندرستی، موقعیت مزرعه در قبال مکان های ارائه خدمات، آموزش عمومی و کیفیت زمین پرداختند. نتیجه بررسی نشان داد که کاستی بازده نقدی از زمین مربوط به نداشتن توان سرزمین برای کشاورزی یا عدم مرغوبیت کیفیت زمین بوده است.


تاکنون به خاطر تفاوت ویژگی های اکولوژیکی سرزمین های مختلف، روش های متعددی در کشورهای مختلف ارائه شده اند. این روش ها در اساس کار به همدیگر شباهت دارند. در تمامی روش ها، ارزیابی توان اکولوژیکی سرزمین برای بخش کشاورزی از بررسی تولید بیولوژیکی پارامترهای تشکیل دهنده منابع اکولوژیکی حاصل می شود. تمامی روش ها بر این قاعده اتفاق نظر دارند که زمانی که در یک سرزمین آب وجود ندارد، دیگر اهمیت ندارد که خاک چه باشد، تکنولوژی چه باشد یا مردم چقدر می توانند نیرو مصرف کنند، در آنجا دیگر نمی توان کاری انجام داد.


روش ها از نظر طرز برخورد انجام ارزیابی با پارامترهای منابع اکولوژیکی به دو دسته قابل گروه بندی هستند: دسته اول روش هایی هستند که ارزیابی توان سرزمین برای هر کاربری را از ردیف کردن محدودیت های سرزمین انجام می دهند. دسته دوم روش هایی هستند که ارزیابی توان سرزمین برای هر کاری را از برشمردن وجود چند پارامتر منابع اکولوژیکی انجام می دهند. چه روش های دسته اول و چه روش های دسته دوم، همگی عمل ارزیابی را با بکارگیری اصول منطق قیاسی به سرانجام می رسانند. یعنی داشتن یا نداشتن توان را نسبت به یک معیار، مقیاس، ضابطه و یا استانداردی می سنجند.


ویژگی های اکولوژیکی هر یگان سرزمین نسبت به مدل اکولوژیکی هر نوع کاربری (مثلاً توسعه شهری) ارزیابی می گردند و در نتیجه این ارزیابی مشخص می شود که آیا یگان یاد شده برای شهرسازی توان دارد یا ندارد. یک قاعده دیگر که باز هم بیشتر روش ها از آن پیروی می نمایند آن است که عمل ارزیابی نباید فقط به سنجش داشتن یا نداشتن توان بسنده کند. ارزیابی باید علاوه بر مشخص کردن توان سرزمین، درجه مرغوبیت توان را نیز تعیین نمایند.


بر اساس تعداد منابعی که در ساختن مدل های اکولوژیکی نقش پیدا می نمایند. روش های ارزیابی متفاوت را می توان گروه بندی کرد. از این قرار، روش های ارزیابی چه آن ها که با بودن، چه آن ها که با نبودن پارامترهای منابع اکولوژیکی به ارزیابی می پردازند، به دسته های زیر گروه بندی می شوند:


1- روش های ارزیابی یک عامله

2- روش های ارزیابی دو عامله

3- روش های ارزیابی چند عامله


روش های ارزیابی یک عامله:


یک قطعه از سرزمین به طور طبیعی از تکه های کوچکی تشکیل شده است که از نظر منابع بیولوژیکی و فیزیکی هر تکه با تکه های دیگر به طور مثال تفاوت در پارامترهای تشکیل دهنده شکل زمین تأثیر بر جریان هوا و آب و زاویه تابش خورشید می تواند موجب تفاوت هایی در ترکیب گونه ها و تحول یافتگی خاک در مقیاس های متفاوت باشد. ارزیابان سرزمین، برنامه ریزان سرزمین و تحلیل گران اثرات توسعه بر محیط اغلب از ویژگی های برجسته سرزمین برای پیش بینی و برآورد اثرات توسعه یا توان کاربری انسان از تکه های سرزمین و در نهایت تمامی سرزمین استفاده کرده اند. از آنجا که بکارگیری رستنی ها به عنوان مصرف توان سرزمین بیشتر از سایر پارامترها در روش های یک عامله کاربرد دارد به تشریح این روش پرداخته می شود.


ارزیابی و طبقه بندی سرزمین با به کارگیری نقشه رستنی ها


نقشه رستنی های یک منطقه معمولاً نمایشگر شرایط حاضر سیمای گیاهی منطقه از قبیل گونه های چیره، ارتفاع تاج پوشش، شرایط متفاوت توالی گیاهی و نشاهن دهنده نقاط تهی شده از رستنی هاست. از طرف دیگر چنین نقشه ای می تواند نشان دهنده توان سرزمین برای کاربری های مختلف به ویژه کاربری های کشاورزی، جنگلداری و مرتع داری باشد.


در این روش که از عکس های هوایی عمودی استفاده می شود، نخست رستنی ها بر روی عکس های هوایی معمولاً به بخش های زیر زیر تقسیم می شوند:


 1- جنگل انبوه

 2- جنگل تنک

 3- خلنگ زار

4- علفزار

5- علفزار و خلنگ زار مخلوط


روش های ارزیابی دو عامله:


اساس روش های ارزیابی دو عامله، از ترکیب دو عامل فیزیکی مانند خاک و شکل زمین و یا ترکیب یک عامل فیزیکی مانند خاک و یک عامل بیولوژیکی مانند رستنی ها نشئت می گیرد. در این روش ها یا از رابطه تشکیل لایه های خاک و پارامترهای شکل زمین مانند شیب در ارزیابی استفاده می شود و یا از رابطه پارامترهای خاک و نوع جامعه گیاهی بر روی خاک مورد نظر. در ارزیابی های کلان برای مناطقی که اطلاعات گسترده ای از منابع اکولوژیکی آن در دست نیست، از ترکیب دو عامل اقلیم و رستنی ها نیز استفاده شده است.


 ارزیابی و طبقه بندی سرزمین با به کارگیری بررسی خاک و شکل زمین:


از خاک شناسی به عنوان معرفی برای نشان دادن توان سرزمین برای کشاورزان به طور گسترده استفاده شده است. برای انجام ارزیابی نخست نقشه تیپ خاک تهیه می شود. برای تهیه نقشه خاک یکی از روش های شبکه بندی، یا شناسایی آزاد (تعیین مرزهای اصلی خاک ها با کار میدانه ای تقریباً سنگین که بیشتر در اروپا معمول است) و یا شناسایی روابط متشکله خاک (با استفاده از عکس های هوایی) به کار گرفته می شود. سپس رابطه رشد گیاهان با اجزای تیپ خاک از روی تجربیات محلی مشخص می گردد. در گام بعدی تیپ های خاک بر حسب توان کاربری سرزمین برای کشاورزی در شیب های مختلف ازیابی و طبقه بندی می شوند.


روش فائو


روش دیگری است که آن را دقیقاً نمی توان جزء روش های یک عامله، دوعامله و یا چند عامله دانست. علت آن است که در این روش اساس ارزیابی بر روی توان پارامترهای خاک بنا نهاده شده است. در این روش نخست سرزمین مورد بررسی به واحدهای اراضی تجزیه می گردد. سپس نقشه خاک شناسی هر واحد سرزمین تهیه می شود. در گام بعدی بر حسب محدودیت و توان خاک در شیب های مختلف، بر حسب تجربیات محلی و استانداردهای جهانی قابلیت واحدهای سرزمین و در نهایت تمامی سرزمین مورد بررسی برای کشاورزی آبی و دیم مشخص شده، بر روی نقشه ترسیم می گردد.



لینک دانلود فایل pdf  متن این پست به زودی در همین جا آورده خواهد شد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد