مارموست پیگمه کوچکترین میمون جهان است. به رغم کوچکی جثه این گونه میمون برای بقا و حفظ قلمرو از هیچ تلاشی خودداری نمی کند.
مارموست پیگمه کوچکترین میمون جهان در عمق جنگل های بارانی آمریکای جنوبی و روی درختان مرتفع زندگی می کند.
قد این میمون کوچک حدود 5.5 اینچ است اما به رغم این جثه کوچک می تواند در بالای درختان تا حدود پنج متر بپرد و از شاخه ای به شاخه دیگر برود.
مارموست پیگمه به چالاکی ملخ یا حشرات دیگر را شکار می کند.آنها منبع پروتئین مناسبی برای این میمون کوچک هستند. مارموست های پیگمه به صمغ شیرین درختان علاقه زیادی دارند.
آنها با کمک دندان های خود پوست تنه درخت را کنده تا صمغ آن جاری شود. هر خانواده مارموست پیگمه چندین درخت صمغ دار را در قلمرو اش دارد و به خوبی از آنها در برابر سایر خانواده های مارموست دفاع می کند.
والدین هنگام دفاع از قلمرو بچه ها را دور کرده و در مبارزه با مارموست های متجاوز تردید نمی کنند.
این فیلم دیدنی حیات وحش را باهم می بینیم.
منبع : نشنال جئوگرافیک
دانلود ویدیو
موضوعات مرتبط : میمون های شیرجه رو
نشریه نشنال جئوگرافیک در انتشار عکس های متنوع از حیات وحش ، محیط زیست ، اقوام گوناگون ، کشورهای جهان و غیره از سلیقه ویژهای برخوردار بوده و از نظر کیفیت و سوژه از جمله بهترین نشریات در انتخاب عکس محسوب می شود. در این گزارش، 10 عکس از مناطق مختلف جهان ارائه می شود.عکس ها به اندازهای گویا هستند که نیاز به توضیح و تفسیر زیادی ندارند.
خواب پلنگ در بالای درخت در دلتای اوکاوانگو در بوتسوانا.
غروب خورشید در ساحل سوتهاون دریاچه میشیگان در آمریکا.
پلیکانهای سفید در واتسون ویل.
چشمانداز پارک چینکو تیگ.
یک وال گوژپشت در ساحل جونو در آلاسکا.
بامداد مه آلود تاکستانهای هیلدسبورگ.
یک جفت حواصیل آبی رنگ بزرگ در لانه در بوکا راتون.
منبع:
National Geographic
نقل از:
www.jamejamonline.ir
از وبلاگ 30 یا 30 دیدن نمائید.... این وب توسط یکی از دوستان به تازگی راه افتاده که درخواست تبلیغش رو تو این وب کرده بود .. با این که به موضوع وب من ربطی چندانی نداشت ولی خوب....
کارشناس ترک: دریاچه "وان" را با این راهکارها حفظ کردیم ،
شما هم "ارومیه" را نجات دهید
اگر تا کنون مقوله ای به نام خشک شدن دریاچه وان ، ترکیه را به چالش نکشیده است به این علت است که ما توانسته ایم با چند راهکار دریاچه وان را حفظ کنیم.
یک استاد بیولوژی دانشگاه یوزیل شهر وان ترکیه گفت: مشکل دریاچه ارومیه ، مشکل ایران نیست حتی مشکل کشورهای منطقه هم نیست بلکه متعلق به کل دنیا می باشد و این وظیفه ما را در پاسخگویی به نسلهای آینده سنگین تر می کند.
دکتر فوزی اوزگوکجه افزود: زیبایی های موجود در این تالاب بی نظیر است و ثروت بی پایانی در آن نهفته می باشد. از این رو همه متخصصان دنیا وظیفه دارند با ایران همکاری نمایند تا مشکل این دریاچه حل گردد مخصوصاً کشور ما که همسایه ایم .
این زیست شناس ترک در ادامه تأکید کرد که صرفاً تبخیر آب عامل خشک شدن دریاچه ارومیه نشده است بلکه با توجه به خشکسالی موجود در منطقه ، بخش کشاورزی از منابع زیرزمینی استفاده بیشتری کرده است. لذا برای مدیریت منابع آب زیر زمینی حفر چاههای غیر مجاز کشاورزی باید متوقف شود چرا که برداشت بی رویه آب نه تنها آبهای زیر زمینی را کاهش می دهده بلکه باعث انتقال آب شور از دریاچه به چاهها می گردد که لطماتش به اکوسیستم و کشاورزی بسیار بیشتر از خشک شدن دریاچه است.
وی افزود: اگر تا کنون مقوله ای به نام خشک شدن دریاچه وان ، ترکیه را به چالش نکشیده است به این علت است که ما توانسته ایم با چند راهکار دریاچه وان را حفظ کنیم.
اول اینکه ، به طور جدی و عملیاتی چاه های آب حاشیه و اطراف دریاچه وان را مدیریت کرده ایم.
کار دوم ما این بوده که سد سازی را کنترل کردیم و بیش از حد آب جلوگیری می کنیم .
دریاچه ارومیه (سمت راست) و مقایسه آن با دریاچه وان در 150 کیلومتری
این استاد دانشگاه ترکیه ای افزود: یک نکته هم درباره هدر روی آب وجود دارد که باید در مدیریت منابع آب بدان توجه شود و ان این که همواره مقدار قابل ملاحظه ای آب درحوضه آبخیز دریاچه ها به هدر می رود ولی آب هدر رفته الزاماً همان آب تبخیر شده پشت سد ها و یا مسیر رودخانه های منتهی به دریاچه نیست بلکه بعضاً از طریق راههای زیر زمینی به یک تالاب دیگر منتقل گشته و در آنجا انباشت می گردد.
دریاچه وان
دریاچه ارومیه
دکتر فوزی در پایان از مردم ایران خواست دریاچه ارومیه را تنها نگذارند.
گفتنی است همایش بین المللی "دریاچه ارومیه ، چالش ها و راهکارها" اول هفته جاری در ارومیه برگزار شد.
نقل از عصر ایران
تازهترین مقالات منتشر شده در خبرنامه تخصصی خرس (International Bear News) اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN) نشان میدهد که شکار غیرمجاز، استفاده دارویی از اعضای بدن خرس، کمبود مواد غذایی بویژه در فصل پاییز در برخی زیستگاهها و تخریب زیستگاه، چهار عامل اصلی تهدید خرس قهوهای در زاگرس مرکزی است.
این مقالات هفته قبل منتشر شد و دو موضوع رژیم غذایی و عوامل تهدید خرس قهوهای در این منطقه را مورد بحث قرار داد.
منطقه زاگرس مرکزی بین چهار استان فارس، کهگیلویه و بویراحمد، اصفهان و چهارمحال و بختیاری قرار دارد این منطقه 1.5 درصد خاک ایران را شامل میشود و 2372 گونه گیاهی در آن شناسایی شده است که 30 درصد گونههای گیاهی ایران را در برمیگیرد. زاگرس دارای فرهنگ عشایری و روستایی است.
بزرگترین عشایر ایران، بختیاری و قشقایی هستند که هر دو در زاگرس مرکزی جمعیت زیادی دارند. شکار و چوپانی مهمترین بخشهای زندگی عشایری در این ناحیه است بنابراین، کشتن خرسها برای محافظت از داراییها نظیر دامهای اهلی، کندوهای عسل، محصولات کشاورزی و درختان میوه عادی است؛ اما میتوان از نوآوریهایی استفاده کرد که خسارت وارده به مردم کم شود و خرسها نیز کمتر کشته شوند.
غذای خرس قهوهای
نوع غذای خرس در منطقه از تحلیل سرگینهای آن به دست آمد. این تحقیقات نشان داد خرس قهوهای در زاگرس مرکزی بیشتر از میوههای باغی و علفها تغذیه میکند.
فراوانترین مواد غذایی در سرگینهای فصل تابستان علفها (42 درصد)، سیب باغی (27 درصد) و انگور باغی (27 درصد) است.
بیشترین فراوانی مواد غذایی در فصل پاییز مربوط به سیب باغی (49 درصد)، انگور باغی (30 درصد)، انگور وحشی (27 درصد) و علفها (25 درصد) است.
مورچهها (12ـ11 درصد) و سوسکها (16ـ12 درصد) در هر دو فصل رقم میزان قابل توجهی را به خود اختصاص داده است.
در نهایت، فراوانی میوههای باغی 54 درصد در تابستان و 78 درصد در پاییز رژیم غذایی خرس قهوهای را شامل میشود.
برای حفاظت از خرسها چه کنیم؟
خرس قهوهای بزرگترین گوشتخوار خاورمیانه است و به عنوان گونه سنگ سرطاق، گونه چتر و گونه پرچم مطرح است و کاهش و مدیریت تعارض و حفاظت از چنین گونهای از روشهای زیر ممکن است:
روشهای انسان محور برای حل تعارض انسان و خرس _ HBC_
1. اطلاعرسانی و آموزش:
تغییر رفتار انسان، اغلب یکی از اجزای مهم راهکار کاهش HBC است. تغییر رفتار به زما ن طولانی و همکاری جمعی نیاز دارد که نیازمند شناخت موانع برای ترویج ایدههای جدید است. برای تغییر رفتار انسان باید دیدگاههای حفاظتی را جایگزین دیدگاههای ناپایدار کرد.
2. جلوگیری از رویارویی ناخواسته:
روبهروشدن با خرسها که باعث زخمی یا کشته شدن انسان یا خرس میشود، اغلب با درک رفتار و بومشناسی خرسها و احتیاط کردن انسان در زیستگاه خرس میتواند اتفاق نیفتد.
3. رفع جذابیتها برای خرس:
سادهترین راهحل تعارض بین انسان و خرس تغییر یا جابهجایی در شرایط کاربریهای جذاب (مانند دامداری و زنبورداری) برای خرسها یا مدیریت مواد زاید و زبالهها در منطقه دارای تعارض است. به عنوان مثال، متمرکز کردن دامداری و قرار دادن کندوهای عسل روی سطحی بالاتر از زمین (مانند سقف انبارها یا خانهها) راهکارهایی موفق هستند.
4. ساماندهی افراد محلی:
شکل دادن و ساماندهی افراد محلی در قالب گروههای ویژه برای بررسی و کاهش تعارض در هر منطقه یا روستا میتواند بسیار کارآمد باشد و هزینههای سازمان محیط زیست را کاهش دهد.
5. جبران مستقیم:
جبران مستقیم خساراتی که خرسها به بار میآورند به صورت پرداخت نقدی یا معادل آن، یکی دیگر از راههای مدیریت HBC است. به نظر میرسد در مناطق دارای تعارض کشور، بیمه کردن محصولات بویژه کندوهای عسل در برابر آسیب خرسها راهکار قابل قبولی باشد. در واقع، بار مالی HBC باید بین مردم و دولت تقسیم شود. زمانی که فشار مالی HBC فقط برعهده دولت باشد، خود مردم برای کاهش HBC کمتر تلاش میکنند.
6. جبران غیرمستقیم:
ارزش افزوده خرسها ممکن است تحمل مردم را نسبت به تعارض بالا ببرد و غیرمستقیم باعث رفاه و حفاظت خرس شود. ارزش افزوده تماشای خرسها (Bear-watching) همانند پرندهنگری (Bird-watching) میتواند به عنوان بخشی از طبیعتگردی مورد بحث باشد که درآمد پایداری برای مردم محلی در پیدارد. این مسأله میتواند بسیار مهم باشد و نقش عمدهای در آگاهی مردم بومی نسبت به خرسها بازی کند.
روشهای «خرس محور» برای کاهش HBC
1. موانع فیزیکی:
موانع فیزیکی مانند حصارهای الکتریکی برای زمینهای کشاورزی و آغل دامهای اهلی، سطوح مرتفع برای کندوهای عسل و محفظههای ضدخرس برای زبالهها به نوعی حمایت از خرسها محسوب میشود.
2. بازدارندههای خرس:
برخی خرسها به وسیله برخی ابزارها نظیر چراغهای چشمکزن یا پروژکتورها، سر و صدای زیاد، مواد شیمیایی یا سگهای گله از منابع مورد علاقه خود دور میشوند.
3. مدیریت جمعیت خرس:
برآورد ظرفیت برد منطقه برای حمایت حداکثر جمعیت خرس، یکی از مهمترین دادهها برای مدیریت HBC است. زمانی که جمعیت خرسها به بیش از ظرفیت برد محیط برسد، کارشناسان باید اقدامی برای کاهش جمعیت خرسها انجام دهند. بهترین روش کاهش جمعیت خرسها زندهگیری آنها و انتقال خرسها به مناطقی است که از تراکم کمتر برخوردار است.
4. مدیریت زیستگاه:
خرسها به منابع غذایی انسان جذب میشوند، بهسازی و بالا بردن کیفیت زیستگاه خرس ها بویژه مکانهای تغذیه (Feeding sites) ممکن است جذابیت منابع غذایی انسانی را کاهش دهد. بهعنوان مثال میتوان به بهبود وضع میوههای وحشی و کاهش و کنترل آفات آنها، بهسازی پوشش گیاهی خوراکی، کاهش هدر رفتن بذرها و تغذیه مصنوعی (دستی) اشاره کرد.
عوامل اصلی تهدید خرس قهوهای:
شکار غیرمجاز
استفاده دارویی از اعضای بدن خرس
کمبود مواد غذایی بویژه در فصل پاییز در برخی زیستگاهها و تخریب زیستگاه
منبع :
روزنامه جام جم _ ضمیمه سیب _ پنجشنبه 16 آذر 1391 - شماره 261
بایدهای حفاظت از تنوع زیستی
تنوع زیستی مهمترین منبع کره زمین است و مهمترین محصول میلیونها مورد تکامل به شمار میرود. زمین به عنوان خاستگاه انسان و سایر موجودات زنده با دانش کنونی تنها سیارهای است که حیات در آن جریان دارد.
شاید به همین خاطر است که در آغاز هزاره سوم اندیشمندان دنیا همصدا با صاحبنظران علوم طبیعی به این نتیجه رسیدند که باید از زمین پاسداری کنیم.
آگاهان علوم محیطی، تنوع زیستی را پایه و اساس حیات در زمین میدانند. متاسفانه اهمیت و نقش تنوع زیستی در گذشته طبق عادت و ناآگاهانه یا آگاهانه و از روی عمد نادیده گرفته شده است. تنوع زیستی یا «زیگونگی» شامل تنوع گونهای، تنوع اکوسیستمی و تنوع ژنتیکی است.
منشا تنوع زیستی تکامل است. زمانی که ما یک گونه را از بین میبریم، در واقع، محصول میلیونها سال زمان و صرف انرژی که منجر به تکامل آن گونه شده است را از بین بردهایم.
نکته اینجاست که انقراض یک گونه سفری بیبازگشت است و همه تلاشها و ثروتهای جهان برای بازگرداندنش بیثمر خواهد ماند.
به طور کلی ارزشهای تنوع زیستی در کشاورزی، سلامت انسان، تجارت، صنعت و فرهنگ کاملا شناخته شده است و سود مالی آن طی سالها و نسلهای متمادی مشخص نیست.
ناتوانی انسان در پیشبینی شرایط اقتصادی، کشاورزی، فرهنگی و زیستی ارزش تنوع زیستی را در آینده غیرقابل برآورد میسازد. علاوه بر این، نقش تنوع زیستی در خدمات اکوسیستمی نیز غیرقابل برآورد است.
به طورکلی نقش تنوع زیستی در زندگی انسان را در موارد زیر میتوان برشمرد:
1 ـ تنوع زیستی در خدمت اقتصاد پویا:
اقتصاد تنوع زیستی و اکوسیستمها (TEEB) ابتکاری جهانی است که همه توجهها را به موارد زیر جلب کرده است:
مزایای اقتصادی تنوع زیستی.
زیان مالی حاصل از بین رفتن تنوع زیستی و تخریب اکوسیستمها.
پتانسیل واکنشهای اقتصادی.
اقتصاد تنوع زیستی و اکوسیستمها بر گروههای اصلی ذینفع مانند دانشمندان، فروشندگان در مقیاس ملی و جهانی، دولت و مردم محلی موثر است و هدف اصلی آن فراهم کردن مدارک قطعی است که چگونه، چه زمانی و کجا به منظور استفادههای اقتصادی تنوع زیستی حفاظت شود.
اقتصاد تنوع زیستی و اکوسیستمها فرصتی بهوجود میآورد تا نشان دهد حفاظت کردن از تنوع زیستی همان پسانداز پول است.
بسیاری از بحرانهای تنوع زیستی ناشی از فعالیتهای انسان است و ما وظیفه داریم بحرانهای پیشرو و زیانهای مالی ناشی از آنها را برطرف کنیم.
2 ـ تنوع زیستی در خدمت امنیت غذایی:
کاهش تنوع زیستی امنیت غذایی را به خطر میاندازد، زیرا کاهش تنوع زیستی کشاورزی بر امنیت غذایی آثار نامطلوب شناختهشدهای دارد. استفاده از مدیریت تلفیقی آفات، کشاورزی ارگانیک و کودهای ارگانیک، تناوب کشت، استفاده از پسماندهای جانوری و بازیافت محصولات، کشاورزی بدون شخم یا شخم حداقل و کشاورزی چندکشتی میتواند به حفاظت از تنوع زیستی در کشاورزی کمک کند و بالا رفتن امنیت غذایی را سبب شود.
3 ـ تنوع زیستی در خدمت معیشت و کشاورزی پایدار:
تنوع زیستی در کشاورزی شامل تنوع در همه ترکیبات غذایی و محصولات کشاورزی (تنوع در گیاهان کشت شده، جانوران پرورشی و موجودات زنده ذرهبینی وابسته به آنها) است. تنوع زیستی در کشاورزی باعث تولیدات پایدار برای تولید محصولات غذایی، صنعتی و دارویی میشود. همچنین از نظر زیستی نظیر حضور گردهافشانها (pollinators)، موجودات زنده خاک و طعمهخوارها سبب حمایت محصولات میشود. خدمات اکوسیستمی وسیعتر در اکوسیستمهای کشاورزی باعث بهبود سیمای سرزمین، بهبود و سلامت بیشتر خاک، بهبود کیفیت و چرخه آب و بهبود کیفیت هوا خواهد شد. تنوع بیشتر در گیاهان وحشی میتواند به تولید محصولات گیاهی بهتر، مقاومتر، سالمتر و اقتصادیتر
کمک کند.
4 ـ تنوع زیستی در خدمت سلامت انسان:
مقالات و کتابهای بسیاری در زمینه نقش تنوع زیستی در سلامت انسان وجود دارد. تنوع بیشتر در گیاهان دارویی میتواند پتانسیل درمان بسیاری از بیماریها را بهوجود آورد. همچنین تنوع بیشتر تولید پایدار مواد آرایشی و بهداشتی را تضمین میکند. تنوع بیشتر در مواد غذایی مانند انواع سبزی و میوه ویتامینهای بیشتری به بدن میرساند و در نتیجه باعث مقاومت بیشتر سیستم ایمنی بدن میشود.
5 ـ تنوع زیستی در خدمت صنعت:
بسیاری از صنایع به منابع زیستی وابستهاند. به بیان دیگر مواد اولیه خود را از طبیعت به دست میآورند. به عنوان مثال صنعت نفت و گاز که یکی از پولسازترین صنایع جهان محسوب میشود حاصل تجزیه هزارانگونه از باکتریها و پلانکتونهای موجود در دریاست.
منبع :
(روزنامه جام جم - ضمیمه سیب) پنجشنبه 16 آذر 1391 - شماره 261
در سال 1783 کشورنوپای ایالات متحده آمریکا تنها از سیزده ایالت که عموما در منطقه «نیوانگلند» در کرانه های اقیانوس اطلس بودند شامل شده بود. ولی به تدریج با تصرف فلوریدای اسپانیا و خرید سرزمین پهناور «لوئیزیانا» به مبلغ شش میلیون دلار در سال 1806 از ناپلئون بناپارت، سرزمین های بسیاری در حیطه قدرت آمریکا قرار گرفت.
سرزمین های جنگلی و حاصلخیز جنوب شرقی امریکا چون لوئزیانا و «آرکانزاس» بهترین مکان برای ایجاد کشتزارهای بزرگ پنبه بودند و این پاکتراشی به نابودی گونه هایی چون «پوما» (شیر کوهی) و «گوزن الک شرقی» منجر شد. پس از پایان جنگ های داخلی در دهه 1860 فشار صنایع تولید الوار برای ترمیم خرابی های گسترده در ایالات جنوبی به تدریج باعث از دست رفتن یکی از بزرگترین گونه های دارکوب دنیا یعنی «دارکوب نوک عاجی» (Campephilus principalis) شد.
در کنار پاکتراشی جنگل ها، قطع درختان کهنسال و دارای چوبهای پوسیده مناسب برای تغذیه و زادآوری در کنار شکار برای گوشت و در آخرین سال ها فروش پوست های کنده شده به مجموعه داران و موزه ها باعث کاهش شدید گزارش های مشاهده این گونه دارکوب شد و آخرین جفت در فلوریدا در دهه 1920 شکار شد. با بالا رفتن حساسیت ها در دهه 1930 تعدادی عکس از این گونه که برآورد می شد تنها 30 فرد از آن برجای مانده باشد گرفته شده و با هماهنگی با یک شرکت چوب بری، بخشی از آخرین زیستگاه جنگلی در سال 1938 ممنوع القطع اعلان شد. ولی با این وجود در سال 1944 آخرین گزارش مستند مشاهده یک دارکوب ماده در دست است.
زیرگونه موجود در جزیره کوبا نیز به دلیل پاکتراشی جنگل های جلگه ای برای کاشت نیشکر و تخریب جنگل های کوهستانی برای تولید ذغال وضعیت مناسبی نداشت و گویا در دهه 1980 این زیرگونه کوبایی نیز نابود شد. با این وجود همواره گزارش های مشکوکی از مشاهده دارکوب نوک عاجی وجود داشت و به همین دلیل در سال 2008 آزمایشگاه پرنده شناسی دانشگاه «کرنل» جایزه ای به مبلغ 50000 دلار برای یافتن گزارش هایی مستدل از وجود قطعی این گونه تعیین کرد.
هرچند گهگاه گزارش های مشاهده، امید وجود این دارکوب با شکوه را زنده می کند ولی به دلیل وجود گونه «دارکوب تاجدار» (که شباهت ظاهری زیاد و همچنین زیستگاه مشترک با نوک عاجی دارد)، تا زمانی که یک نمونه زنده دارکوب نوک عاجی و یا پرهایی که با آزمایش DNA حیات این پرنده را ثابت کند، به دست نیاید نمی توان به عکس هایی محو و گزارش های شفاهی تکیه کرد.
در سفری که نگارنده این نوشتار همراه با جناب آقای «فرشید جعفر زاده» در رکاب جناب آقای «امید منظم» به ارتفاعات جنگلی تنکابن داشتیم، به هنگام ورود به یک طرح بهره برداری از جنگل چندین نکته بسیار ملموس بود. روزگاری جلگه تنکابن پوشیده از پوشش جنگلی هیرکانی با گونه شاخص درخت بلند «مازو» همچون جنگل «سیسنگان» و نور بود، ولی از سال 1300 با ریشه کن کردن بیماری مالاریا و طرح ریزی نوین شهر، جمعیت از منطقه خوش آب و هوا و مرتفع «خرم آباد» به جلگه هدایت شد. در حال حاضر تنها پوشش جنگلی قابل ملاحظه در کوهستان ها وجود دارد و در مناطق کوهپایه ای که در بیشتر مناطق باغ های چای ایجاد شده بود، اکنون ویلا سازی به شدت رونق گرفته و هر روز شاهد نفوذ و دست اندازی به جنگل های کوهپایه ای «دوهزار» هستیم.
روزگاری طرح های پاکتراشی جنگل های پهن برگ هیرکانی و کاشت گونه های سوزنی برگی چون «نراد» به دلیل تغییر گونه های غالب تشکیل دهنده پوشش گیاهی و خشک شدن، باعث از دست رفتن مفهوم جنگل هیرکانی در آن مناطق شد. در طرح بهره برداری تنکابن درختان نسبتاً هم سال و جوان، نشان دهنده پاکتراشی قدیم و جلوگیری از دست اندازی و تغییرکاربری و احیای پوششی با استفاده از یک و یا دو گونه هستند.گرده بینه های قطع شده کنار مسیر بیشتر از نمونه های پیر و همراه با چوب پوسیده هستند که نشان از قطع تک گزین با شیوه کنونی بهره برداری است. ولی در اینجا نیز همچون جنگل های جنوب شرقی آمریکا از دست رفتن نمونه های کهنسال باعث نابودی منابع غذایی(لارو حشرات) و مکان آشیان سازی گونه هایی چون دارکوب می شود.
«دارکوب سیاه» (Dryocopus maritus) بزرگترین گونه دارکوب ایران (و شاید غرب آسیا و اروپا) است و در مقایسه با دیگر گونه های دارکوب موجود (چون «سوری» و «سبز») جایگاهی همچون گونه دارکوب عاجی جنوب شرق آمریکا را اشغال کرده است.
در بسیاری از کشورها ( البته نه همچون مالزی و اندونزی و فیلیپین و آمریکای لاتین که شرکت های بهره بردار در کنار شرکت های پرورش دهنده نخل های روغنی و گله داران دست به قطع یکسره جنگل ها می زنند) جز در نواحی پرورش و در واقع زراعت گونه های چوبی دست کاشت و سریع الرشد، اصله های مورد نظر به شیوه تک گزین برداشت می شوند و در بسیاری از پارسل های جنگلی، نمونه هایی برای بذر افشانی به شیوه طبیعی و برای جمع آوری بذر از نمونه های مرغوب و مدنظر صنایع چوب نگاهداشته می شوند. هرچند شیوه کنونی برداشت تک گزینی در نواحی هیرکانی همچون قطع یک سره و کاشت انبوه سوزنی برگان غیر بومی باعث تخریب و تغییر زیستبوم نمی شود، ولی حذف پایه های دارای چوب پوسیده که پناهی برای آشیان سازی و تغذیه گونه دارکوب سیاه هستند، نسل این گونه را در معرض نابودی قرار خواهد داد.
برنگارنده معلوم نیست که گونه دارکوب سیاه وابسته به جنگل های جلگه ای بوده و یا قادر به زادآوری در جنگل های کوهستانی به عنوان بخش اعظم جنگل های برجای مانده هیرکانی است و آیا این گونه در لکه های جنگلی جلگه ای همچون سیسنگان و نور وجود دارد یا خیر.
در جنگل سیسنگان، قطع درختان ارزشمند بلند «مازو» و «آزاد» طبق قانون ممنوع است و تنها پایه های خشکیده و افتاده بر روی زمین مجاز به خروج و استفاده هستند. هرچند با ریختن گازوئیل و آب آهک به زیر هرپایه پولساز آزاد و بلند مازو می توان آن را به سرعت خشک کرد که این شیوه به راحتی در باغ های تهران مشاهده می شود و در خیابان ولیعصر هر صاحب بوتیک و پاساژی با فراغ بال، هر چنار مزاحم و مخل کسب و کار را خشک می کند که اکنون به راحتی می توان درختان قطع شده توسط پیمانکاران را مشاهده کرد که آتش شومینه نوکیسه گان می شوند!
وجود درختان در حال تجزیه و پوسیده بخشی جدا ناشدنی از فرایند چرخه زیستی هر زیستگاه جنگلی است و در بسیاری از جنگل هایی که دارای ارزش زیستی و نه تجاری هستند، مدیران و کارشناسان به هیچ روی اجازه انتقال پایه های افتاده بر کف جنگل و در حال تجزیه را نمی دهند.
منبع : سبز پرس
افزایش بیسابقه نرخ حاملهای سوختی و افزایش نگرانی از کاهش زودهنگام ذخایر سوختهای فسیلی از یک سو و آسیبهایی که این سوختها به محیطزیست وارد ساختهاند، سبب شتابگرفتن تلاش بشر برای یافتن منابع جایگزین انرژی سوختی شده است.
گرچه امروزه استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر برای تولید برق بیش از پیش گسترش یافته، اما هنوز جایگزینی بهتر برای سوخت خودروها پیدا نشده است.
جلبکها برای ادامه حیات به سه عنصر آب، نورخورشید و دیاکسیدکربن نیاز داشته و هزینه چندانی ندارند. میزان سوخت موجود در گونههای مختلف جلبک با هم متفاوت است، اما در هر صورت همه انواع جلبکهایی که روی آبگیرها ظاهر میشوند و رشد میکنند، بهترین گزینه تولید سوخت زیستی هستند.
جلبکها در طول فرآیند تولید سوختهای زیستی دیاکسید کربن مصرف میکنند. به کلامی دیگر، جلبک طی فرآیند فتوسنتز، دیاکسیدکربن مورد نیاز را از هوا میگیرد و اکسیژن آزاد میکند.
تولیدکنندگان سوخت زیستی از جلبک، مزارع پرورش آن را نزدیک کارخانههایی که حجم دیاکسیدکربن تولیدی بالایی دارند، قرار میدهند. در واقع، وجود این مزارع سبب کاهش آلودگی هوا میشود.
همچنین پس از استحصال سوختزیستی از جلبکها میتوان از ضایعات باقیمانده آنها به عنوان کود گیاهی و نیز خوراک دام بهره گرفت.
جذابترین نکته درباره تولید اینگونه سوخت میزان بهرهوری این روش است. تولیدکنندگان سوختزیستی میگویند از هر هکتار مزرعه پرورش جلبک میتوان بیش از 370 هزار لیتر سوخت تهیه کرد البته میزان سوخت تولیدی از جلبکها به نوع جلبک مورد استفاده، شیوه پرورش آن و نیز شیوه استخراج سوخت از آن بستگی دارد.
روشهای پرورش صنعتی جلبک
در حال حاضر چند روش برای پرورش صنعتی جلبک وجود دارد.
سادهترین روشها استفاده از آبگیر در مناطق گرمسیر زمین است. البته این شیوه یک مشکل عمده دارد و آن هم تاثیر منفی تغییرات جوی بر رشد جلبک است.
روش دوم که به نوعی خلاقانه است، سبب تولید سریعتر و کارآمدتر جلبک میشود. در این روش جلبکها در کیسههای پلاستیکی شفاف قرار میگیرند و با فاصله از زمین آویزان میشوند. از آنجا که نور خورشید از اطراف به جلبک میرسد، رشد جلبک در این روش بسیار بیشتر از روش سنتی خواهد بود.
استخراج سوخت از جلبک، درست مثل گرفتن آب یک میوه است، با این تفاوت که واکنشهای شیمیایی خاصی نیز برای این کار صورت میگیرد
یکی از روشهای جدیدی که از سوی برخی شرکتهای تولید سوخت زیستی از جلبک به کار گرفته میشود، استفاده از تانکرهای ویژه است.
در این روش، شرایط محیط کاملا تحت کنترل است و جلبک به نهایت سرعت رشد میرسد و حتی هر روز میتوان مقداری از آن را برداشت کرد. قراردادن برخی از این تانکرها در کنار منابع آلاینده تولیدکننده دیاکسیدکربن ضمن کاهش این آلاینده، به رشد جلبک نیز کمک میکند.
استخراج سوخت از جلبک
استخراج سوخت از جلبک، درست مثل گرفتن آب یک میوه است، با این تفاوت که واکنشهای شیمیایی خاصی نیز برای این کار صورت میگیرد.
جلبکها در مزارعی سرباز یا سرپوشیده به عمل میآید. به محض برداشت جلبک، روغن موجود در دیواره سلولی آنها استخراج میشود. برای این کار چند روش وجود دارد.
سادهترین روش روغنگیری با فشار است. در این روش ـ که رایجترین شیوه مرسوم است ـ حدود 75 درصد روغن موجود در جلبک استخراج میشود.
شیوه دوم که روش حلال هگزان نام دارد، میتواند تا 95 درصد روغن موجود در جلبک را استخراج کند. در این شیوه ابتدا با فشار بیشتر روغن موجود در آن گرفته، سپس با حلال هگزان ترکیب شده و به این صورت بیشتر روغن باقیمانده نیز خارج میشود.
شیوه سوم هم که روش سیالات فوق بحرانی نام دارد، میتواند تا صددرصد روغن موجود در جلبک را استخراج کند. در این روش، دیاکسیدکربن مایع با جلبک ترکیب میشود.
این کار سبب تبدیل جلبک به روغن خواهد شد. پس از طی این مراحل، روغن استخراجشده تصفیه و طی یکسری فرآیندهای شیمیایی به دیزل زیستی تبدیل میشود.
آیندهای پرامید
آلودهنشدن محیطزیست، قابلیت استفاده از پسماند فرآیند تولید به عنوان خوراک دام و کود و نیز بازدهی بالا نسبت به روشهای مشابه از ویژگیهای ممتاز تولید سوخت زیستی با استفاده از جلبک است.
با وجود اما و اگرهایی که در این زمینه وجود دارد، هنوز بسیاری از دانشمندان این روش تولید سوخت زیستی را بهتر از روشهای مشابه میدانند.
سوخت زیستی به دستآمده از جلبکها ـ که در زمره نسل سوم سوختهای زیستی جای میگیرد ـ میتواند در آینده نقش پررنگتری را در حیات بشر بازی کند.
منبع :
جام جم آنلاین
ضمیمه سیب (ویژهنامه دانش و پزشکی) - پنجشنبه 2 آذر 1391 - شماره 259
معاون رئیس جمهور با اشاره به تصویب طرح یک فوریت حل مشکل تالابها و دریاچههای کشور در مجلس شورای اسلامی گفت: پیگیر تامین حقآبه تالابها هستیم.
"محمدجواد محمدی زاده" اظهار داشت: تالابها و دریاچههای داخل کشور به نوعی به لحاظ حقآبه دارای محدودیتهایی هستند و متاسفانه در معرض آسیب قرار گرفتهاند.
به گفته معاون رئیس جمهور باید دولت در یک زمان محدودی مطالعاتش را ارائه کند که ما خوشبختانه مطالعات را تمام کردهایم و با ارائه آنها و ظرف یک برنامه 3 ساله تالابها و دریاچههای داخل کشور را از محدودیت خارج خواهیم کرد.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ادامه داد: در حقیقت دستگاههای ذیربط مانند وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان جنگلها و سایر دستگاههای متولی طرحهایی را اجرا میکنند که تالابها از آسیب و چالش خارج شوند.
محمدیزاده بیان کرد: در تالابهای بختگان، پریشان، انزلی و ... اولویتهایی وجود دارد که در قالب این طرح پیگیری خواهیم کرد.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست درباره تامین حقآبه توسط سازمان حفاظت محیط زیست نیز گفت: متولی تامین حقآبه مربوط به تالابها سازمان حفاظت محیط زیست است که باید آن را پیگیری کنیم و حقآبه آن را بگیریم.
وی افزود: در این ارتباط تکلیفی داریم اما آنچه مهم است معمولا آب شرب است که در اولویت قرار دارد اما در تامین آب کشاورزی متاسفانه بهرهوری مان پایین است و باید اصلاحاتی در این زمینه انجام شود.
محمدیزاده ادامه داد: اگر چیزی از آبهای شرب و صنعت در آخر باقی ماند به محیط زیست میرسد. اما در این طرح حقآبهها تثبیت میشود به این معنی که اگر آب کم شود، برای همه بخشها کم خواهد شد و اگر آب زیاد باشد مربوط به همه بخشها میشود.
معاون رئیس جمهور افزود: پیگیری تامین حقآبه با سازمان حفاظت محیط زیست است اما تامین و اختصاص آن به تالابها به وزارت نیرو مربوط میشود.
منبع : روزنامه جام جم ( www.jamejamonline.ir )