در اینجا معنی نام کشورهای جهان در جلوی نام آنها آمده و زبانی که ریشه این نام در اصل از آن گرفته شده در میان پرانتز آورده شده است:
ایران : سرزمین نجیب زادگان (آریاییان) (فارسی دری)
آذربایجان :آتورپاتکان{نگهدار آتش}(فارسی/ دری)
آرژانتین :سرزمین نقره(اسپانیایی)
آفریقای جنوبی :سرزمین بدون سرما(آفتابی) جنوبی(لاتین،یونانی)
آفریقای مرکزی :سرزمین بدون سرما(آفتابی) مرکزی(لاتین،یونانی)
آلبانی: سرزمین کوهنشینان
آلمان :سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن(فرانسوی – ژرمنی)
آنگولا :از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود
اتریش : شاهنشاهی شرق (ژرمنی)
اتیوپی : سرزمین چهره سوختگان (یونانی)
ارمنستان : سرزمین فرزندان ارمن،نام نبیره ی نوح"ع"(فارسی/ دری)
ازبکستان : سرزمین خودسالارها (سغدی-ترکی-فارسی/ دری)
اسپانیا : سرزمین خرگوش کوهی (فنیقی)
استرالیا : سرزمین جنوبی (از لاتین)
استونی : راه شرقی (ژرمنی)
اسکاتلند :سرزمین اسکات ها{در لاتین قوم گائل را گویند}(لاتین)
افغانستان :سرزمین قوم افغان(دری فارسی)
اکوادور :خط استوا (اسپانیایی)
الجزایر :جزیره ها(عربی)
السالوادور :رهایی بخش مقدس(اسپانیایی)
امارات متحده عربی :شاهزاده نشین های یکپارچه عربی(عربی)
اندونزی :مجمع الجزایر هند(فرانسوی)
انگلیس :سرزمین قوم آنگل(ژرمنی)
اوروگوئه :شرقی
اوکراین :منطقه مرزی(اسلاوی)
ایالات متحده امریکا :از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی
ایتالیا : شاید به معنی ایزد گوساله (یونانی)
ایرلند : سرزمین قوم ایر (شاید هم معنی با آریا) (انگلیسی)
ایسلند : سرزمین یخ (ایسلندی)
باهاما : دریای کم عمق یا ریشدارها(اسپانیایی)
بحرین : دو دریا (عربی)
برزیل : چوب قرمز
بلژیک : سرزمین قوم بلژ (از اقوام سلتی)، واژه بلژ احتمالاً معنی زهدان و کیسه میداده.
بلیز : یا از نام دزدی دریایی به نام والاس یا از واژهای بومی به معنای آب گل آلود
بنگلادش : ملت بنگال (بنگلادشی)
بوتان : تبتی تبار
بوتسوانا : سرزمین قوم تسوانا
بورکینافاسو : سرزمین مردم درستکار (از زبانهای موره –دیولا)
بولیوی : از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین
پاراگوئه : این سوی رودخانه
پاکستان : سرزمین پاکان
پاناما :جای پر از ماهی(زبان کوئِوا )
پرتغال : بندر قوم گال (از اقوام سلتی) (لاتین)
پورتوریکو : بندر ثروتمند (اسپانیایی)
تانزانیا :این نام از همامیزی تانگانیگا(سرزمین دریاچه تانگا) + زنگبار است
تایلند :سرزمین قوم تای
ترکمنستان : سرزمین ترک مانندها
ترکیه : سرزمین قویها (ترکی با پسوند عربی)
جامائیکا : سرزمین بهاران
جیبوتی : شاید به پادری بافته از الیاف نخل می گفتند(زبان آفار)
چاد : دریاچه ( زبان بورنو)
چین :سرزمین مرکزی(چینی)
دانمارک : مرز قوم "دان "
دومینیکن : کشور دومینیک مقدس (اسپانیایی)
روسیه : کشور روشن ها، سپیدان (شاید از ریشه سکایی"راؤش" )
روسیه سفید (بلاروس ):درخشنده(روس) سفید(روسی)
رومانی : سرزمین رومی ها
زلاند نو :زلاند جدید(زلاند نام یکی از استان های هلند به معنای دریاست)
ژاپن : سرزمین خورشید تابان (ژاپنی)
سریلانکا : جزیره باشکوه (سنسکریت)
سلیمان جزایر :از نام حضرت سلیمان
رتبه های اول ایران در دنیا
۱- بیشترین تولید پسته
2- بیشترین تولید خاویار
3- بیشترین تولید خانواده توت
4- بیشترین تولید زعفران (80% کل تولید جهانی)
5- بیشترین تولید زرشک
6- بیشترین تولیدمیوه آلویی (از قبیل شفت وگیلاس وغیره )
7- بالاترین دمای ثبت شده روی سطح زمین (70.7 درجه سانتیگرد در کویر لوت)
8- بیشترین تلفات انسانی در سرما و کولاک برفی (4000 نفر در کولاک سال 1350 کشته شدند، میزان بارش برف 8 متر در 5 روز)
9- بزرگترین واردکننده گندم
10- بیشترین فرار مغز ها
11- بیشترین نسبت زن به مرد در مدارس و دانشگاه ها 1.23 زن در مقابل هر مرد)
12- بالاترین میزان تشعشات زمینی، با شدت سالانه 260 میلی سیورت در رامسر (مقایسه= یک عکس رادیوگرام سینه 0.05 میلی سیورت، میدانهای اطراف چرنوبیل 25 میلی سیورت)
13- بیشترین تعداد زمینلرزه های بزرگ (بالای 5.5 ریشتر)
14- دقیقترین تقویم دنیا (تقویم جلالی)
15- بیشترین مصرف تریاک و هرویین (امریکا بیشترین مصرف کوکایین را دارد)
16- بیشترین تعداد تغییر پایتخت در طول تاریخ (تهران سی و دومین پایتخت ایرانست)
17- کهنترین کشور دنیا (تاسیس شده در 3200 سال قبل از میلاد مسیح)
18- میزبان بزرگترین جمیعت مهاجر جهان (اکثرا عراقی و افغان)
19- بزرگترین تولید کننده فیروزه
20- بزرگترین منابع روی در جهان
21- بزرگترین تولید کننده و صادر کننده فرش های دست بافت (75% کل تولید جهانی)
22- بیشترین شتاب پیشرفت تولید علم و تکنولوژی در جهان (340000% رشد در طول 37 سال 1349-1387، شتاب رشدی یازده برابر متوسط جهان در سال 1388, رشد سالانه کنونی 25.7%)
23- بزرگترین سیستم بانکی اسلامی (کل سرمایه 236 میلیارد دلار)
24- بالاترین میزان وابستگی به انرژی (بیشترین اتلاف انرژی در جهان)
25- بزرگترین منابع انرژی هیدروکربن (گاز و نفت با هم، با ارزش 14000 میلیارد دلار بر حسب قیمت جهانی 75 دلار هر بشکه نفت)
26- بالاترین تناسب ذخایر به تولید برای نفت در جهان(با میزان تولید کنونی ایران معادل 89 سال ذخایر نفتی دارد)
27- ارزانترین پایتخت جهان (طبق تحقیق شبکه خبری سی ان ان تهران ارزانترین پایتخت جهانست)
28- بزرگترین فوران چاه نفت در تاریخ (نشت چاه نفتی قم در سال 1335 سه ماه ادامه داشت با فوران روزی 125000 بشکه نفت، ارتفاع فوران 52 متر، مقایسه با نشت نفتی خلیج مکسیکو با خروج سه ماه 53000 بشکه در روز
29- بالاترین آلودگی دی اوکسید گوگرد در هوای شهری
30- قدیمیترین منبع مصنوعی یا ساختگی آبی جهان با قدمت 2700 سال (قنات گناد آباد هنوز هم آب 40000 نفر را فراهم میکند)
31- بزرگترین مجموعه جواهرات در جهان (جوهرات شاهی ایران در موزه بانک مرکزی ایران بزرگترین گنجینه جوهرات جهانست)
32- کهنترین امپراتوری جهان (هخامنشیان اولین ابرقدرت تاریخ بودند و در اوج قدرت بر 44% کل جمیعت جهان حکومت میکردند که این بالاترین درصد جمیعت تحت یک دولت در تاریخ هم هست.
33- بالاترین رشد مصرف گاز طبیعی
34- بیشترین رشد تعداد خودروهای گازسوز
هر سال بیش از ۵ میلیارد تن خاک حاصلخیز ایران در نتیجه جاری شدن سیلاب و فرسایش خاک در پشت سدهای کشور جمع میشود. این رقم برابر است با حجم آبی که سدی به بزرگی سد امیرکبیر میتواند در پشت خود ذخیره کند.
علی سلاجقه رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری ایران در یک همایش دولتی ضمن طرح مشکل انباشت خاکهای حاصلخیز در پشت سدهای ایران، پیشنهاد کرده است که به جای ایجاد سدهای بزرگ روی استخراج منابع آبی که هدر میرود سرمایهگذاری شود.
زیانهای زیستمحیطی سدها
سلاجقه گفته است:«سالانه ۱۵۰ میلیارد متر مکعب آب در زاگرس تولید میشود که بعد از قعر خلیج فارس بیرون میآید و کشورهای عربی با همکاری آمریکا این آب شیرین را از خلیج فارس برداشت میکنند.» وی توصیه کرده که به جای سرمایهگذاری روی سدها، طرحهائی برای مهار و بهرهبرداری از آبهائی که هدر میرود اجرا شود.
انباشت خاکهای حاصلخیز در پشت سدهای بزرگ، در کنار مشکلات زیستمحیطی، لایروبی دائمی سدها را ضروری میکند که هزینه سنگینی دارد. عدم لایروبی سدها، به مرور زمان سبب میشود که بازدهی آنها کاهش یابد. رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری ایران در همایش ملی مدیریت حریق در منابع طبیعی گفته است:«فرسایش خاک در کشور به حدی است که سالانه یک سد به حجم سد امیر کبیر بایگانی میشود.»
مخالفان سدسازی چه میگویند؟
ایجاد سدهای بزرگ، نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان مخالفان زیادی دارد. در سال ۱۹۹۷ نخستین نشست بینالمللی حفاظت از رودخانهها با حضور نمایندگان ۲۰ کشور جهان در شهر "کارتی با"ی برزیل تشکیل شد. شرکتکنندگان این نشست، روز ۱۴ مارس را به عنوان روز جهانی حفاظت از رودخانهها و مخالفت با سدسازی نام نهادند.
طرفداران محیط زیست در ایران نیز، هرسال در روز ۱۴ مارس، (۲۴ اسفند) کنفرانسها و سمینارهائی برگزار میکنند و به بررسی تاثیر سدسازی بر وضعیت رودخانههای ایران میپردازند.
سال گذشته، عباس محمدی مدیر گروه دیدهبان کوهستان از سدها به عنوان «یکی از عوامل مخرب محیطهای کوهستانی و طبیعت ایران» نام برد. وی گفت:«سازندگان و حامیان سدسازی چنان چهره دروغین و تقدیس شدهای از سدسازی ساختهاند و آنرا معادل آبادانی جا زدهاند که همه میپندارند زندگی بدون سد ممکن نیست.»
مدیر گروه دیدهبان کوهستان ایران، همان زمان در مصاحبهای با دویچه وله گفت:«رودخانهای که در مسیر طبیعی خودش حرکت میکند یک اکوسیستم بارور است و این اکوسیستم، چه از لحاظ طبیعی و چه از لحاظ اقتصادی، برای انسان مفید است. تجربه نشان داده که دستکاری در سیستم رودخانهها هم روی موجودات زنده غیرانسانی و هم روی انسانها تاثیر منفی دارد.»
بازده پائین و زیانسنگین
به گفته عباس محمدی، «آمار رسمی نشانمیدهد که سدهای موجود ایران، با هزینه سنگینی که به کشور تحمیل کردهاند، تنها ۵ درصد برق ایران را تامین و حدود ده درصد اراضی کشاورزی را آبیاری میکنند. اما ایجاد همین سدها سبب شده است که تمام رودخانههای مهم ایران آسیب ببینند.»
مدیر دیدهبان کوهستانهای ایران، معتقد است یکی از دلایل گسترش سدسازی در ایران، منافع سرشاری است که سدها برای پیمانکاران و مدیران امضا کننده قراردادها ایجاد میکنند.
محمدی در مصاحبه سال پیش خود به دویچهوله گفت:«ما در ایران حدود ۳۰۰ شرکت سدسازی داریم. در جائی مثل بلوچستان که رودخانه در آن وجود ندارد، حدود ۳۰ تا ۴۰ سد در دست ساختمان است. در کویر مرکزی ایران، جائی که تنها ۱۰ تا ۱۲ درصد آب کشور در آنجاری است، بیش از ۲۰۰ سد ساخته شده یا در دست احداث است. برای برخی محافل تنها ساخت و ساز مهم است، نه نتیجهای که از این ساخت و سازها حاصل میشود.»
منبع : دویچه وله
روسیه به عنوان منشاء بسیاری از آلودگیهای شیمیایی و رادیواکتیوی دریای خزر شهرت دارد. تاکنون نام جمهوری آذربایجان به دلیل آلودگی نفتی، قزاقستان بخاطر مرگ دسته جمعی فکها و ترکمنستان نیز به دلیل فعالیتهای اکتشافی نفت و گاز در رابطه با آلودگی دریای خزر مطرح شده است.
آلودگی نفتی بزرگترین تهدید زیست محیطی دریای خزر است.
آلودگی نفتی بزرگترین تهدید زیست محیطی دریای خزر است.وضعیت ایران چگونه است؟ سواحل شنی و آبهای روان خزر میلیونها گردشگر را بسوی
خود میکشد. نصف کل جمعیت ساحلنشینان دریای خزر، یعنی حدود ۶ میلیون نفر، در طول ۷۰۰ کیلومتری سواحل ایران زندگی میکنند.
چند کارشناس در مصاحبه با دویچه وله گفتند، ایران با تالابها و رودخانههای آلوده به زباله، پساب و فاضلابهای صنعتی و خانگی در آلودگی این دریا نقشی دوچندان دارد، بهطوری که مقامات محلی حفاظت از محیط زیست مجبور شدند برخی از شناگاهها را به دلیلی آلودگیهای میکروبی تعطیل کنند.
استان مازندران رتبهی اول را در آلودگی دریا دارد
در استان مازندران در مجموع ۱۶۳ شناگاه وجود دارد. محیط زیست این استان فقط ۳۰ شناگاه را که به لحاظ جمعیت و گردشگری حساسیت بالاتری دارند به صورت آنلاین کنترل میکند. میزان آلودگی میکروبی در سواحل این استان به بالاترین درجه خود رسیده و مسئولان حفاظت از محیط زیست در این استان تهدید کردهاند که در صورت رعایت نکردن ضوابط و استانداردهای زیستمحیطی شناگاههای این استان تعطیل خواهند شد.
سال پیش دو شناگاه در بابلسر و چالوس بسته شدند. آلودگیها در این منطقه در نتیجه سرازیر شدن فاضلابهای صنعتی، خانگی و آلودگی رودخانههایی که به دریا میریزند اتفاق افتاده است. مسئولان محیط زیست استان مازندران خبر دادند که شناگاه چالوس، یکی از پرطرفدارترین شناگاههای کشور، به دلیل آلودگی میکروبی تعطیل شده است.
نیمی از شناگاههای گیلان در معرض خطر آلودگی
در استان گیلان نیز از مجموع ۲۲ شناگاه، تنها ۱۰ شناگاه که گردشگران بیشتری به آنها مراجعه میکنند به صورت ماهانه کنترل میشوند. در سال گذشته میزان آلایندههای میکروبی در ۲ شناگاه این استان بالاتراز استانداردهای تعیین شده برای سلامت گردشگران اعلام شده بود.
شناگاههای آلوده در این استان عمدتا در فاصلهای نزدیک به مصب رودخانهها قرار دارند. مسئولین زیست محیطی این استان به شناگران توصیه میکنند که «چون جریان آب خزر از غرب به شرق است، بهتر است شناگران از شناگاههایی استفاده کنند که در غرب مصب رودخانهها قرار دارند».
استان گلستان، کمترین شناگاه و کمترین آلودگی
در استان گلستان ۶ شناگاه موجود است. امسال هیچ شناگاهی در این استان به دلیل آلودگی بسته نشده است. اما در این استان نیز میزان آلودگی زیاد است. در سال گذشته در این استان برای نخستین بار به دلیل آلودگیهای میکروبی یکی از شناگاهها تعطیل شد. کارشناسان محیط زیست این استان تائید میکنند که فاضلاب سرویسهای بهداشتی مستقردر شناگاهها تصفیه نمیشوند و با حذف مواد جامد بخش مایع به دریا سرازیر میشود.
دستورالعمل دولتی کمکی نکرد!
کارشناسان محیط زیست هشدار میدهند که وضعیت در استانهای شمالی واقع در سواحل دریای خزر بدتر از پیش شده و معاونت دریایی سازمان محیط زیست کشور نیز به منظور چاره جویی دستورالعملی ۱۶ مادهای را ابلاغ کرده است. به قول کارشناسان، اجرای دقیق این دستورالعمل میتواند به بسته شدن بسیاری از شناگاههای دریای خزر بیانجامد.
بر اساس این دستورالعمل، از ایجاد شناگاه در نواحی اطراف تخلیه فاضلابها، تخلیه زباله و پسابهای شهری به دریا بایستی جلوگیری شود. همچنین این شناگاهها بایست از محل ورود آب رودخانهها به دریا فاصله داشته باشند، و بطور کلی تمامی پروژههایی که قرار است در جهت جذب بیشتر گردشگران اجرا شوند، باید از منابع آلودگی دریا دور باشند. از جمله بر این تاکید شده است که مراکز تفریحی و قایقسواری دور از شناگاهها ساخته شوند.
به رغم آلودگی شدید شناگاهها، مقامات اداری استانهای ساحلی بر این نظرند که در این دستورالعمل بسیار سختگیری شده است.
"مردم ایران از آلودگی میکروبی اطلاعی ندارند"
حمید رضا میرزاده، سردبیر خبرگزاری "سبز پرس" در تهران ( پایگاه خبری فضای سبز و محیط سبز ایران)
حمید رضا میرزاده، سردبیر خبرگزاری "سبز پرس" در تهران ( پایگاه خبری فضای سبز و محیط سبز ایران)، به دویچه وله میگوید: «در بخش جنوبی و در سواحل ایرانی دریای خزر آلودگیهای میکروبی هست و آلودگیهایی با منشاء
فاضلابهای شهری وارد دریا میشود و در تمامی خط ساحلی جنوب دریای خزر این اتفاق افتاده و هنوز برای تصفیه فاضلابها یا جلوگیری از فاضلاب اقدامی انجام نگرفته است.»
سردبیر خبرگزاری "سبزپرس" هشدار میدهد که موقعیت خطرناکی در سواحل جنوبی خزر، یعنی سواحل ایران، پیش آمده است. وی میافزاید: «چند سال قبل بانک جهانی برای تصفیه سیستم فاضلاب شهری رشت، انزلی، نوشهر و چالوس اعتباری را در اختیار ایران گذاشته بود . اینها شهرهای مراکز تفریحی ۱۳ روز نوروز و تعطیلات ۳ ماههی تابستان ما ایرانیان هستند. در سواحل نوشهر، چالوس، رشت و انزلی آلودگیها بیشتر از نقاط دیگر است که گردشگران ما برای تفریح میروند. در این شهرها ورود فاضلابهای شهری به دریا واقعا زیاد شده است.»
"پاکسازی خزر سخت است، اما باید انجام بگیرد"
مسافران خزر در کنار یکی از سواحل گیلان وسایل نقلیه خود را پارک کردند.
دولت ابلاغیهای برای پاکسازی شناگاهها صادر کرد. اما مسئولان محلی مخالفت کردند و گفتند که این دستورات سختگیرانه است و اگر عملی شود باید بسیاری از شناگاهها بسته شوند. با توجه به این مسئله شناگاههای ایران تاچه حد برای سلامتی مسافران خطرناک است؟
حمیدرضا میرزاده، سردبیر "سبز پرس"، به این سئوال چنین پاسخ میدهد: «اینکه میگویند سختگیرانه است واقعیت دارد، اما باید چارهجویی شود. فردی مریض میشود و باید درمان شود. و اما چون درمان آن شخص کار سختی است که نباید به معنای آن باشد که آن کار انجام نگیرد. بیماری در خزر عود میکند وهر روز بیشتر میشود. تعداد افرادی که دربارهی آلودگی دریای خزر اطلاع دارند کم هستند. همه که رسانهها را پیگیری نمیکنند. مردم بدون هیچگونه اطلاعی وارد آب میشوند و شنا میکنند. این مسئله میتواند برای ما بحران درست بکند. پاکسازی خزر سخت است، اما باید انجام بگیرد».
برای نجات دریا از آلودگی چه باید کرد؟
ورود فاضلابهای خانگی، صنعتی و پسابها بزرگترین تهدید سواحل ایران در دریای خزر
ورود فاضلابهای خانگی، صنعتی و پسابها بزرگترین تهدید سواحل ایران در دریای خزر برای نجات دریای خزر از آلودگی چه باید کرد؟ آیا چارهجویی ایران برای حل مشکل
آلودگی خزر به تنهایی و در حالیکه چهارکشور دیگرهمجوار آن هستند، کافی است؟
حمید رضا میرزاده در این باره میگوید: «باید هر چه سریعتر سیستم تصفیه در فاضلاب شهرهای شمالی راه اندازی شود و همچنین مانع ورود این فاضلابها به دریا شد. اکنون زمان وقتکشی یا تصمیم گیریها و بحثهای بیمورد نیست. فاضلاب رشت و انزلی طی سالهای گذشته به دلیل اعتبارات بانک جهانی ۵۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته، اما کمک رسانی بانک جهانی بخاطر طرح مسائل ایران در حوزهی بینالملل اکنون متوقف مانده است. اما این روند باید ادامه داد.»
تعطیلی شناگاهها سبب زیان و ضررهای اقتصادی برای مراکز گردشگری استانهای مازندران، گیلان و گلستان خواهد شد. اما مسئولان محیط زیست هم دلیل میآورند که ادامهی فعالیت شناگاههای آلوده برای سلامتی مردم خطرناک است. کارشناسان محیط زیست براین باورهستند که برای نجات صنعت گردشگری و دریای خزر از آلودگی اجرای طرح و برنامهای سراسری در سطح کشور ضروری است. در عین حال آنها تاکید دارند که مسائل و مشکلات زیست محیطی خزر را فقط میتوان با مشارکت ۵ کشور ساحلی حل کرد
خسارتهای سد گتوند علیا بر رود کارون نگرانیساز شده است. کارشناسان آبگیری این سد را فاجعه جبرانناپذیر زیست محیطی میدانند. ساخت سد دو میلیارد دلار هزینه برداشته و حتی برخی مسئولان را نیز به انتقاد واداشته است.
پروژه احداث سد گتوند علیا بر روی رود کارون از همان ابتدا مخالفان زیادی داشت. این سد با دریاچه ای به طول ۹۰ کیلومتر و حجم ذخیره ای برابر با ۵ میلیارد متر مکعب دارای بیشترین حجم ذخیره آب در پایین دست رودخانه کارون است. سد گتوند از سوی دست اندرکاران راهاندازی آن "پروژه ملی" نام گرفت ولی کارشناسان محیط زیست میگویند سد گتوند در محلی احداث شده است که آبگیری از آن باعث از بین رفتن بخشهای بزرگی از زمینهای کشاورزی، منابع طبیعی و جنگلهای بلوط میشود.
گفتگو با عباس محمدی، مدیر گروه دیدهبان کوهستان
دویچهوله: استدلال کسانی که موافق زدن این سد بودند این بود که سد گتوند جلوی هدر رفتن آبهای شیرین رودخانه کارون که بدون استفاده روانه خلیج فارس میگردد را میگیرد. آیا با این استدلال میشود صدها سد احداث کرد و نگرانی از بابت پیامدهای آن نداشت؟
عباس محمدی: اولا این بحث که رودخانهها آبشان هدر میرود، از پایه غلط است. یعنی هیچ آبی هدر نمیرود. این بحثاش مفصل است که ما در ایران حتی یک قطره آبی نداریم که بگوییم اضافه است و با سد زدن مهارش کنیم. برای این که آبهای ما تماما از قرنها پیش استفاده میشده و آن مقداری هم که به دریاها میریزد، کمک میکند به تالابها و به اصطلاح لب شور کردن آب دریا که برای زندگی ماهیها مهم است یا مثلاً در خوزستان برای پرورش گاو و گاومیش در قسمتهایی که رودخانهها به دریاها یا به تالابها میریزد و برای مهاجرت پرندگان که تمام اینها مستقیماً مورد استفادهی مردم هم هست و در جاهای دیگرهم همین طور است. این بحث که به طور کلی انحرافیست. یعنی این که آقایان میگویند آب اضافه میآید یا دارد هدر میرود، این یک اشتباه بزرگ است که به خورد مردم میدهند.
این سد جدا از مشکلاتی که الان ایجاد کرده از همان ابتدا با مخالفت شدید روبرو شد. مثلا آقای سلاجقه، معاون وزیر کشاورزی که حالا از سمتش برکنار شده از مخالفان سرسخت آن بود، چطور این پروژ به سرانجام رسید؟
من این نکته را به شما بگویم که به طور کلی آن تشکیلاتی که در ایران سد میسازد به قدری قوی است که اساساً از هیچ کس حساب نمیبرد و به هیچ کس حساب پس نمیدهد. یعنی معاون وزیر هم که مسئول منابع طبیعیست، مخالف بود و حریف نشد. این نشاندهندهی این است که اساساً مدیران منابع طبیعی و محیط زیست در سیاستهای مدیریتی ما در ایران جایگاهی ندارند و هرجا که اینها افکار و عملکردشان مغایر باشد با طرحهای به اصطلاح توسعه عمران به راحتی کنار گذاشته میشوند.
حتی گروهی که خودشان در کارهای معروف انتقال آب، شبکهسازی و سدسازی فعال هستند و نوعاً مثل ما طرفدار محیط زیست نیستند، درباره این سد نظر دادهاند که این پروژه موزهای است از اشکالات مدیریتی.
آیا نگرانیها به خاطر نزدیکی مخزن سد به تودههای بزرگ نمک و کم شدن آب رود کارون است و محل احداث سد که موضوع مناقشه زیاد بوده یا مسائلی دیگری وجود دارد؟
عباس محمدی
عباس محمدیبه خاطر این که محل این سد کم و بیش دشت است، حجم
مراتعی که به زیر آب میرود بسیار زیاد است. وقتی سد در کوهستان ساخته میشود، طبیعتاً عمق آب بیشتر میشود، حالا تخریبهایی که هست البته به جای خود، ولی طول دریاچه کمتر میشود. اما این در جایی ساخته شده که طول دریاچه خیلی زیاد ا ست و مراتعی که به زیر آب میرود بسیار بسیار زیاد است.
اگر اشتباه نکنم الان چیزی حول و حوش ۲۰ سد روی کارون ساخته شده و تعداد دیگری سد در حال ساختن شدن است و این آبی که وارد رودخانه میشود و در نهایت میرسد به مراکز تمدنی ما، یعنی اهواز، آبادان، خرمشهر و شوشتر بینهایت آمده پایین. سد گتوند کاری که کرده این است که دریاچه یک عرض زیادی از زمینها را فرامیگیرد که در آنها سازندههای نمکی است. یعنی میلیونها بلکه میلیاردها مترمکعب نمک خالص در قسمتهای دشت هست. و این آب میآید بالا و این نمک را بتدریج حل میکند. این را به شما بگویم که شرکتی که خود وزارت نیرو تعیین کرده بود برای بازرسی و گزارش دادن در مورد این قضیه نمک، یک مشاور دانمارکی بوده و میدانید معمولا مشاوری که یک کسی انتخاب میکند، یک گزارش میدهد مطابق میل کارفرما. چون پول از وزارت نیرو گرفته. اما این مشاور دانمارکی به وزارت نیرو گزارش میدهد که این نمکی در آب حل میشود به حدی است که رودخانهی کارون هیچ وقت به وضعیت قبل خودش برنخواهد گشت. به شرکت این را میگوید که اگر آبگیری شود، بعد از سه چهارسال چند نوبت که آبگیری شود و سد خالی شود، مقدار شوری آب در پایین دشت پایین میآید. این را میگوید، ولی این را هم اضافه میکند که در عین حال هیچ وقت آب پایین دشت، یعنی آب رودخانهی کارون، به وضعیت قبلش برنمیگردد.
این وضعیت در شرایط گرما و کم آبی چه معنایی برای کشاورزان و پرورش ماهی در این منطقه دارد؟
این سد هم، همان طور که گفتم، در قسمت پایین دست رودخانهی کارون است. یعنی درست در اوج گرما و در اوج نیازهای شهرهای مختلف به آب و کشاورزی پایین دست، حیات کنار رودخانهای و نیاز خود دریا و تالاب پایین دست آب آبگیری شروع شده. این یعنی چه؟یعنی شما فرض کنید از الان تا اولین بارانهایی که بخواهد در ایران ببارد، اگر ببارد، ما سه چهارماه فاصله داریم. سه چهارماه رودخانهی پایین دست تقریباً خشک میشود. چون آبگیری باید با حداکثر دبی رودخانه انجام شود. مقدار خیلی کمی الان اجازه میدهند که آب برود پایین و این به قدری کم است که حتی استخرهای پرورش ماهی که پایین دست ساخته شده با هزینههای گزاف، ماهیهایشان دارد از بین میرود و شاید الان که ما داریم صحبت میکنیم از بین رفته باشد. چون روزهایی که آبگیری شروع شد، آنها هم اعتراض کردند که این استخرهای پرورش ماهی اصلاً آبی در کف رودخانه نیست که ما پمپاژ کنیم که به استخرها بیآید.
آیا امکان توقف این پروژه وجود دارد؟
بله میشود آبگیری را متوقف کرد. یعنی دریچههای سد باز بماند و آب به صورت طبیعی برود. اما این کار را نمیکنند و آبگیری را شروع کردهاند. به هیچ عنوان ما تا الان پروژهی سدسازی نداشتیم که به دلایل زیستـ محیطی و به دلایل تخریب منابع طبیعی، به دلیل اعتراضات مردمی متوقف شده باشد. یک نمونه کوچک هم نداریم. بنابراین وقتی پروژهای کلید خورد، اینها به هر قیمتی شده تمام میکنند و ظاهراً هیچ راهی متأسفانه وجود ندارد. راه وجود دارد، انجام نخواهد شد. کمااینکه اگر اشتباه نکنم در همین چند روز پیش، پنج یا شش مرداد بود که رسماً سد آبگیریش شروع شد.
یک تشکیلاتی میآید سد را میسازد، برایش مهم نیست که چه به سر منابع طبیعی میآید، آب پایین دست چه میشود، استخر پرورش ماهی چه میشود، مردم محلی آیا موافقاند یا مخالف. یعنی این دستگاه سدساز در ایران به طور کلی خودمختار عمل میکند و متاسفانه وانمود شده در جامعه که به طور کلی پروژهی سد در ایران پروژهای بسیار ضروری و مفید است و عنوانش هم بهخصوص در سدهای بزرگ میگذارند «پروژههای ملی». یعنی وصلش میکنند به کل کشور و بعد این نظر را القاء میکنند که حالا مثلاً اگر چهارتا محلی یا مثلاً پنج تا پرورش دهندهی ماهی اعتراض میکنند، مهم نیست، چون این پروژه ملی است. یعنی به نفع همهمردم ایران است.
با این همه خسارتی که شما به آن اشاره میکنید، نفع آن برای چه کسی است و چه هدفی را دنبال میکند؟
هدف به نظر من مثل بسیاری از سدهای دیگری که در ایران هست، صرف بودجه است. یعنی حالا در حالت خیلی خوشبینانهاش بخواهیم بگوییم، این که یک عده این را فرض گرفتند که سد لازم و ضروری است و میسازند و بعد هم تعدادی شرکت هست که این وسط از سدسازی میلیاردها تومان سود میبرند و اینها معتقدند که سد را باید ساخت، ما کارمان سدسازیاست و میسازیم.
این سد گتوند دوهزار میلیارد تومان، یعنی چیزی حدود دو میلیارد دلار، هزینه صرفش شده است و این رقمی بسیار بسیار گزاف است. من به جرأت میگویم که اگر این پول به شکل درستی در اختیار کشاورزهای خرده پای ایران قرار میگرفت، کل کشاورزی ایران دگرگون میشد. یعنی مثلاً در تولید گندم و برنج شاید ما حداقل برای یکسال خودکفا به معنای درستاش میشدیم، نه این خودکفایی بیآییم دوباره مردم را مجبور کنیم بروند روی کوها و گندم دیم بکارند. نه! دو میلیارد دلار رقمیست که کشاورزی ایران را میتواند برای یکی دوسال کاملاً وضعش را تکان دهد و اصلاح کند. حالا چرا آن کار انجام نمیشود و این کار انجام میشود؟ برای این که آن دو میلیارد دلار، آن حرفی که من میزنم، باید مثلا بین چند هزار یا چند صد هزار خانواده روستایی پراکنده توزیع شود، درست، و از آنها محصول خواسته شود یا مثلاً به صورت سوبسید به آنها داده شود. ولی برای این کار سدسازی یک شرکت ویک تشکیلات خیلی ساده و راحت میآید لابی میکند و پروژه را میگیرد و تمام میشود و میرود. دنیا همین جور است. پروژهها هرچه قدر بزرگتر باشد و هر چه قدر بعضی موقعها احمقانهتر، با راحتی بیشتری به کرسی مینشیند. برای این که یک گروه کوچک سازمانیافته تصمیم میگیرد و اجرایش میکند.
چه نهادی یا تشکلی باید ناظر و تصمیمگیرنده باشد پروژههای این چنینی باشد که از پیامدهایی آن بشود جلوگیری کرد؟
اولین تشکیلاتی که باید نظر بدهد، سازمان جنگلها و مراتع است. دومی یا شاید همزمان با آن سازمان حفاظت محیط زیست است و بعد تشکلهای مردمی. هیچ کدام اینها قدرت مقابله با این سدسازان را ندارند. کمااینکه گفتم، در مورد سد گتوند دیگر چه کسی بالاتر از معاون وزیر. مخالفت میکند، ولی فایده ندارد و به هیچ جا نمیرسد.
ولی حالا که به نظر میرسد خیلیها حتی از مسئولان اعتراض کردهاند؟
مخالفت خیلی از دوستداران محیط زیست، شوراهای محلی یا در همین مورد سد گتوند، انجمنهایی که در منطقهی بختیاری فعالیت میکنند، نتیجهی این پیگیریها این هم بوده که الان در خود دولت، در مجلس شورای اسلامی و حتی در داخل وزارت نیرو یک جریان قوی مخالفت با سدسازی پا گرفته و دیگر مثل هفت هشت سال پیش نیست که همه سد را تشویق و تقدیس کنند و بگویند که نه حتما سد باید ساخته شود.
منبع : دویچهوله
یک محیطبان ایرانی در آستانه اعدام
اسد تقیزاده، محیطبان منطقه حفاظت شده دنا که در درگیری مسلحانه یک شکارچی غیر مجاز را کشت، تا دو هفته دیگر اعدام میشود. خانواده او و سازمان محیط زیست سعی دارند از خانواده مقتول رضایت بگیرند.
خانواده تقیزاده و سازمان حفاظت محیط زیست، این قتل را غیر عمدی خواندند ولی دادگاه کیفری استان برای متهم حکم اعدام صادر کرد.
تایید حکم در دیوان عالی کشور
روزنامه اعتماد روز چهارشنبه (۱۳ مهر) به نقل از سرپرست دفتر حقوقی سازمان محیط زیست از اجرای قریبالوقوع حکم اعدام اسد تقیزاده، محیطبان ادارهمحیط زیست کهگیلویه و بویر احمد، خبر داد.
بر پایهی همین گزارش، قرار است این حکم تا دو هفتهی دیگر در شیراز به اجرا در آید.
بر اساس گزارش رسانههای ایران، اسد تقیزاده در سال ۸۶ در منطقه حفاظت شدهی دنا در درگیری مسلحانه با ۵ شکارچی مسلح، در حالی که از تمامی مجوزهای لازم برای برخورد با متخلفان و حفاظت از محیط زیست برخوردار بود دست به اسلحه برد و یکی از شکارچیان در این درگیری کشته شد.
پس از اعتراض سازمان محیط زیست، حکم صادره برای بازنگری به دیوان عالی کشور ارسال شد اما دیوان عالی سرانجام این حکم را تأیید کرد.
علی سمیعی، سرپرست دفترحقوقی سازمان محیط زیست ایران، در گفتوگو با خبرنگار اعتماد گفت که «تلاشها برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول همچنان ادامه دارد و این امید وجود دارد که خانواده مقتول محیط بان سازمان را که هیچ تعمدی در ارتکاب قتل نداشته مورد عفو قرار دهند.»
برخی از دوستداران محیط زیست ایران نبود حمایتهای لازم قانونی و آموزشصحیح را از دلایلی میدانند که منجر به اعدام احتمالی یک محیطبان شده است.
ناصر کرمی، سردبیر خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران (ایرن) معتقد است که شرایط دشوار زندگی محیطبانان نیز منجر به بروز چنین وقایعی میشود.
«محیطبانی در ایران، شغلی کوچک»
او با اشاره به این نکته که «محیط بانی در ایران شغلی است که کوچک نگه داشته شده» در ناصر کرمی، سردبیر ایرن
گفتوگو با دویچهوله میافزاید: ناصر کرمی، سردبیر ایرن«محیطبان درآمد پایین و کار
سختی دارد و حقوقش، یعنی حقالزحمه و پشتیبانی قانونی از او، متناسب با زحماتش نیست. بارها شده افرادی وسط یک جنگل، دشت بیانتها یا کوهستانی به محیط بان که از نظر اجتماعی ضعیف است حمله کردهاند. وقتی حقوقتان خیلی کم است و جزو اقشار خیلی تهیدست جامعه محسوب میشوید این روی شخصیت، رفتار و برخوردشان تأثیر میگذرد. شرایط محیطبانها خیلی دشوار است و از خانوادههایشان دور هستند.»
کرمی معتقد است که محیطبان وقتی با یک شکارچی غیر مجاز مسلح مواجه میشود، در هر صورت وارد شرایط دشواری خواهد شد. او با اشاره به درآمد بسیار پایین محیط بانها ادامه میدهد: «دو حالت دارد، یا محیطبان با یک شکارچی متمول روبرو میشود که راحت میتواند او را از نظر مالی تطمیع کند، یا اینکه با یک شکارچی مواجه میشود که از گرسنگی شکار کرده است، اگر دستگیرش کند شکارچی ماهها در زندان میماند در حالی که این آدم بومی آن منطقه است و خودش را صاحب آن منطقه میداند و محیطبان را تهدید میکند که ما دوباره میآییم و تو را میزنیم.»
تعداد کم محیط بانها
ناصر کرمی در مورد خلاء آموزشی محیطبانها برای یادگیری چگونگی مواجهه با شکارچیان متخلف میافزاید: «تا جایی که من میدانم اینها دورههای بازآموزی ضمن خدمت ندارند. تعداد محیط بانها در حال حاضر یکسوم میزان استاندارد است و نباید از یاد برد که در زیستگـاههای اطراف شهرها، تعداد محیط بانها بیشتر است ولی برای زیستگاههای پرتی مانند دنا تعداد محیطبانها ممکن است یکپنجم یا یکششم تعداد مورد نیاز باشد.»
به گفتهی سردبیر خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران، حتی در برخی مناطق از «محیطبانهایی که هیچ آموزشی ندیدهاند و نیروهای داوطلب محلی استفاده میشود.»
سخنی با وجدان جامعه
ناصر کرمی در ادامه میگوید: «از سازمان حفاظت محیط زیست تعجب میکنم که چنان که باید و شاید در این ماجرا نه اطلاعرسانی و نه پیگیری میکند.» و میافزاید: «من وجدان جامعه را خطاب قرار میدهم. چرا وقتی پلیسی به دزد بانکی شلیک میکند و دزد کشته میشود، ما به آن پلیس به چشم قهرمان نگاه میکنیم، ولی به محیط بانی که عینا همین کار را در شرایط دشوارتر انجام میدهد جور دیگری نگاه میکنیم؟ اگر شکارچیها این محیطبان تنها را کشته بودند، میگفتیم یک محیطبان کشته شد و شکارچیها هم پیدا نشدند. ولی حالا که برعکس آن رخ داده محیطبان دارد اعدام میشود.»
در رسانهها آمده است که اسد تقیزاده شکارچی متخلف را در یک تعقیب و گریز مسلحانه کشته است. خبرآنلاین از جمله در این باره نوشته است که متخلفان وقتی که با «مقاومت و تعقیب محیطبانان» مواجه میشوند به سوی آنها شلیک میکنند و در پاسخ به این شلیک بود که یکی از شکارچیان کشته میشود.
ضرورت تجدیدنظر در حکم
سردبیر ایرن، در پایان ابراز امیدواری میکند که حکم اعدام اسد تقیزاده اجرا نشود: «اگر عرف قضاوتی را نمیپذیرد، آن قضاوت میتواند مورد تجدید نظر قرار بگیرد. عرف ما میگوید، محیطبانی که داشته مأموریت خود را انجام میداده و در یک درگیری مسلحانه قرار گرفته چرا باید در زندان باشد؟ چه برسد به اینکه به او بگویند قرار است حکم تو دو هفتهی دیگر اجرا شود. به هر حال من امیدوارم این حکم اجرا نشود. چون قطعا خون این محیطبان دامن سیستم قضایی ایران را خواهد گرفت.»
در طول سالهای گذشته صدها محیطبان و جنگلبان ایران در درگیری با شکارچیهای غیر مجاز کشته یا مجروح شدهاند.
دوستداران محیط زیست ایران میگویند، چرا عاملان کشتن و مجروح کردن محیطبانان و جنگلبانان با مجازات جدی روبرو نمیشوند ولی اینک اسد تقیزاده باید در زندان به امید لغو حکم اعدامش روزگار بگذراند.
منبع : http://www.dw-world.de
روز جهانی تالابها که مصادف با سالروز انعقاد کنوانسیون رامسر یا کنوانسیون حفاظت از تالابهای جهان است فرا رسید. ایران در شرایطی این روز را جشن میگیرد که ۷ تالاب بینالمللی آن در معرض خطر قرار دارند.
دوم فوریه روز جهانی تالابهاست. هر ساله در این روز در سراسر جهان مراسمی بر پا میشود. هدف از برگزاری این مراسم بالا بردن آگاهی عمومی، بازگویی اهمیت تالابها و تأثیر آن بر حیات و فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی انسان است.
روز جهانی تالابها مصادف با سالگرد انعقاد کنوانسیون حفاظت از تالابهای جهان است. این کنوانسیون که به کنوانسیون رامسر معروف است در سال۱۹۷۱ (۱۳ بهمن ۱۳۴۹) در شهر رامسر به امضا رسید. کنوانسیون رامسر ۴ سال پس از انعقاد آن یعنی در سال ۱۹۷۵ به اجرا درآمد.
هدف از این کنوانسیون که تا کنون ۱۵۸ کشور جهان به آن ملحق شدهاند، حفاظت هر چه بیشتر از تالابها و اکوسیستمهای آبی بود. یکی از شروط ثبت نام تالاب در این کنوانسیون، پذیرا بودن دست کم ۲۰ هزار پرنده مهاجر در سال است.
ایران، ۳۹ سال پس از کنوانسیون رامسر
دکتر اسماعیل کهرم، استاد دانشگاه در ایران و متخصص محیط زیست
ایران، میزبان کنوانسیون حفاظت از تالابهای جهان، ۳۹ سال پس از عقد این کنوانسیون بیشترین تالابهای در معرض خطر را در فهرست قرمز (فهرست مونترو) دارا است.
۲۲ تالاب از مجموع بیش از ۸۴ تالاب بینالمللی کشور در فهرست کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده، اما از این تعداد ۷ تالاب در فهرست تالابهای در معرض خطر این کنوانسیون قرار دارند.
این در حالیست که عمده دلایل از بین رفتن تالابها عملکرد انسان است. ورود آلایندههای مختلف، عدم رعایت ملاحظات زیستمحیطی در پروژههای عمرانی، سدسازی، حفر چاههای غیر مجاز، شکار و صید غیر مجاز و بیرویه، بهرهبرداریهای نامناسب از منابع آبهای زیرزمینی در اطراف تالابها، واگذاری اراضی اطراف و تغییر کاربری اراضی از مهمترین دلایلی است که تالابهای ایران را تهدید میکند.
تالاب چیست؟
تالابهای محیطهایی با ویژگیهایی بین خشکی و دریا هستند. تالابها ممکن است همواره دارای آب یا گاهی دارای آب و گاهی نیز خشک باشند. برخی از تالابها فصلی و برخی دائمی هستند.
تالابها نزدیک به ۶ درصد از کرهی زمین را در برمیگیرند و با قابلیت زادآوری نقش مهمی در بقای گونههای پرشماری از گیاهان وجانوران وابسته به خود ایفا میکنند. تالابها ذخیرهگاه ارزندهای برای انبوه پرندگان، خزندگان، دوزیستان، ماهیان و بیمهرهها محسوب میشوند.
دکتر اسماعیل کهرم، متخصص رشتهی محیط زیست و استاد دانشگاه در ایران، اهمیت ویژهای برای تالابهای ایران قائل است: «تالابهای ما اهمیت بسیار بیشتری از تالابهای اروپایی دارند به خاطر اینکه کشور ما در منطقهی خشک و نیمه خشک جهان قرار گرفته که میزان تبخیر آب به مراتب بیش از میزان آبی است که ما دریافت میکنیم. درسال ما حدود ۲۵۰ میلیمتر باران به طور متوسط دریافت میکنیم، در حالی که جهان حدود ۸۵۰ میلیمتر دریافت میکند. تازه این در فصلها و سالهایی است که ایران پرآب است و آب مناسب و کافی دارد. در حالی که در بسیاری از سالها مانند سالهای اخیر میزان آب به یکدوم کاهش پیدا کرده است».
دکتر کهرم میگوید، به غیر از عوامل طبیعی مانند خشکسالی که تالاب را از بین میبرد عواملی مانند «جادهسازی، استخراج بیش از حد آب و سد زدن بر روی رودخانهها بدون لحاظ کردن حقآبهها» نیز موجب شده که تالابهای ایران با وضعیت اسفبار کنونی مواجه گردد.
کهرم ابراز امیدواری میکند که روز جهانی تالابها موجب شود که «بیش از مردم، مقامات به اهمیت تالابها واقف شوند». وی میگوید: « بنده سال گذشته از تالاب پریشان بازدید کردم. در تالاب پریشان که در ۱۲ متری کازرون در استان فارس هست دیدم ۸۵۰ حلقه چاه عمیق و نیمهعمیق دارد برای مزارع کشاورزی آب میکشد. اینها چاههای رسمی بودند که جواز داشتند در حالیکه در کنار اینها ۵۵۰ حلقه هم چاه غیر مجاز بود. وقتی ما اعتراض و پیشبینی کردیم که به زودی این تالابها خشک خواهد شد مسئلهی معیشت پیش آمد و قرار بر این گذاشتند که کماکان اجازه دهند که کشاورزها آب را استخراج کنند. اسفندماه تالابهای ما خشک شد.»
کهرم با اشاره به وضعیت دیگر تالابهای ایران خاطرنشان میسازد: «تالاب انزلی به خاطر احداث راه در حال احتضار هست. به تالاب ارومیه بر اثر اینکه ما در ارتفاعات رودخانههای مشروبکنندهی آن مثل رودخانههای باراندوز چای،تلخهرود، شهرچای، سیمینهرود و زرینهرود، سد ساختیم آب مشروبکننده نمیرسد. ما ۵ و نیم میلیارد متر مکعب در سال از طریق این رودخانهها به تالاب ارومیه آب داشتیم که الان این میزان زیر یک میلیارد متر مکعب قرار گرفته. در نتیجهی این اقدامات و نیز احداث جادهی شهید کلانتری عمق آب از ۱۳ متر به ۶ متر تنزل پیدا کرده است».
تالابهای ایران و اهمیت آنها
اسماعیل کهرم شمار تالابهای ایران را ۲۵۲ تالاب عنوان کرده و میگوید، این تالابها از نظر ساختاری به تالابهای آب شیرین، آب شور، آب لبشور و همچنین تالابهایی که در داخل خشکی هستند مانند تالاب پریشان و دشت ارژن یا تالابهایی که به دریا راه دارند مانند تالاب میانکاله و تالاب انزلی تقسیم میشوند. ایران همچنین تالابهایی دارد که در ارتفاعات به دور از هر گونه تأسیساتی مانند کارخانهها و پتروشیمی قرار گرفتهاند مانند نئور و گهر.
دکتر کهرم در توضیح اهمیت تالابها میگوید: «تالاب دریاچهی ارومیه در کشورهای ایران، عراق و ترکیه ایجاد آب و هوا میکند. هر حبهی انگور و هر دانهی سیب که در این ۳ کشور در جوار نعمت دریاچهی ارومیه سبز میشود و میروید مرهون و مدیون این هست. ما وقتی تالاب هامون را که در سیستان واقع است از دست دادیم آب و هوای منطقه عوض شد. شهر زابل که شهر پرآبی است دریافتکننده شن و ریگ و سنگ شد. تمام زمینهای کشاورزی را ماسههای بادی فرا گرفت. تمام چاههای آب خشک شد و کسانی که مرتعداری یا کشاورزی یا دامداری میکردند، دامهایشان را فروختند و آن گاوهای سیستانی که از فرزندان گاوهای برهمای هندی است همه از بین رفتند و ۲۴۰ هزار نفر در اطراف تالاب هامون جابجا شدند».
دکتر کهرم ابراز امیدواری میکند که «روز جهانی تالابها زنگ خطر را به صدا در آورد» و هشدار میدهد: «اگر تالاب دریاچهی ارومیه خشک شود و تمام قشر میلیونها سال نمک را باد پراکنده کند یک باغ در استان آذربایجان غربی باقی نخواهد ماند، یک درخت باقی نخواهد ماند. تغییر آب و هوا، افزودن به سفرهی آب زیرزمینی، فراهم نمودن یک ایستگاه برای جانوران و گیاهان تالابی، انواع پرندهها و ماهیها که باعث افزودن به نعمت سفرههای حاشیهنشینان میشود و نیز جلوگیری از سیلابها از فواید وجود تالابها است. سیلاب که در زمین جاری میشود و با سرعت میآید وقتی به تالابها میرسد یک مرتبه متوقف میشود. همهی این فواید و بسیار از فواید که برای ما هنوز مکشوف نیست، از نعماتی است که تالابها در اختیار ما میگذارد و در صورت از بین رفتن آن ما دچار انواع بلیه خواهیم شد».
برای شنیدن این گزارش میتوانید به فایل صوتی مراجعه کنید.
منبع : http://www.dw-world.de
کشور ایران به خاطر قرار گرفتن در کمربند خشک جغرافیایی، جزو مناطق کم باران جهان به شمار میآید. اما شرایط اقلیمی سالهای اخیر از یکی از سختترین دورههای خشکسالی در ایران حکایت میکند.
مقامهای مسوول پیش از این در سال ۱۳۸۶ پیش بینی کرده بودند ایران به مدت ۴ سال با مشکل خشکسالی روبرو خواهد بود. برخی از کارشناسان این شرایط را در ۴۰ سال اخیر کم سابقه میدانند.
امسال ۷۰ درصد استانهای ایران گرفتار خشکسالی شدهاند. به گزارش خبرگزاری مهر محمدباقر صدوق، معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست روز پنجشنبه (۲۳ تیرماه/۱۴ ژوئیه) اعلام کرد: «در حال حاضر بحران خشکسالی در استان یزد بیش از سایر استانهاست و سازمان محیط زیست از دولت درخواست اعتبارات متمرکزی برای پرداختن به این موضوع شده است.»
وی همچنین از ناتوانی بسیاری از استانها برای رساندن آب و علوفه به حیات وحش و حیوانات اهلی به خاطر بحران خشکسالی خبر داد.
آقای صدوقی تصریح کرد که سازمان محیط زیست ایران درخواست کرده اعتباری برای تهیه آبشخور در این استانها در اختیار این سازمان قرار گیرد که تاکنون هیچ اقدامی انجام نشده است.
در همین حال یکی دیگر از مسوولان سازمان محیط زیست ایران از اختصاص تنها ۲۵ میلیون تومان اعتبار برای هر استان برای مقابله با پدیده خشکسالی خبر داد.
علیرضا خلیلی میگوید که در حال حاضر برای ۱۱ استان که با بحران خشکسالی مواجه هستند اعتباری در حدود ۱۰ میلیون تومان برای تامین آب و ساخت آبشخور برای حیات وحش اختصاص یافته است.
به گفته این آقای خلیلی برای تامین علوفه مورد نیاز حیات وحش نیز برای هر یک از ۲۷ استانی که با مشکل خشکسالی مواجه هستند ۱۵میلیون تومان اعتبار در نظر گرفته شده است.
۲۳ گونه گیاهی در معرض نابودی
خشکسالی همچنین گونههای گیاهی ایران را در معرض خطر نابودی قرار داده است. مدیر کل دفتر تاریخ طبیعی و ذخایر ژنتیکی سازمان حفاظت محیط زیست میگوید که ۲۳ گونه گیاهی در معرض نابودی قرار دارند.
مزارع خشکیده برنج
شهاب منتظمی با اشاره به اینکه این گونهها علفی هستند تصریح کرد: «به دلیل افزایش خشکسالی طیف وسیعی از گیاهان کشور در آستانه آسیب پذیری قرار گرفتهاند.»
در روزهای میانی تیرماه امسال اعلام شد که تنها در شرق اصفهان، ۴۲۰ هزار درخت بر اثر خشکسالی و خشک شدن رودخانهی زاینده رود، نابود شدهاند.
رئیس شورای شهر اصفهان گفت که دلیل این موضوع، خشکسالی کم سابقه در اصفهان است که این روزها به عنوان تهدیدی جدی برای این کلان شهر محسوب میشود.
احمدینژاد غرب را متهم کرد
اردیبهشت ماه امسال، رییس جمهور ایران مدعی شد "بر اساس اخباری که صحت آن در مورد وضعیت آب و هوا مورد تایید قرار گرفته است، کشورهای اروپایی با استفاده از تجهیزاتی خاص، به گونهای عمل کردهاند که ابرها تخلیه شده و ابرهای بارشزا به کشوریهای منطقه از جمله ایران نرسد."
وی هدف کشورهای اروپایی را "ایجاد تنش و تخاصم در آبهای مرزی کشورها" عنوان کرد و افزود: «این موضوع از طریق مراجع حقوقی کشورمان پیگیری خواهد شد و این کار زشت نباید ادامه پیدا کند.»
با این وجود کارشناسان معتقدند با توجه به شرایط جغرافیایی ایران، این کشور باید در استفاده از منابع آب خود برنامهریزی دقیقتری را در مدیریت منابع آبی در پیش بگیرد.
یک کارشناس مهندسی آب در مقالهای که خبرآنلاین آن را منتشر کرده از تنوعبخشی به منابع آب قابل دسترس بهویژه منابعی که کمتر تحت تأثیر تغییرات اقلیمی هستند به عنوان یکی از استراتژیهای ممکن برای افزایش ضریب امنیت آب در ایران نام برده است.
دکتر علیمراد حسنلی یکی از این راهکارها را استفاده از پساب فاضلابها در آبیاری و بهرهگیری از فناوری نمکزدایی آب دریا میداند.
وی تصریح میکند: «صرفهجویی در مصرف آب با اجرای برنامههای آموزشی در راستای فرهنگسازی، صرفهجویی از طریق ایجاد محدودیت در مصرف آب و عرضه آب با قیمت تمامشده البته با ملاحظاتی، راهکارهای دیگری است که مورد نظر هستند.»
منبع : http://www.dw-world.de