منقرض شده (EX (Extinct
گونه هایی که کاملا منقرض شده و در طبیعت وود ندارند. مثل ببر ایرانی یا ببر مازندران (Panthera tigris virgata).
منقرض شده در طبیعت (EW (Extinct in the Wild
گونه هایی که در طبیعت زندگی نمی کنند و فقط در باغ وحش ها و مراکز تحقیقاتی می توان یافت. از جمله گوزن زرد ایرانی که یکی از آنها یکی دو هفته پیش در پردیسان کشته شد.
به شدت در خطر (CE (Critically Endangered
گونه هایی که در این دسته قرار می گیرند، به صورت بحرانی و به شدت وخیم در حال انقراض هستند. لاک پشت پوزه عقابی که در قشم یافت تمی شود، جزو این گروه به حساب می آید.
در خطر انقراض (EN (Endangered
این گروه را به عنوان «در حال انقراض» می شناسند. گونه های این طبقه به دلیل کمی جمعیت آسیب پذیری به خاطر تغییر در محیط زندگی یا شکار غیرمجاز در معرض نابودی هستند. یوز ایرانی و اخیرا پلنگ ایرانی در این طبقه قرار گرفته اند.
گونه آسیب پذیر (VU (Vulnerable
حیوانات و گیاهان این طبقه به عنوان «گونه های آسیب پذیر» معرفی می شوند. تعداد این گونه ها کم است و براساس آمارت «لیست قرمز» سازمان جهانی حفاظت از منابع طبیعی ۸۵۶۵ گونه در این طبقه جای دارند.
نزدیک به تهدید (NT (Near Threatened
گونه هایی که در این گروه قرار می گیرند، در آستانه تهدید قرار دارند ولی هنوز در معرض آسیب قرار ندارند. روباه یال دار نمونه ای از این دست گونه هاست.
کمترین نگرانی (LC (Least Concern
گونه هایی که در این گروه قرار می گیرند، با نگرانی و حساسیت کمتری به آنها نگاه می شود. گونه های این طبقه را نمی توان در طبقه دیگری جای داد و این به معنای کمی اطلاعات از آنها نیست.
نقص اطلاعات (DD (Data Deficient
گونه های گیاهی و جانوری که اطلاعات کمی نسبت به آنها وجود داشته باشد مثل کبوتر کوهی و میمون پوزه دراز کوچک و ... را در این گروه قرار می دهند.
بررسی نشده (NE (Not Evaluated
گونه هایی که در این گروه قرار می گیرند، ارزیابی در مورد آنها صورت نگرفته است.
این سازمان اتحادی است متشکل از ۸۳ کشور، ۱۱۰ آژانس دولتی، بیش از ۸۰۰ تشکل غیردولتی و ۱۰هزار دانشمند و کارشناس از ۱۸۱ کشور که به صورت مشارکت جهانی فعالیت میکنند.
ماموریت اصلی این سازمان جهانی تحت تاثیر قرار دادن، تشویق و ترغیب جوامع دنیا است تا علاوه بر حفظ تنوع زیستی، روند استفاده از منابع طبیعی را بر اساس معیارهای اکولوژیک متعادل کند.
سازمان جهانی حفاظت از منابع طبیعی بر پایه یک
سازمان چند فرهنگی و چند زبانی بنا شده است. این سازمان ۱۱۰۰ ستاد در ۴۰
کشور دنیا دارد و دفتر مرکزی این سازمان در کشور سوییس است.
نام
کامل این سازمان” The International Union for the Conservation of Nature
and Natural Resources” است اما بسیاری از سال ۱۹۹۰ به آن ” سازمان جهانی
حفاظت از محیط زیست””IUCN” گفتهاند.
این سازمان در سال ۱۹۴۸ با
عنوان اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت “IUPN” به دنبال کنفرانس
بینالمللی در فرانسه بوجود آمد اما در سال ۱۹۵۶ به نام سازمان جهانی حفاظت
از محیط زیست تغییر نام داد.
تا هنگامی که ایده حفاظت از محیط زیست
در دهههای گذشته با سعی و کوشش و در جهت حفظ منافع سیاسی انجام میشد،
ملتها تمایل کمتری برای همکاری با این سازمان داشتند.
حدود ۱۶ هزار
گونه از حیوانات و گیاهان در خطر انقراضاند و بسیاری از اکوسیستمها،
تالابها، جنگلها در حال انحطاط و تخریب هستند در حالی که ما میدانیم
اکوسیستمهای طبیعی منابعی با ارزش در اختیار انسان قرار میدهند.
مهمترین کارکردهای اکوسیستم کمک به کاهش فقر و افزایش فرصتهای توسعه اقتصادی برای جوامع است.
گسترش این تفکر نیازمند یکپارچگی در تصمیمها و عملکردهای منطقهای، ملی و بینالمللی سیاستگذارها در همه ردهها و همچنین در رهبران اقتصادی است.
سازمان
جهانی حفاظت از منابع طبیعی (IUCN) به دنبال افزایش درک علمی فرصتهایی
است که طبیعت در اختیار انسان قرار میدهد. اما این سازمان جهانی میداند
این درک تنها از طریق راههای عملی چون همراهی دانشمندان، سیاستگزاران،
رهبران اقتصادی و NGOها و تغییر ارزشهای جهانی و نحوه استفاده از منابع
طبیعی تحقق خواهد یافت.
این سازمان از طریق حمایت و توسعه علوم جدید
حفظ محیط زیست، استفاده این علوم در پروژههای بینالمللی و برقراری
ارتباط بین نتایج بدست آمده در تحقیقها با سیاستهای منطقهای، ملی و
بینالمللی از طریق گفتوگوی بین دولتها و جوامع شهری و بخش خصوصی به
دنبال حفظ محیط زیست است.
اولویت برنامه فعلی سازمان جهانی حفاظت از
محیط زیست بازشناسی راههای امرار معاش -به خصوص برای فقرا- از طریق
مدیریت پایدار منابع طبیعی است.
این سازمان در پروژههایش، مفهوم
مدیریت اکوسیستم جهت حفظ تنوع زیستی و معیشت پایدار وابسته به منابع طبیعی
مستقیم را به کار میبرد و سازمان تلاش میکند تا اکوسیستمها را مدیریت و
بازسازی کند و همچنین نحوه زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم را بهبود بخشد.
این
سازمان به عنوان بزرگترین شبکه دانش زیست محیطی تا کنون به ۷۵ کشور برای
حفظ منابع طبیعی و تدوین استراتژیهای تنوع زیست محیطی کمک کردهاست.
از دیگر اقدامات سارمان جهانی حفاظت از محیط زیست میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
*دیدهبانی گونههای گیاهی و جانوری کشورهای جهان برای قرار دادن در فهرست قرمز سازمان جهانی حفاظت از محیط زیست (IUCN Red List)
*همکاری و حمایت ارزیابی اکوسیستم هزاره
*تشکیل جلسات و همایشهای بینالمللی برای اتفاقات زیست محیطی به مانند کنگره پارک جهانی در سال 2002
.
*انتشار دستاوردهای علمی سازمان و کارشناسان در زمینه محیط زیست در سراسر جهان
*ارائه توصیه و پشتیبانی فنی دولتها، سازمانها و کمیسیونهای بینالمللی و دیگر گروهای سیاسی مانند G8 و G77.
*ارزیابی و معرفی تمامی سایتهای فعال در زمینه میراث طبیعی جهان.
*همکاری فنی برای ایجاد تنوع زیستی و برنامه عمل کشورها
*آماده سازی زمینههای حمایت کشورها در زمینه قوانین حمایت از محیط زیست و تدوین استراتژیهای مدیریت منابع طبیعی
عضویت ایران در IUCN
1-
هیات وزیران در جلسه مورخ ۴ اسفند ۱۳۵۲، بنا به پیشنهاد شماره ۱۸/ ۷۵۸۸،
مورخ ۳ آذر ۵۲ وزارت امور خارجه اجازه داد اقدامهای لازم از طرف وزارت
امور خارجه برای عضویت ایران در سازمان بینالمللی حفاظت از طبیعت و منابع
طبیعی به عمل آید.
۲- پس از یک دوره تعلیق چند ساله، ادامه عضویت ایران در اتحادیه مذکور در تاریخ ۳ آذر ۱۳۷۰ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
لیست قرمز گونههای در معرض خطر
لیست
قرمز گونههای در معرض خطر سازمان جهانی حفاظت از منابع طبیعی که در سال
۱۹۶۳ بوجود آمد جامعترین لیست وضعیت نگهداری از منابع طبیعی گیاهی و
جانوری است.
سازمان بینالمللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی معتبرترین سازمان اعلام نظر در مورد وضعیت گونهها است.
این
لیست قرمز (لیست دادههای سرخ) بر روی ضوابط دقیقی جهت ارزیابی خطر انقراض
هزاران گونه و زیر گونه استوار شده است. این ضوابط مربوط به همه گونهها
در تمام مناطق دنیا میشود.
هدف از تدوین این لیست جلب توجه مردم،
تصمیمگیران و همچنین اجتماعات بینالمللی به موضوع حفاظت از منابع طبیعی
است تا از این طریق از روند رو به رشد انقراض گونههای گیاهی و جانوری
جلوگیری شود.
اصلیترین ارزیابها و سنجشگران گونهها در دنیا،
انجمن مطالعه بر زندگی حیوانات لندن، موسسه مطالعه بر زندگی حیوانات، مرکز
جهانی نظارت بر منابع طبیعی و بسیاری از گروههای تخصصی که با کمیسیون بقای
گونههای سازمان جهانی حفاظت از منابع طبیعی کار میکنند هستند. به طور
کلی تا کنون ارزیابهای این سازمان و گروهها حدود نیمی از گونههای در خطر
انقراض را گزارش کردهاند.
یکی دیگر از اهداف IUCN بدست آوردن دستههای هر گونه و ارزیابی آنها در صورت امکان هر ۵ سال و یا هر ۱۰ سال است.
در باز بینی گونهها
**** در سال ۲۰۰۶ ، بیش از ۷ هزار گونه زنده برای درج در لیست قرمز شناسایی شد.
این گونهها تا سال ۱۹۹۶ سنجیده نشده بودند.
این سازمان در آخرین ارزیابیاش در ۱۲ سپتامبر سال ۲۰۰۷ گونههای لیست قرمز خود را تا
**** ۱۶ هزار و ۳۰۶ گونه در معرض انقراض بالا برده است.
این رقم ۱۸۸ گونه بیشتر از آخرین ارزیابی در سال ۲۰۰۶ است.
طبقهبندی گونهها:
گونههای گیاهی و
جانوری در ۹ گروه تقسیم بندی میشوند و به ترتیب آهنگ کاهش، تعداد جمعیت
موجود، جدول پراکندگی جغرافیایی گونهها را نشان میدهند. این گروهها
شامل:
* EX
Extinct: گونههای که کاملا منقرض شده و در طبیعت
وجود ندارند در این دسته قرار میگیرند. ببر ایرانی یا ببر مازندران با نام
علمی(Panthera tigris virgata) که در جنگلهای مازندران زندگی میکرده از
این گونه است. آخرین ببر در مازندران که افراد محلی به آن شیر سرخ میگفتند
در سال ۱۳۳۸ ه.ش در جنگل به دست یک شکارچی محلی شکار شد.
* EW
Extinct in the Wild: گونههای که در طبیعت زندگی نمیکنند و فقط به صورت محدود در باغ وحشها و مراکز تحقیقاتی میتوان یافت.
* CE
Critically
Endangered: این گونهها به صورت بحرانی و به شدت وخیم در حال انقراض
هستند. لاکپشت عقابی که در قشم یافت میشوند جزو این گروه به حساب میآید.
* EN
Endangered:
این گروه را به عنوان “در حال انقراض” میشناسند. گونههای این طبقه به
دلیل کمی جمعیت، آسیب پذیری به دلیل تغییر در محیط زندگی و یا شکار غیر
مجاز بیشتر از سایر گونهها در معرض نابودی هستند. یوز ایرانی اخیرا در این
طبقه قرار گرفته است. IUCN حدود۴۰ درصد از گونههای نمونهبرداری شده را
در این طبقه قرار داده است.
* VU
Vulnerable : حیوانات و گیاهان
این طبقه به عنوان “گونههای در معرض آسیب” معرفی میشوند. تعداد این
گونهها کم است و بر اساس آمار لیست قرمز سازمان جهانی حفاظت از منابع
طبیعی ۸۵۶۵ گونه در این طبقه جای دارند.
* NT
Near Threatened : در آستانه تهدید قرار دارند ولی هنوز در معرض آسیب قرار ندارند. مانند روباه یالدار.
* LC
Least
Concern: با نگرانی و حساسیت کمتر به آنها نگاه میشود. گونههای این طبقه
را نمیتوان در طبقه دیگری جای داد و این به معنای کمی اطلاعات از آنها
نیست.
* DD
Data Deficient: گونههای گیاهی و جانوری که اطلاعات
کمی نسبت به آنها وجود داشته باشد مثل کبوتر کوهی و میمون پوزه دراز کوچک
و… را در این گروه قرار میدهند.
* EN
Not Evaluated: ارزیابی در مورد این گونهها صورت نگرفته است.
کلید واژه :
IUCN ,NGO, آشنایی با سازمان جهانی حفاظت از منابع طبیعی, عضویت ایران در IUCN, لیست قرمز گونههای در معرض خطر
هشدار جانورشناس برجسته ایران:
تنها 5 تا 10 درصد از جمعیت حیات وحش کشور باقی مانده است!
جانورشناس و کارشناس برجسته محیط زیست ایران با بیان اینکه وضعیت حیاتوحش در کشور بسیار وخیم است، افزود: در حال حاضر تنها 10 تا 15 درصد حیاتوحش پارک ملی گلستان و پارک ملی بَمو باقی مانده است.
هوشنگ ضیائی در گفتوگو با ایسنا، افزود: طی دو سه سال اخیر جمعیت حیاتوحش در مناطق آزاد به کلی از بین رفته و حتی در برخی مناطق حفاظت شده نیز تنها 5 تا 10 درصد از جمعیت حیات وحش باقی مانده است. وی ادامه داد: اکنون از گلههای بزرگ 10 هزار راس کل، بز، قوچ، میش و آهوی وحشی در استانهای شیراز، بوشهر و آذربایجان چیزی باقی نمانده است. این کارشناس ارشد حیات وحش سرشماری و تهیه آمار دقیق از حیاتوحش کشور را اولین اقدام برای جلوگیری از ادامه روند نابودی آنها دانست و افزود: پس از تهیه آمار دقیق باید با بررسی شرایط پروانههای شکار و صید را صادر کرد چرا که صید و شکار بیرویه دلیل اصلی کاهش جمعیت حیاتوحش کشور است. ضیائی تصریح کرد: متاسفانه اکنون در بیشتر نقاط به جای آمارگیری و مطالعه، سالانه پنج درصد به جمعیت سال گذشته اضافه کرده و به عنوان آمار حیاتوحش اعلام میکنند؛ در صورتی که این کار باید با کمک مردم محلی، طبیعت گردان و حتی شکارچیان انجام گیرد. به گفته وی با استفاده از کمک مردم محلی و شکارچیان از شکار بیرویه حیوانات جلوگیری میشود چرا که وقتی شکارچی مشاهده کند دیگر حیوانی باقی نمانده، شخصا دست به شکار حیوانات نخواهد زد. ضیائی با بیان اینکه علاوه بر تعداد حیاتوحش باید ترکیب آنها را نیز محاسبه کرد، افزود: به طور کلی نسبت حیوان نر بالغ بر ماده باید یک به چهار باشد و اگر تعداد حیوانات نر کم شود، بسیاری از حیوانات ماده از بچهدار شدن محروم خواهند شد. وی اضافه کرد: اکنون در بسیاری از نقاط کشور تعداد میشهایی که زایمان نکردهاند بسیار زیاد است که این مسئله حفظ این گونه گیاهی را با مشکل مواجه خواهد کرد. این استاد دانشگاه تاکید کرد: اگر در یک منطقه تعداد سمداران مانند کل، بز، قوچ، میش، آهو، گوزن، جیبر و مرال از 200 راس کمتر باشد، حتی اگر این جمعیت حفاظت شود هم طی 100 سال به کلی نابود خواهد شد چرا که با خانوادگی شدن جفتگیری و تغییرات ژنتیکی تعداد زاد و ولدها بسیارکاهش مییابد. این کارشناس ارشد حیات وحش ادامه داد: این در حالیست که در ایران نه دستههای 200 تایی بلکه دستههای 10، 20 تایی سمدار داریم. ضیائی تاکید کرد: برای حفاظت از حیاتوحش و افزایش آنها باید تمام مردم بسیج شوند تا در اینصورت پس از افزایش جمعیت و برقراری ارتباط میان جمعیتهای مختلف مساله مشکلات ژنتیکی و توقف زاد و ولد حیوانات نیز حل شود. ایسنا |
تازهترین مقالات منتشر شده در خبرنامه تخصصی خرس (International Bear News) اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN) نشان میدهد که شکار غیرمجاز، استفاده دارویی از اعضای بدن خرس، کمبود مواد غذایی بویژه در فصل پاییز در برخی زیستگاهها و تخریب زیستگاه، چهار عامل اصلی تهدید خرس قهوهای در زاگرس مرکزی است.
این مقالات هفته قبل منتشر شد و دو موضوع رژیم غذایی و عوامل تهدید خرس قهوهای در این منطقه را مورد بحث قرار داد.
منطقه زاگرس مرکزی بین چهار استان فارس، کهگیلویه و بویراحمد، اصفهان و چهارمحال و بختیاری قرار دارد این منطقه 1.5 درصد خاک ایران را شامل میشود و 2372 گونه گیاهی در آن شناسایی شده است که 30 درصد گونههای گیاهی ایران را در برمیگیرد. زاگرس دارای فرهنگ عشایری و روستایی است.
بزرگترین عشایر ایران، بختیاری و قشقایی هستند که هر دو در زاگرس مرکزی جمعیت زیادی دارند. شکار و چوپانی مهمترین بخشهای زندگی عشایری در این ناحیه است بنابراین، کشتن خرسها برای محافظت از داراییها نظیر دامهای اهلی، کندوهای عسل، محصولات کشاورزی و درختان میوه عادی است؛ اما میتوان از نوآوریهایی استفاده کرد که خسارت وارده به مردم کم شود و خرسها نیز کمتر کشته شوند.
غذای خرس قهوهای
نوع غذای خرس در منطقه از تحلیل سرگینهای آن به دست آمد. این تحقیقات نشان داد خرس قهوهای در زاگرس مرکزی بیشتر از میوههای باغی و علفها تغذیه میکند.
فراوانترین مواد غذایی در سرگینهای فصل تابستان علفها (42 درصد)، سیب باغی (27 درصد) و انگور باغی (27 درصد) است.
بیشترین فراوانی مواد غذایی در فصل پاییز مربوط به سیب باغی (49 درصد)، انگور باغی (30 درصد)، انگور وحشی (27 درصد) و علفها (25 درصد) است.
مورچهها (12ـ11 درصد) و سوسکها (16ـ12 درصد) در هر دو فصل رقم میزان قابل توجهی را به خود اختصاص داده است.
در نهایت، فراوانی میوههای باغی 54 درصد در تابستان و 78 درصد در پاییز رژیم غذایی خرس قهوهای را شامل میشود.
برای حفاظت از خرسها چه کنیم؟
خرس قهوهای بزرگترین گوشتخوار خاورمیانه است و به عنوان گونه سنگ سرطاق، گونه چتر و گونه پرچم مطرح است و کاهش و مدیریت تعارض و حفاظت از چنین گونهای از روشهای زیر ممکن است:
روشهای انسان محور برای حل تعارض انسان و خرس _ HBC_
1. اطلاعرسانی و آموزش:
تغییر رفتار انسان، اغلب یکی از اجزای مهم راهکار کاهش HBC است. تغییر رفتار به زما ن طولانی و همکاری جمعی نیاز دارد که نیازمند شناخت موانع برای ترویج ایدههای جدید است. برای تغییر رفتار انسان باید دیدگاههای حفاظتی را جایگزین دیدگاههای ناپایدار کرد.
2. جلوگیری از رویارویی ناخواسته:
روبهروشدن با خرسها که باعث زخمی یا کشته شدن انسان یا خرس میشود، اغلب با درک رفتار و بومشناسی خرسها و احتیاط کردن انسان در زیستگاه خرس میتواند اتفاق نیفتد.
3. رفع جذابیتها برای خرس:
سادهترین راهحل تعارض بین انسان و خرس تغییر یا جابهجایی در شرایط کاربریهای جذاب (مانند دامداری و زنبورداری) برای خرسها یا مدیریت مواد زاید و زبالهها در منطقه دارای تعارض است. به عنوان مثال، متمرکز کردن دامداری و قرار دادن کندوهای عسل روی سطحی بالاتر از زمین (مانند سقف انبارها یا خانهها) راهکارهایی موفق هستند.
4. ساماندهی افراد محلی:
شکل دادن و ساماندهی افراد محلی در قالب گروههای ویژه برای بررسی و کاهش تعارض در هر منطقه یا روستا میتواند بسیار کارآمد باشد و هزینههای سازمان محیط زیست را کاهش دهد.
5. جبران مستقیم:
جبران مستقیم خساراتی که خرسها به بار میآورند به صورت پرداخت نقدی یا معادل آن، یکی دیگر از راههای مدیریت HBC است. به نظر میرسد در مناطق دارای تعارض کشور، بیمه کردن محصولات بویژه کندوهای عسل در برابر آسیب خرسها راهکار قابل قبولی باشد. در واقع، بار مالی HBC باید بین مردم و دولت تقسیم شود. زمانی که فشار مالی HBC فقط برعهده دولت باشد، خود مردم برای کاهش HBC کمتر تلاش میکنند.
6. جبران غیرمستقیم:
ارزش افزوده خرسها ممکن است تحمل مردم را نسبت به تعارض بالا ببرد و غیرمستقیم باعث رفاه و حفاظت خرس شود. ارزش افزوده تماشای خرسها (Bear-watching) همانند پرندهنگری (Bird-watching) میتواند به عنوان بخشی از طبیعتگردی مورد بحث باشد که درآمد پایداری برای مردم محلی در پیدارد. این مسأله میتواند بسیار مهم باشد و نقش عمدهای در آگاهی مردم بومی نسبت به خرسها بازی کند.
روشهای «خرس محور» برای کاهش HBC
1. موانع فیزیکی:
موانع فیزیکی مانند حصارهای الکتریکی برای زمینهای کشاورزی و آغل دامهای اهلی، سطوح مرتفع برای کندوهای عسل و محفظههای ضدخرس برای زبالهها به نوعی حمایت از خرسها محسوب میشود.
2. بازدارندههای خرس:
برخی خرسها به وسیله برخی ابزارها نظیر چراغهای چشمکزن یا پروژکتورها، سر و صدای زیاد، مواد شیمیایی یا سگهای گله از منابع مورد علاقه خود دور میشوند.
3. مدیریت جمعیت خرس:
برآورد ظرفیت برد منطقه برای حمایت حداکثر جمعیت خرس، یکی از مهمترین دادهها برای مدیریت HBC است. زمانی که جمعیت خرسها به بیش از ظرفیت برد محیط برسد، کارشناسان باید اقدامی برای کاهش جمعیت خرسها انجام دهند. بهترین روش کاهش جمعیت خرسها زندهگیری آنها و انتقال خرسها به مناطقی است که از تراکم کمتر برخوردار است.
4. مدیریت زیستگاه:
خرسها به منابع غذایی انسان جذب میشوند، بهسازی و بالا بردن کیفیت زیستگاه خرس ها بویژه مکانهای تغذیه (Feeding sites) ممکن است جذابیت منابع غذایی انسانی را کاهش دهد. بهعنوان مثال میتوان به بهبود وضع میوههای وحشی و کاهش و کنترل آفات آنها، بهسازی پوشش گیاهی خوراکی، کاهش هدر رفتن بذرها و تغذیه مصنوعی (دستی) اشاره کرد.
عوامل اصلی تهدید خرس قهوهای:
شکار غیرمجاز
استفاده دارویی از اعضای بدن خرس
کمبود مواد غذایی بویژه در فصل پاییز در برخی زیستگاهها و تخریب زیستگاه
منبع :
روزنامه جام جم _ ضمیمه سیب _ پنجشنبه 16 آذر 1391 - شماره 261
در سال 1783 کشورنوپای ایالات متحده آمریکا تنها از سیزده ایالت که عموما در منطقه «نیوانگلند» در کرانه های اقیانوس اطلس بودند شامل شده بود. ولی به تدریج با تصرف فلوریدای اسپانیا و خرید سرزمین پهناور «لوئیزیانا» به مبلغ شش میلیون دلار در سال 1806 از ناپلئون بناپارت، سرزمین های بسیاری در حیطه قدرت آمریکا قرار گرفت.
سرزمین های جنگلی و حاصلخیز جنوب شرقی امریکا چون لوئزیانا و «آرکانزاس» بهترین مکان برای ایجاد کشتزارهای بزرگ پنبه بودند و این پاکتراشی به نابودی گونه هایی چون «پوما» (شیر کوهی) و «گوزن الک شرقی» منجر شد. پس از پایان جنگ های داخلی در دهه 1860 فشار صنایع تولید الوار برای ترمیم خرابی های گسترده در ایالات جنوبی به تدریج باعث از دست رفتن یکی از بزرگترین گونه های دارکوب دنیا یعنی «دارکوب نوک عاجی» (Campephilus principalis) شد.
در کنار پاکتراشی جنگل ها، قطع درختان کهنسال و دارای چوبهای پوسیده مناسب برای تغذیه و زادآوری در کنار شکار برای گوشت و در آخرین سال ها فروش پوست های کنده شده به مجموعه داران و موزه ها باعث کاهش شدید گزارش های مشاهده این گونه دارکوب شد و آخرین جفت در فلوریدا در دهه 1920 شکار شد. با بالا رفتن حساسیت ها در دهه 1930 تعدادی عکس از این گونه که برآورد می شد تنها 30 فرد از آن برجای مانده باشد گرفته شده و با هماهنگی با یک شرکت چوب بری، بخشی از آخرین زیستگاه جنگلی در سال 1938 ممنوع القطع اعلان شد. ولی با این وجود در سال 1944 آخرین گزارش مستند مشاهده یک دارکوب ماده در دست است.
زیرگونه موجود در جزیره کوبا نیز به دلیل پاکتراشی جنگل های جلگه ای برای کاشت نیشکر و تخریب جنگل های کوهستانی برای تولید ذغال وضعیت مناسبی نداشت و گویا در دهه 1980 این زیرگونه کوبایی نیز نابود شد. با این وجود همواره گزارش های مشکوکی از مشاهده دارکوب نوک عاجی وجود داشت و به همین دلیل در سال 2008 آزمایشگاه پرنده شناسی دانشگاه «کرنل» جایزه ای به مبلغ 50000 دلار برای یافتن گزارش هایی مستدل از وجود قطعی این گونه تعیین کرد.
هرچند گهگاه گزارش های مشاهده، امید وجود این دارکوب با شکوه را زنده می کند ولی به دلیل وجود گونه «دارکوب تاجدار» (که شباهت ظاهری زیاد و همچنین زیستگاه مشترک با نوک عاجی دارد)، تا زمانی که یک نمونه زنده دارکوب نوک عاجی و یا پرهایی که با آزمایش DNA حیات این پرنده را ثابت کند، به دست نیاید نمی توان به عکس هایی محو و گزارش های شفاهی تکیه کرد.
در سفری که نگارنده این نوشتار همراه با جناب آقای «فرشید جعفر زاده» در رکاب جناب آقای «امید منظم» به ارتفاعات جنگلی تنکابن داشتیم، به هنگام ورود به یک طرح بهره برداری از جنگل چندین نکته بسیار ملموس بود. روزگاری جلگه تنکابن پوشیده از پوشش جنگلی هیرکانی با گونه شاخص درخت بلند «مازو» همچون جنگل «سیسنگان» و نور بود، ولی از سال 1300 با ریشه کن کردن بیماری مالاریا و طرح ریزی نوین شهر، جمعیت از منطقه خوش آب و هوا و مرتفع «خرم آباد» به جلگه هدایت شد. در حال حاضر تنها پوشش جنگلی قابل ملاحظه در کوهستان ها وجود دارد و در مناطق کوهپایه ای که در بیشتر مناطق باغ های چای ایجاد شده بود، اکنون ویلا سازی به شدت رونق گرفته و هر روز شاهد نفوذ و دست اندازی به جنگل های کوهپایه ای «دوهزار» هستیم.
روزگاری طرح های پاکتراشی جنگل های پهن برگ هیرکانی و کاشت گونه های سوزنی برگی چون «نراد» به دلیل تغییر گونه های غالب تشکیل دهنده پوشش گیاهی و خشک شدن، باعث از دست رفتن مفهوم جنگل هیرکانی در آن مناطق شد. در طرح بهره برداری تنکابن درختان نسبتاً هم سال و جوان، نشان دهنده پاکتراشی قدیم و جلوگیری از دست اندازی و تغییرکاربری و احیای پوششی با استفاده از یک و یا دو گونه هستند.گرده بینه های قطع شده کنار مسیر بیشتر از نمونه های پیر و همراه با چوب پوسیده هستند که نشان از قطع تک گزین با شیوه کنونی بهره برداری است. ولی در اینجا نیز همچون جنگل های جنوب شرقی آمریکا از دست رفتن نمونه های کهنسال باعث نابودی منابع غذایی(لارو حشرات) و مکان آشیان سازی گونه هایی چون دارکوب می شود.
«دارکوب سیاه» (Dryocopus maritus) بزرگترین گونه دارکوب ایران (و شاید غرب آسیا و اروپا) است و در مقایسه با دیگر گونه های دارکوب موجود (چون «سوری» و «سبز») جایگاهی همچون گونه دارکوب عاجی جنوب شرق آمریکا را اشغال کرده است.
در بسیاری از کشورها ( البته نه همچون مالزی و اندونزی و فیلیپین و آمریکای لاتین که شرکت های بهره بردار در کنار شرکت های پرورش دهنده نخل های روغنی و گله داران دست به قطع یکسره جنگل ها می زنند) جز در نواحی پرورش و در واقع زراعت گونه های چوبی دست کاشت و سریع الرشد، اصله های مورد نظر به شیوه تک گزین برداشت می شوند و در بسیاری از پارسل های جنگلی، نمونه هایی برای بذر افشانی به شیوه طبیعی و برای جمع آوری بذر از نمونه های مرغوب و مدنظر صنایع چوب نگاهداشته می شوند. هرچند شیوه کنونی برداشت تک گزینی در نواحی هیرکانی همچون قطع یک سره و کاشت انبوه سوزنی برگان غیر بومی باعث تخریب و تغییر زیستبوم نمی شود، ولی حذف پایه های دارای چوب پوسیده که پناهی برای آشیان سازی و تغذیه گونه دارکوب سیاه هستند، نسل این گونه را در معرض نابودی قرار خواهد داد.
برنگارنده معلوم نیست که گونه دارکوب سیاه وابسته به جنگل های جلگه ای بوده و یا قادر به زادآوری در جنگل های کوهستانی به عنوان بخش اعظم جنگل های برجای مانده هیرکانی است و آیا این گونه در لکه های جنگلی جلگه ای همچون سیسنگان و نور وجود دارد یا خیر.
در جنگل سیسنگان، قطع درختان ارزشمند بلند «مازو» و «آزاد» طبق قانون ممنوع است و تنها پایه های خشکیده و افتاده بر روی زمین مجاز به خروج و استفاده هستند. هرچند با ریختن گازوئیل و آب آهک به زیر هرپایه پولساز آزاد و بلند مازو می توان آن را به سرعت خشک کرد که این شیوه به راحتی در باغ های تهران مشاهده می شود و در خیابان ولیعصر هر صاحب بوتیک و پاساژی با فراغ بال، هر چنار مزاحم و مخل کسب و کار را خشک می کند که اکنون به راحتی می توان درختان قطع شده توسط پیمانکاران را مشاهده کرد که آتش شومینه نوکیسه گان می شوند!
وجود درختان در حال تجزیه و پوسیده بخشی جدا ناشدنی از فرایند چرخه زیستی هر زیستگاه جنگلی است و در بسیاری از جنگل هایی که دارای ارزش زیستی و نه تجاری هستند، مدیران و کارشناسان به هیچ روی اجازه انتقال پایه های افتاده بر کف جنگل و در حال تجزیه را نمی دهند.
منبع : سبز پرس
از عوامل مهم انقراض تخریب زیستگاه، آلودگی های زیست محیطی و... است. همچنین مواردی چون افزایش بیماری های واگیر دار مانند برخی آلودگی های قارچی و یا باکتریای، خشک سالی و صید بی رویه در برخی نقاط جهان به انقراض گونه ها کمک نموده است. بطوریکه برخی دانشمندان قرن اخیر را قرن انقراض دوزیستان قلمداد کرده اند.
براساس فهرست سرخ IUCN در سال ۲۰۰۸ تعداد ۱۲۱۳ گونه مهره دار در در مرز بحرانی انقراض، ۱۹۳۸ گونه مهره دار در خطر انقراض، ۲۶۹۰ گونه آسیب پذیر، ۱۷۹۷ کونه در معرض تهدید و ۳۵۹ گونه منقرض شده اند.در این میان و با توجه به طبقه بندی گونه ها در فهرست سرخ IUCN بر آن شدم تا مقایسه ای بین گونه های مهره دار ایران براساس فهرست سرخ طبقه بندی شده اند و سه کشور همسایه عراق، افغانستان و ترکیه انجام دهم که در اینجا نتایج را می توان مشاهده کرد. براساس نمودار قرصی شکل (نمودار،۱) می توان مشاهده نمود که ۶ گونه در مرز بحرانی انقراض، ۱۹ گونه در خطر انقراض، ۳۵ گونه آسیب پذیر و ۴۰ گونه در شرف تهدید هستند.
سمندر کوهستانی لرستان یا سمندر خالدار قیصری یا سمندر قمصری یا سمندر خالدار امپراتور (نام علمی: Neurergus kaiseri) گونهای سمندر بسیار رنگی است که در جنوب رشته کوههای زاگرس در نزدیکی شهبازان لرستان زندگی میکند.
مشخصات
سمندر کوهستانی لرستان دارای بدنی به طول ۱۴ سانتیمتر است و پوست آن در قسمت پشتی قهوهای رنگ با خالها و یا نوارهایی زرد و یا نارنجی بوده که ظاهری زیبا به این دوزیست بومی ایران بخشیده است.سمندر کوهستانی لرستان نخستین بار در سال 1938 توسط کایسر (قیصر) از شمال منطقه شهبازان استان لرستان یافت شد. این گونه به عنوان یک گونه بومی منحصراً درمرزهای جنوبی استان لرستان در بخش پاپی و شمال استان خوزستان یافت می شود.
خطر انقراض
چنین تخمین زده میشود که کل جمعیت بالغ سمندر کوهستانی لرستان کمتر از ۱۰۰۰ عدد باشد. رنگبندی متفاوت و زیبایی این جانور سبب شده تا سودجویان به منظور فروش آن با قیمتی بالا در بازارهای آسیایی و اروپایی اقدام به صید بیرویهٔ این دوزیست کرده و آن را در خطر انقراض نسل جدی قرار دهند. مردم محلی نیز که آنرا به جای سمندر، ««مارمولک رنگی» مینامند، سالیانه تعداد زیادی از آنها را برای فروش در جشنهای سال نو شکار میکنند.
تغییر اقلیم و بروز خشکسالی در منطقه نیز در کنار عوامل انسانی یاد شده سبب گردیده است تا اندک جمعیت باقیمانده از سمندرهای کوهستانی لرستان به سن تولید مثل نرسیده و تعدادشان در طبیعت روزبروز کاهش یابد.
توضیحات کامل تر در سایت انگلیسی زبان Caudata culthure
اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت، اسم صد گونه از حیوانها رو که در خطر انقراض هستند منتشر کرد، از جمله یک دوزیست ایرانی. بر اساس این گزارش، خرید فروش اینترنتی، نسل سمندر لرستانی را در خطر انقراض قرار داده.
توضیحات کامل در گزارشی از بی بی سی فارسی
برای دانلود ویدیو به ادامه مطلب بروید .
برای مشاهده توضیحات کامل از سمندر لرستانی کلیک نمائید .
ادامه مطلب ... مسوولان منطقه حفاظت شده «دشت های نایبلی بلی» در کنیا هشدار دادند که گونه ای کمیاب از گورخرهای این منطقه در معرض خطر کاهش جمعیت و حتی انقراض هستند.
مسوولان منطقه حفاظت شده «دشت های نایبلی بلی» در کنیا هشدار دادند که گونه ای کمیاب از گورخرهای این منطقه در معرض خطر کاهش جمعیت و حتی انقراض هستند.
به گزارش سرویس «محیط زیست» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این گونه با داشتن گوش های نعلبکی شکل و با وجود راه راه های بسیار باریک و بهم چسبیده سیاه و سفید روی پوستشان، ظاهری متفاوت از گورخرهای معمولی دارند. این حیوانات به «گورخرهای گریوی» معروف هستند و بعنوان یک گونه مجزا، جمعیت آنها در سالهای اخیر به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.
به گزارش پایگاه اینترنتی چنل نیوزاشیا، از بین رفتن زیستگاه های اصلی این گونه در اثر عواملی چون رشد جمعیت انسانها، شکار و بیماری از مهمترین فاکتورهایی است که موجب شده جمعیت این گونه از حدود ۱۵ هزار راس گورخر در دهه ۱۹۷۰ میلادی به کمتر از ۲۵۰۰ راس در سال جاری کاهش پیدا کند.
«پیتر لالامپا» از مردان قبیله «سامبورو» و مدیر ارشد صندوق حمایت از گورخرهای گریوی در این باره گفت: مردم محلی همه جا مستقر می شوند و گله های خود را هر جا که بتوانند به چرا می برند. مدارس، مثل قارچ از زیر زمین بیرون می آیند و روستاییان به دلیل منتقل کردن گله هایشان به مراتع و دشتهای مختلف از عوامل موثر در تخریب و نابودی زیستگاه های این گونه های کمیاب هستند.
در گذشته گورخرهای گریوی فرصت آن را داشتند که در حیات وحش و دشتهای طبیعی سومالی، جیبوتی و اریتره گشت و گذار کنند اما اکنون زیستگاه های آنها فقط به دشت های شمال کنیا و منطقه کوچکی در اتیوپی محدود شده است. با وجودی که گورخرهای گریوی بر خلاف گونه دیگری از خویشاندان خود موسوم به گورخرهای دشتی نیاز کمتری به آب دارند و می توانند ۵ روز متوالی را بدون آب سر کنند اما اخیرا خشکی های پی در پی در این منطقه از کنیا، تعداد قابل توجهی از آنها را از پای درآورده است.
خبرگزارى ایسنا (www.isna.ir)
مهره داران | تعداد تخمینی از گونه های توصیفی | تعداد گونه های های ارزیابی شده | تعداد گونه های تهدید شده | تعداد تهدید شده ها به عنوان درصدی از گونه های توصیف شده | تعداد تهدید شده ها به عنوان درصدی از گونه های ارزیابی شده |
پستانداران | ۵۴۸۸ | ۵۴۸۸ | ۱۱۴۱ | ۲۱% | ۲۱% |
پرندگان | ۹۹۹۰ | ۹۹۹۰ | ۱۲۲۲ | ۱۲% | ۱۲% |
خزندگان | ۸۷۳۴ | ۱۳۸۵ | ۴۲۳ | ۵% | ۳۱% |
دوزیستان | ۶۳۴۷ | ۶۲۶۰ | ۱۹۰۵ | ۳۰% | ۳۰% |
ماهی ها | ۳۰۷۰۰ | ۳۴۸۱ | ۱۲۷۵ | ۴% | ۳۷% |
مجموع مهره داران | ۶۱۲۵۹ | ۲۶۶۰۴ | ۵۹۶۶ | ۱۰% | ۲۲% |
مجموع کل جانداران | ۱۶۴۲۱۸۹ | ۴۴۸۳۸ | ۱۶۹۲۸ | ۱% | ۳۸٪ |
طبقه بندی | اندازه جمعیت موثر تخمین زده شده (Ne) |
به طور بحرانی در معرض خطر (Critically Endangered-CR) | Ne < 250- در حال کاهش و متلاشی شده |
در معرض خطرEN- Endangere)) | Ne < 2,500- در حال کاهش و متلاشی شده |
آسیب پذیر (Vulnerable-VU) | Ne < 10,000- در حال کاهش و متلاشی شده |
نزدیک به تهدید شدن(Near Threatened) | Ne=10,000-50,000)-شرایط نزدیک به آسیب پذیر بودن |
کمترین نگرانی (Least Concern) | شرایط قرار گیری در هیچ کدام ازطبقه بندی های بالا را ندارد |