تکنولوژیهایی که به انرژی پایدار یاری میرسانند شامل منابع انرژی تجدید پذیر مانند برق آبی، انرژی خورشیدی، انرژی باد، انرژی زمینگرمایی، فتوسنتر مصنوعی و انرژی امواج و نیز تکنولوژیهایی است که برای بهبود کارآیی انرژی طراحی شدهاند.
بنابراین ستونهای دوگانه انرژی پایدار شامل کارآیی انرژی و انرژی تجدید پذیر میشود.
باید میان اصطلاح انرژی پایدار از سایر اصطلاحات در این زمینه مانند انرژی جایگزین تمایز گذاشت، چرا که انرژی پایدار بر توانایی منبع انرژی در تدوام فراهمآوری انرژی تاکید دارد. انرژی پایدار ممکن است تا حدی آلودگی زیستمحیطی ایجاد کند، اما میزان آلودگی آنقدر زیاد نیست که استفاده زیاد از آن را به عنوان یک منبع برای زمان نامحدود ممنوع کند.
انرژی پایدار همچنین با «انرژی کمکربن» متفاوت است، زیرا اصطلاح «انرژی کمکربن» فقط از این لحاظ «پایدار» است که دی اکسید کربن به جو اضافه نمیکند.
یک اصطلاح دیگر در این حوزه انرژی سبز است. انرژی سبز انرژی است که میتوان آن را بدون تاثیرگذاری چندان بر محیط زیست آن را استخراج، تولید، و یا مصرف کرد. سیاره ما دارای ظرفیتی طبیعی برای بازیابی است، بنابراین انرژی که آلودگی ناشی از آن از حد این توانایی فراتر نرود، ممکن است همچنان سبز نامیده شود.
انرژی سبز زیرمجموعهای از انرژیهای تجدیدپذیر است و بیانگر آن منابع انرژی تجدیدپذیری است که بیشترین منافع زیستمحیطی را ایجاد میکنند.
سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا انرژی سبز را به عنوان برقی تعریف میکند که از منابع خورشیدی، بادی، زمینگرمایی، بیوگاز، بیوماس و منابع برقآبی کوچک با تاثیر کم زیستمحیطی به دست آمده باشد.
مشتریان برق سبز معمولا مشتریان برق سبز را برای پرهیز از تاثیر زیستمحیطی و منافع آن از لحاظ کاهش گازهای گلخانهای میخرند.
شمشیری دو لبه برای محیط زیست
در شرایطی که سدها و نیروگاههای برقآبی اغلب به عنوان یکی از منابع "انرژی سبز" شناخته می شوند، اما می توانند اثرات گسترده زیست محیطی بر رودخانهها، افزایش درگیریهای محلی و حتی انتشار میزان چشمگیری از گازهای گلخانهای هنگامی که در مناطق استوایی ساخته می شوند را در پی داشته باشند.
گزارش جدید سازمان غیر دولتی "اینترنشنال ریورز" نگاهی عمیق به نقش چین در ساخت سدهای بزرگ در سراسر جهان داشته است. بر اساس این گزارش، شرکتهای چینی درگیر 308 پروژه برقآبی در 70 کشور جهان هستند که ارقام قابل توجهی محسوب می شوند.
در شرایطی که سدها و نیروگاههای برقآبی اغلب به عنوان یکی از منابع "انرژی سبز" شناخته می شوند، اما می توانند اثرات گسترده زیست محیطی بر رودخانهها، افزایش درگیریهای محلی و حتی انتشار میزان چشمگیری از گازهای گلخانهای هنگامی که در مناطق استوایی ساخته می شوند را در پی داشته باشند.
در حقیقت، سدهای بزرگ در چرخه هیدرولوژیکی و جریان مواد مغذی یک زیستبوم اختلال ایجاد کرده و دسترسی برخی گونههای مهاجر به زمینهای مورد استفاده برای تغذیه و پرورش را محدود و یا به طور کامل قطع می کنند. در همین حال، ممکن است شاهد انتشار چشمگیر گازهای گلخانهای از نواحی که زیر آب می روند، باشیم که به تغییرات آب و هوایی منجر خواهد شد. افزون بر این، ساخت سدها، جابجایی افراد محلی که معیشتشان به رودخانه وابسته است را در پی دارد.
در حال حاضر، شرکت دولتی "سینوهایدرو" چین، بزرگترین شرکت برقآبی جهان محسوب می شود. بسیاری از شرکتهای چینی در پروژههای عظیم سد سازی مانند سد "سه دره" فعال هستند و از این رو، نقشی کلیدی را در این قبیل پروژهها ایفا می کنند. همچنین بانک "صادرات-واردات" چین به بزرگترین تامین کننده مالی پروژههای ساخت سدهای بزرگ مبدل شده است.
تقریبا نیمی از سدهای مورد بحث برای جنوب شرق آسیا برنامه ریزی شده و پس از آن 28 درصد پروژهها برای آفریقا و 8 درصد برای آمریکای لاتین برنامه ریزی شدهاند. از سال 2008 تاکنون، آمار تعداد سدهایی که شرکتهای چینی در ساخت آنها نقش داشتهاند، رشد خیره کننده 300 درصدی را تجربه کرده است. با این وجود، بسیاری از این پروژهها فاقد سیاستهای زیست محیطی و اجتماعی بوده و یا سیاستهای منسجم و دقیقی درباره آنها لحاظ نشده است.
بنابر گزارش اینترنشنال ریورز، تنها تعداد اندکی از شرکتها و تامین کنندگان مالی چینی با سیاستهای زیست محیطی در راستای استانداردهای بین المللی هماهنگ شدهاند. این در شرایطی است که پروژههای بزرگی مانند "Gaibe III" در اتیوپی، سد "Bukan" در مالزی، سد "Myitsone" در میانمار و سد"Merowe" در سودان توسط چینیها اجرایی شدهاند.
به عنوان مثال، برای ساخت سد Merowe، بیش از 50 هزار نفر از ساکنان محلی مجبور به جابجایی و ترک خانههای خود شدند. سرکوب شدید اعتراضات و تظاهرات مردمی در این زمینه توسط دولت سودان نیز نتیجهای جز مرگ چندین نفر و مجروح شدن تعداد زیادی از معترضان در درگیری با نیروهای امنیتی نداشته است. با این وجود، مقاومت منطقهای و جهانی در برابر ساخت سدهایی که تامین مالی آنها توسط چینیها انجام می شود، رو به افزایش است.
بر همین اساس، سینوهایدرو طی سال جاری میلادی نخستین سیاست زیست محیطی خود را تصویب کرد. همچنین، این شرکت متعهد به تصویب تمامی سیاستهای محافظتی بانک جهانی، احترام به حریم مناطق ممنوعه مانند پارکهای ملی و سایتهای میراث جهانی، انجام گفت و گو با جوامع محلی و سازمانهای غیر دولتی پیش از آغاز پروژه و ایجاد مکانیزم دریافت شکایات برای تمامی پروژههای خود شده است.
با این وجود، سازمان اینترنشنال ریورز هشدار داده است که سیاستهای زیست محیطی تنها زمانی خوب و موثر هستند که به طور کامل اجرایی شده و نتایج آنها مشهود باشد.
زیست نیوز
افزایش بیسابقه نرخ حاملهای سوختی و افزایش نگرانی از کاهش زودهنگام ذخایر سوختهای فسیلی از یک سو و آسیبهایی که این سوختها به محیطزیست وارد ساختهاند، سبب شتابگرفتن تلاش بشر برای یافتن منابع جایگزین انرژی سوختی شده است.
گرچه امروزه استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر برای تولید برق بیش از پیش گسترش یافته، اما هنوز جایگزینی بهتر برای سوخت خودروها پیدا نشده است.
جلبکها برای ادامه حیات به سه عنصر آب، نورخورشید و دیاکسیدکربن نیاز داشته و هزینه چندانی ندارند. میزان سوخت موجود در گونههای مختلف جلبک با هم متفاوت است، اما در هر صورت همه انواع جلبکهایی که روی آبگیرها ظاهر میشوند و رشد میکنند، بهترین گزینه تولید سوخت زیستی هستند.
جلبکها در طول فرآیند تولید سوختهای زیستی دیاکسید کربن مصرف میکنند. به کلامی دیگر، جلبک طی فرآیند فتوسنتز، دیاکسیدکربن مورد نیاز را از هوا میگیرد و اکسیژن آزاد میکند.
تولیدکنندگان سوخت زیستی از جلبک، مزارع پرورش آن را نزدیک کارخانههایی که حجم دیاکسیدکربن تولیدی بالایی دارند، قرار میدهند. در واقع، وجود این مزارع سبب کاهش آلودگی هوا میشود.
همچنین پس از استحصال سوختزیستی از جلبکها میتوان از ضایعات باقیمانده آنها به عنوان کود گیاهی و نیز خوراک دام بهره گرفت.
جذابترین نکته درباره تولید اینگونه سوخت میزان بهرهوری این روش است. تولیدکنندگان سوختزیستی میگویند از هر هکتار مزرعه پرورش جلبک میتوان بیش از 370 هزار لیتر سوخت تهیه کرد البته میزان سوخت تولیدی از جلبکها به نوع جلبک مورد استفاده، شیوه پرورش آن و نیز شیوه استخراج سوخت از آن بستگی دارد.
روشهای پرورش صنعتی جلبک
در حال حاضر چند روش برای پرورش صنعتی جلبک وجود دارد.
سادهترین روشها استفاده از آبگیر در مناطق گرمسیر زمین است. البته این شیوه یک مشکل عمده دارد و آن هم تاثیر منفی تغییرات جوی بر رشد جلبک است.
روش دوم که به نوعی خلاقانه است، سبب تولید سریعتر و کارآمدتر جلبک میشود. در این روش جلبکها در کیسههای پلاستیکی شفاف قرار میگیرند و با فاصله از زمین آویزان میشوند. از آنجا که نور خورشید از اطراف به جلبک میرسد، رشد جلبک در این روش بسیار بیشتر از روش سنتی خواهد بود.
استخراج سوخت از جلبک، درست مثل گرفتن آب یک میوه است، با این تفاوت که واکنشهای شیمیایی خاصی نیز برای این کار صورت میگیرد
یکی از روشهای جدیدی که از سوی برخی شرکتهای تولید سوخت زیستی از جلبک به کار گرفته میشود، استفاده از تانکرهای ویژه است.
در این روش، شرایط محیط کاملا تحت کنترل است و جلبک به نهایت سرعت رشد میرسد و حتی هر روز میتوان مقداری از آن را برداشت کرد. قراردادن برخی از این تانکرها در کنار منابع آلاینده تولیدکننده دیاکسیدکربن ضمن کاهش این آلاینده، به رشد جلبک نیز کمک میکند.
استخراج سوخت از جلبک
استخراج سوخت از جلبک، درست مثل گرفتن آب یک میوه است، با این تفاوت که واکنشهای شیمیایی خاصی نیز برای این کار صورت میگیرد.
جلبکها در مزارعی سرباز یا سرپوشیده به عمل میآید. به محض برداشت جلبک، روغن موجود در دیواره سلولی آنها استخراج میشود. برای این کار چند روش وجود دارد.
سادهترین روش روغنگیری با فشار است. در این روش ـ که رایجترین شیوه مرسوم است ـ حدود 75 درصد روغن موجود در جلبک استخراج میشود.
شیوه دوم که روش حلال هگزان نام دارد، میتواند تا 95 درصد روغن موجود در جلبک را استخراج کند. در این شیوه ابتدا با فشار بیشتر روغن موجود در آن گرفته، سپس با حلال هگزان ترکیب شده و به این صورت بیشتر روغن باقیمانده نیز خارج میشود.
شیوه سوم هم که روش سیالات فوق بحرانی نام دارد، میتواند تا صددرصد روغن موجود در جلبک را استخراج کند. در این روش، دیاکسیدکربن مایع با جلبک ترکیب میشود.
این کار سبب تبدیل جلبک به روغن خواهد شد. پس از طی این مراحل، روغن استخراجشده تصفیه و طی یکسری فرآیندهای شیمیایی به دیزل زیستی تبدیل میشود.
آیندهای پرامید
آلودهنشدن محیطزیست، قابلیت استفاده از پسماند فرآیند تولید به عنوان خوراک دام و کود و نیز بازدهی بالا نسبت به روشهای مشابه از ویژگیهای ممتاز تولید سوخت زیستی با استفاده از جلبک است.
با وجود اما و اگرهایی که در این زمینه وجود دارد، هنوز بسیاری از دانشمندان این روش تولید سوخت زیستی را بهتر از روشهای مشابه میدانند.
سوخت زیستی به دستآمده از جلبکها ـ که در زمره نسل سوم سوختهای زیستی جای میگیرد ـ میتواند در آینده نقش پررنگتری را در حیات بشر بازی کند.
منبع :
جام جم آنلاین
ضمیمه سیب (ویژهنامه دانش و پزشکی) - پنجشنبه 2 آذر 1391 - شماره 259
بر اساس کتاب سرخ (Red Book, ۲۰۰۹) آژانس بینالمللی انرژی اتمی، منابع اورانیوم ایران و حداکثر هزینه فرآوری هر کیلوگرم از آن، به این ترتیب است: منابع محرز ۷۲۴ تن ۱۳۰ دلار، منابع تخمین زده شده (نه چندان مطمئن) ۱۴۳۰ تن ۲۶۰ دلار، منابع پیشبینی شده ۴۱۹۰ تن ۲۶۰ دلار و منابع بر مبنای گمانهزنی ۱۴۰۰۰ تن با هزینهای نامعلوم.
با توجه به ارقام بالا، منابع محرز ایران تنها ۴ سال و نیم، منابع تخمین زده ۱۳ سال، منابع قابل پیشبینی ۴۰ سال و اگر منابع گمانهزده شده را نیز محرز بیانگاریم، ۱۲۷ سال نیاز نیروگاه بوشهر (۱۶۰ تن در سال) را تأمین میکنند.
همین منابع برای برنامه هستهای مطرح شده از جانب دولت جمهوری اسلامی که مرکب از ۲۰ نیروگاه و تولید ۲۳۰۰۰ مگاوات توان برق است، به ترتیب برای ۰.۲، ۰.۶ ،۲ و ۶ سال کفایت می کنند. شایان توجه است که عمر متوسط نیروگاههای هستهای ۴۰ تا ۵۰ سال است. به این ترتیب، انرژی هستهای تولید شده از منابع داخلی به هیچ وجه نمی تواند پاینده تلقی شود.
نگاهی به منابع موجود و مصرف در جهان نیز نشان میدهد که تا سال ۲۰۳۵ اندکی کمتر از نصف منابع جهان مصرف خواهند شد و پس از آن، بسته به میزان گسترش انرژی هستهای، منابع شناخته شده کنونی (۶۳۰۶۰۰۰ تن) تنها برای ۲۲ تا ۳۶ سال دیگر کفایت میکند. نتیجه این که با تکیه به منابع بیرونی نیز نمیتوان پایندگی انرژی هسته ای را حفظ کرد.
حال آن که منابع شناخته شده گاز طبیعی ایران برای استخراج و مصرف داخلی، با وجود میزان مصرف بسیار بالا و نامعقول کنونی در این کشور (به لحاظ مصرف مطلق و سرانه سومین کشور دنیا پس از ایالات متحده آمریکا و روسیه)، به ترتیب برای ۱۶۶ و ۲۱۰ سال کفایت می کند.
البته گاز طبیعی نیز به سبب آلایندگی و محدودیت ذخایر، منبع پایندهای نیست و باید به مثابه یک منبع "دوران گذار"، هر چه زودتر به وسیله انرژیهای تجدیدپذیر جانشین شود. وجود وافر منابع انرژیهای تجدیدپذیر مانند آفتاب و باد و تا حدودی آب، نوید چنین آیندهای را میدهد.
برای مثال، انرژی خورشیدی که روزانه در متوسط سالیانه آن به هر متر مربع زمین ایران میتابد، ۱۸۰۰ کیلو وات ساعت و بازده صفحات فوتوولتائیک دستکم ۱۵ درصد است. البته هنوز باید روی این فناوریها به ویژه در مورد ذخیرهکردن این قبیل انرژیها کار شود. البته که اگر بخشی کوچک از منابعی که در جهان و در ایران صرف برنامه هستهای شدهاند، به پژوهش در مورد انرژیهای تجدیدپذیر و تکامل فناوریهای مرتبط با آن تخصیص داده میشد، هماکنون وضع به مراتب بهتری را در این زمینه شاهد بودیم.
هزینه احداث نیروگاههای هستهای برای ظرفیت اندکی بیش از ۱۰۰۰ مگاوات، بین ۴ تا ۶ میلیارد یورو است. برای نمونه، برآورد ساخت نیروگاه "۳ Nugiluotu" در فنلاند، ۳ میلیارد و هزینه واقعی آن تاکنون، ۶.۶ میلیارد یورو برای ۱۶۰۰ مگاوات بوده است. همچنین مدت ساخت آنها نیز دستکم ۵ تا ۶ سال زمان می برد، در حالی که نیرو گاه گازی تقریباً با همان ظرفیت (۹۰۰ مگاوات)، مخارجی بین ۵۰۰ میلیون تا یک میلیارد یورو و دوره ساخت یک تا ۲ سال خواهد داشت.
طبق ارزیابی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، هزینه مستقیم تهیه یک کیلو وات ساعت برق در اروپا توسط نیروگاههای گازی گزینه مناسبتری است؛ به طوری که هزینه تولید هر کیلو وات ساعت برق در نیروگاههای گازی، بین ۲.۶ تا ۳.۵ سنت یورو و در نیروگاههای هستهای، بین ۳.۴ تا ۵.۹ سنت یورو ارزیابی شده است.
البته چنانچه هزینههای غیرمستقیم مانند برخی عوامل مالی نظیر نرخ نزول بانکی (DR) و نرخ دیاکسیدکربن در نظر گرفته شود، در این صورت در موارد معینی، برق هستهای اندکی گرانتر یا ارزانتر از برق گازی تولید خواهد شد. برای مثال، برای نرخ نزول بانکی ۱۰ درصد و همچنین نرخ ۳۰ دلار برای هر تن دیاکسیدکربن (قیمت کنونی در اتحادیه اروپا ۷ یورو است)، هنوز در اروپا هزینه تولید برق هستهای گرانتر از برق گازی خواهد بود.
افزون بر این، برای محاسبه هزینه واقعی برق هستهای، قاعدتاً باید یارانههایی که دولتها برای تکامل و توسعه این تکنولوژی پرداختهاند را نیز در نظر گرفت. این هزینه در ایران از ۳۶ سال پیش با رقمی نامعلوم و توسط دولتهای اروپایی تنها از طریق EURATOM -بدون در نظر گرفتن یارانههای جداگانه هر کشوری- بیش از ۴۰۰ میلیارد یورو از سال ۱۹۵۰ بوده است.
مجموع هزینهها و شرایط موجود در ایران نشان میدهد که برای این کشور که بر روی منابع کلان گازی نشسته و فاقد منابع هستهای قابل توجه است، برق نیروگاههای گازی، کمهزینهتر خواهد بود.
هرچند تلاش برای جلوگیری از ورود مواد رادیواکتیو به محیط زیست جدی باشد، باز هم بخشی از رادیوایزوتوپها در روند کار عادی نیروگاه و بهویژه در جریان پسمانداری، وارد فضای زیستی میشود.
افزون بر این، به هنگام استخراج منابع اورانیوم، نقل و انتقالات گسترده خاک صورت میگیرد و در پی آن، پوسته زمین شکافته میشود؛ به طوری که این عمل باعث پخش این مواد رادیواکتیو در محیط میشود. این مواد رادیواکتیو میتوانند از یک سو وارد محصولات کشاورزی شوند و از سوی دیگر، ساکنان نواحی مجاور را در معرض پرتوهای رادیواکتیو قرار دهند.
از جمله محاسن انرژی هستهای، این جنبه آن است که کارکردن این قبیل نیروگاهها با تولید گازکربنیک همراه نیست. البته این ادعا در مقایسه با نیروگاههای فسیلی صحت دارد، نه در مقایسه با انرژیهای تجدیدپذیر. همچنین انرژی هستهای در مقیاس جهانی، فقط برای تأمین ۲.۸ درصد انرژی اولیه و ۱۶ درصد انرژی الکتریکی به کار برده میشود و از این رو، نقش چندان بزرگی ندارد زیرا که بخشی بزرگ از دیاکسیدکربن از طریق اتومبیلها، گرمادهی به خانهها، شاخههایی از صنعت و غیره تولید میشود.
از نظر تولید گازهای گلخانهای، ایران به طور مطلق در رتبه دهم و از نظر سرانه، در جایگاه ۵۴ است. به لحاظ کارایی مصرف سوختهای فسیلی که همانا نسبت تولید ناخالص ملی به مقدار تولید دیاکسیدکربن است، ایران در ردیف بدترین کشورهای جهان قرار دارد. برای پرهیز از این وضع، ایران میتواند با افزایش کارایی مصرف گاز طبیعی -با توجه به دیاکسیدکربن سرانه نه چندان بالای آن- از وضع بهتری برخوردار شود و در دوران گذار به انرژیهای تجدیدپذیر، از انرژی گاز بهره گیرد.
در واقع، نیروگاههای هستهای با وجود کیفیت بالای نیروگاه، قطعات و روندهای آن یک "ته ریسکی" در خود نهفته دارند که نظر به پیامدهای فاجعه بارشان برای نسلهای کنونی و آتی، ناقض اصل پایندگی هستند. تجربه فوکوشیما در ژاپن به جهانیان نشان داد که چگونه پیشرفتهترین کشور دنیا از نظر تکنیک، در برابر حمله توأمان طبیعت و تکنیک، خلع سلاح شد.
معضل پسمانداری در همه مراحل تولید و مصرف سوخت، از استخراج، تولید کیک زرد، تبدیل به اورانیوم هگزافلورید، غنیسازی، ساخت میلههای سوخت و نگهداری سوخت مصرفشده نمایان میشود. بهویژه سوخت مصرفشده در نیروگاههای هستهای که دارای عناصر ناشی از شکاف هستهها و رادیوایزوتوپهای مصنوعی با اکتیویته بالا هستند، هنوز حل نشده است و در هیچ جای جهان راهحل قطعی و نهایی در دست نیست. چنین منابعی به طور بالقوه، امکان آلودهکردن محیط زیست را دارند که به علت نیمه عمر بسیار طولانی برخی از مشتقات، مخاطراتی را برای نسل کنونی و نسلهای آینده در ابعاد چند هزار ساله به همراه خواهند داشت. به عبارت دیگر، نسل امروز از آن بهره میگیرد و نسلهای آینده باید ضایعات آن را تحمل کنند.
پذیرفتن انرژی هستهای از جانب شهروندان کشور های دمکراتیک، مشکل بزرگی بر سر راه پیشبرد برنامههای هستهای است.
در مورد ایران، حتی اگر از پیامدها و هزینههای سیاسی برنامه هستهای کنونی چشم بپوشیم، تمرکز سرمایهگذاری در این بخش از بدو شروع آن، به بیعدالتی اجتماعی انجامیده است. در واقع، منابعی که میشد در راهاندازی صنایع مفید، آیندهدار و کارآفرین به کار برده شود، صرف این برنامه بیآینده شده است.
تکنولوژی هستهای برای تهیه برق، هم به لحاظ اقتصادی، هم از نظر محیط زیستی و هم اجتماعی، فاقد پایندگی و پایداری است. آیندهاش را پشت سر نهاده و در بهترین حالت، به عنوان تکنولوژی دوران گذار برای برخی کشورها معنی مییابد.
بهروز بیات
مشاور مستقل پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی
به نقل از بی بی سی
در همین رابطه :
مصرف انرژی جهان در چند دهه گذشته، به جز سال ۲۰۰۹، همواره روند افزایشی داشته و طی ۲۰ سال گذشته، از ۸ هزار تن به ۱۲ هزار تن معادل بشکه نفت خام، رسیده است. در سال ۲۰۱۰، رشد مصرف انرژی جهان نزدیک به ۵.۶ درصد بوده که از سال ۱۹۷۳ تا به حال سابقه نداشته است.
با توجه به این که رشد اقتصاد جهان کمتر از رشد مصرف انرژی است، شدت انرژی جهان افزایش یافته و اگر این روند ادامه یابد، راه دستیابی به توسعه پایدار، ناهموارتر از گذشته خواهد شد. به ویژه این که الگوی رشد مصرف انواع انرژی در مناطق مختلف جهان روند متفاوتی دارد و بیتوجهی به ملزومات توسعه پایدار، سبب خواهد شد که بر وخامت اوضاع افزوده شود.
" مصرف انرژی جهان در چند دهه گذشته، به جز سال ۲۰۰۹، همواره روند افزایشی داشته و طی ۲۰ سال گذشته، از ۸ هزار تن به ۱۲ هزار تن معادل بشکه نفت خام، رسیده است. در سال ۲۰۱۰، رشد مصرف انرژی جهان نزدیک به ۵.۶ درصد بوده که از سال ۱۹۷۳ تا به حال سابقه نداشته است."
در چند دهه گذشته، با وجود افزایش مقدار مصرف نفت خام، سهم آن در سبد مصرف انرژی جهان رو به کاهش بوده؛ به گونهای که پس از ۱۲ سال کاهش پیاپی، به کمتر از ۳۴ درصد رسیده است. در حالی که سهم گاز طبیعی به حدود ۲۴ و سهم زغال سنگ به ۲۹.۶ درصد افزایش یافته است.
در این میان، سهم برق آبی، انرژی هستهای و انرژیهای نو به ترتیب ۶.۵، ۵.۲ و ۱.۳ درصد گزارش میشود. شایان توجه است که رشد مصرف انرژی در مناطق مختلف جهان روند متفاوتی داشته است.
به عنوان نمونه، چین که از سال گذشته با پشت سرگذاردن آمریکا، جایگاه بزرگترین مصرف کننده انرژی جهان را از آن خود ساخته، به تنهایی ۲۰ درصد از انرژی جهان را مصرف می کند. با وجود این، سبد مصرف انرژی این کشور در قیاس با مصرف کل جهان، از الگویی کاملا متفاوت پیروی میکند؛ به گونهای که زغال سنگ ۷۰ درصد از سهم سبد مصرف انرژی این کشور را تامین میکند، در حالی که سهم نفت کمتر از ۱۸ درصد و سهم گاز طبیعی نزدیک به ۴ درصد است. رشد مصرف برق آبی، همسنگ با میانگین جهانی، نزدیک به ۶.۶ درصد و مجموع انرژیهای تجدیدپذیر و انرژی هستهای، از یک درصد تجاوز نمیکند.
به این ترتیب، الگوی مصرف انرژی در رشدیابندهترین اقتصاد جهان که از رکود اقتصاد جهانی نیز آسیب جدی ندیده، هم به لحاظ اقتصادی و به لحاظ زیستمحیطی، توسعه پایدار جهان را با تهدید جدی رو به رو میسازد.
سهم آمریکا از مصرف انرژی جهان، اندکی کمتر از چین است اما از یک سو، تولید ناخالص داخلی این کشور، دو برابر چین گزارش میشود؛ بنا بر این، شدت انرژی این کشور ۲ برابر آمریکا و سرانه مصرف انرژی نزدیک به ۵ برابر ایالات متحده است.
از سوی دیگر، سبد مصرف انرژی آمریکا نشان میدهد که سهم نفت، گاز، زغال سنگ، برق آبی، انرژی هستهای و انرژیهای تجدیدپذیر، به ترتیب ۳۷، ۲۷، ۲۳، ۸.۴، ۲.۶ و ۱.۷ درصد است.
تصور کنید که چین بتواند با حفظ رشد اقتصادی و افزایش درآمد، مصرف انرژی خود را ثابت نگاه دارد اما سبد مصرف خود را به گونهای تغییر دهد که با میانگین مصرف جهانی همسان شود و یا به سبد مصرف انرژی آمریکا نزدیک شود. در این صورت، چین به اژدهای نفتخوار و گازخواری تبدیل خواهد شد که ضمن فشار سنگین بر منابع نفت و گاز جهان، میتواند چنان تلاطمی در بازار انرژی به وجود آورد که پیامدهای آن بسیار چشمگیر و البته برای توسعه پایدار بسیار ناگوار خواهد بود.
دستیابی به رویای توسعه پایدار از منظر ذخایر انرژی، امیدوارکنندهتر به نظر میرسد. ذخایر نفت خام جهان از ۱۰۰۳ میلیارد بشکه در سال ۱۹۹۰، به افزون بر ۱۳۸۳ میلیارد بشکه در آغاز ۲۰۱۰ افزایش یافته است. این در حالی است که با رشد روزافزون فناوری، امکان بهرهبرداری از ذخایر غیرمتعارف نفت رو به افزایش است. هم اکنون ذخایر غیرمتعارف نفت کانادا بیش از ۱۴۳ میلیارد بشکه برآورد میشود. بدون لحاظ آن نیز، اینک عمر ذخایر نفت، افزون بر ۴۶ سال است.
این وضع در مورد ذخایر گازی برجستهتر به نظر میرسد. ذخایر گاز جهان در دوره یادشده از ۱۲۵ به ۱۸۷ تریلیون متر مکعب رسیده و عمر آن نزدیک به ۵۹ سال برآورد میشود. این در حالی است که ذخایر غیر متعارف گاز جهان بیش از ۹۷۰ تریلیون متر مکعب برآورد میشود که با افزایش قیمت انرژی و رشد فناوری، بهرهبرداری از آن آسانتر و به لحاظ اقتصادی بهصرفهتر خواهد شد.
به این ترتیب، احتمال افزایش عمر ذخایر نفت و گاز به لحاظ فنی و عملی غیرممکن نیست، به ویژه آن که کارنامه آمریکا در بهرهبرداری از این نوع گاز در چند سال گذشته درخشان بوده است؛ به گونهای که تولید گاز غیرمتعارف این کشور از ۱۲ میلیارد متر مکعب در سال ۲۰۰۰، به بیش از ۱۳۵ میلیارد مترمکعب رسیده است.
با وجود کوششهای فراوانی که برای برجسته کردن مسائل محیط زیست و هشدارهای کافی مبنی بر محدود بودن منابع تجدیدناپذیر و پایانپذیر بودن انرژیهای فسیلی صورت گرفته، روند تغییرات رشد مصرف انواع انرژی نشان میدهد که اگرچه سهم انواع انرژیهای تجدیدپذیر در سبد مصرف به سود منافع بلندمدت و همسو با ملزومات توسعه پایدار تغییر کرده اما از یک سو، سهم رشد منابع تجدیدپذیر تفاوت چشمگیری نداشته است.
از سوی دیگر، کاهش سهم نفت با افزایش همزمان سهم گاز طبیعی (سازگارتر با محیط زیست) و زغال سنگ (ناسازگارتر با محیط زیست) جبران شده است. به این ترتیب، به لحاظ زیستمحیطی، تلاشهای جهانی برای کاستن از سهم مصرف انرژیهای فسیلی و افزایش سهم انرژیهای سازگارتر با محیط زیست نظیر گاز طبیعی، با موفقیت چشمگیری همراه نبوده است.
کاهش سهم مصرف نفت خام را نیز میباید بیشتر در صرفههای اقتصادی ناشی از تغییر الگوی مصرف انرژی جستجو کرد. در کل میتوان ادعا کرد که نسلهای آینده شاید به یاری فناوری بتوانند همچنان بر میزان انرژی های فسیلی قابل برداشت بیافزایند و با اعمال سیاستهای سختگیرانه زیستمحیطی، از شدت انتشار آلایندهها بکاهند، اما به یقین نمیتوانند به طور کامل از تهدید پایانپذیر بودن انرژیهای فسیلی خلاص شوند.
منبع : بی بی سی