ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
بر اساس کتاب سرخ (Red Book, ۲۰۰۹) آژانس بینالمللی انرژی اتمی، منابع اورانیوم ایران و حداکثر هزینه فرآوری هر کیلوگرم از آن، به این ترتیب است: منابع محرز ۷۲۴ تن ۱۳۰ دلار، منابع تخمین زده شده (نه چندان مطمئن) ۱۴۳۰ تن ۲۶۰ دلار، منابع پیشبینی شده ۴۱۹۰ تن ۲۶۰ دلار و منابع بر مبنای گمانهزنی ۱۴۰۰۰ تن با هزینهای نامعلوم.
با توجه به ارقام بالا، منابع محرز ایران تنها ۴ سال و نیم، منابع تخمین زده ۱۳ سال، منابع قابل پیشبینی ۴۰ سال و اگر منابع گمانهزده شده را نیز محرز بیانگاریم، ۱۲۷ سال نیاز نیروگاه بوشهر (۱۶۰ تن در سال) را تأمین میکنند.
همین منابع برای برنامه هستهای مطرح شده از جانب دولت جمهوری اسلامی که مرکب از ۲۰ نیروگاه و تولید ۲۳۰۰۰ مگاوات توان برق است، به ترتیب برای ۰.۲، ۰.۶ ،۲ و ۶ سال کفایت می کنند. شایان توجه است که عمر متوسط نیروگاههای هستهای ۴۰ تا ۵۰ سال است. به این ترتیب، انرژی هستهای تولید شده از منابع داخلی به هیچ وجه نمی تواند پاینده تلقی شود.
نگاهی به منابع موجود و مصرف در جهان نیز نشان میدهد که تا سال ۲۰۳۵ اندکی کمتر از نصف منابع جهان مصرف خواهند شد و پس از آن، بسته به میزان گسترش انرژی هستهای، منابع شناخته شده کنونی (۶۳۰۶۰۰۰ تن) تنها برای ۲۲ تا ۳۶ سال دیگر کفایت میکند. نتیجه این که با تکیه به منابع بیرونی نیز نمیتوان پایندگی انرژی هسته ای را حفظ کرد.
حال آن که منابع شناخته شده گاز طبیعی ایران برای استخراج و مصرف داخلی، با وجود میزان مصرف بسیار بالا و نامعقول کنونی در این کشور (به لحاظ مصرف مطلق و سرانه سومین کشور دنیا پس از ایالات متحده آمریکا و روسیه)، به ترتیب برای ۱۶۶ و ۲۱۰ سال کفایت می کند.
البته گاز طبیعی نیز به سبب آلایندگی و محدودیت ذخایر، منبع پایندهای نیست و باید به مثابه یک منبع "دوران گذار"، هر چه زودتر به وسیله انرژیهای تجدیدپذیر جانشین شود. وجود وافر منابع انرژیهای تجدیدپذیر مانند آفتاب و باد و تا حدودی آب، نوید چنین آیندهای را میدهد.
برای مثال، انرژی خورشیدی که روزانه در متوسط سالیانه آن به هر متر مربع زمین ایران میتابد، ۱۸۰۰ کیلو وات ساعت و بازده صفحات فوتوولتائیک دستکم ۱۵ درصد است. البته هنوز باید روی این فناوریها به ویژه در مورد ذخیرهکردن این قبیل انرژیها کار شود. البته که اگر بخشی کوچک از منابعی که در جهان و در ایران صرف برنامه هستهای شدهاند، به پژوهش در مورد انرژیهای تجدیدپذیر و تکامل فناوریهای مرتبط با آن تخصیص داده میشد، هماکنون وضع به مراتب بهتری را در این زمینه شاهد بودیم.
هزینه احداث نیروگاههای هستهای برای ظرفیت اندکی بیش از ۱۰۰۰ مگاوات، بین ۴ تا ۶ میلیارد یورو است. برای نمونه، برآورد ساخت نیروگاه "۳ Nugiluotu" در فنلاند، ۳ میلیارد و هزینه واقعی آن تاکنون، ۶.۶ میلیارد یورو برای ۱۶۰۰ مگاوات بوده است. همچنین مدت ساخت آنها نیز دستکم ۵ تا ۶ سال زمان می برد، در حالی که نیرو گاه گازی تقریباً با همان ظرفیت (۹۰۰ مگاوات)، مخارجی بین ۵۰۰ میلیون تا یک میلیارد یورو و دوره ساخت یک تا ۲ سال خواهد داشت.
طبق ارزیابی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، هزینه مستقیم تهیه یک کیلو وات ساعت برق در اروپا توسط نیروگاههای گازی گزینه مناسبتری است؛ به طوری که هزینه تولید هر کیلو وات ساعت برق در نیروگاههای گازی، بین ۲.۶ تا ۳.۵ سنت یورو و در نیروگاههای هستهای، بین ۳.۴ تا ۵.۹ سنت یورو ارزیابی شده است.
البته چنانچه هزینههای غیرمستقیم مانند برخی عوامل مالی نظیر نرخ نزول بانکی (DR) و نرخ دیاکسیدکربن در نظر گرفته شود، در این صورت در موارد معینی، برق هستهای اندکی گرانتر یا ارزانتر از برق گازی تولید خواهد شد. برای مثال، برای نرخ نزول بانکی ۱۰ درصد و همچنین نرخ ۳۰ دلار برای هر تن دیاکسیدکربن (قیمت کنونی در اتحادیه اروپا ۷ یورو است)، هنوز در اروپا هزینه تولید برق هستهای گرانتر از برق گازی خواهد بود.
افزون بر این، برای محاسبه هزینه واقعی برق هستهای، قاعدتاً باید یارانههایی که دولتها برای تکامل و توسعه این تکنولوژی پرداختهاند را نیز در نظر گرفت. این هزینه در ایران از ۳۶ سال پیش با رقمی نامعلوم و توسط دولتهای اروپایی تنها از طریق EURATOM -بدون در نظر گرفتن یارانههای جداگانه هر کشوری- بیش از ۴۰۰ میلیارد یورو از سال ۱۹۵۰ بوده است.
مجموع هزینهها و شرایط موجود در ایران نشان میدهد که برای این کشور که بر روی منابع کلان گازی نشسته و فاقد منابع هستهای قابل توجه است، برق نیروگاههای گازی، کمهزینهتر خواهد بود.
هرچند تلاش برای جلوگیری از ورود مواد رادیواکتیو به محیط زیست جدی باشد، باز هم بخشی از رادیوایزوتوپها در روند کار عادی نیروگاه و بهویژه در جریان پسمانداری، وارد فضای زیستی میشود.
افزون بر این، به هنگام استخراج منابع اورانیوم، نقل و انتقالات گسترده خاک صورت میگیرد و در پی آن، پوسته زمین شکافته میشود؛ به طوری که این عمل باعث پخش این مواد رادیواکتیو در محیط میشود. این مواد رادیواکتیو میتوانند از یک سو وارد محصولات کشاورزی شوند و از سوی دیگر، ساکنان نواحی مجاور را در معرض پرتوهای رادیواکتیو قرار دهند.
از جمله محاسن انرژی هستهای، این جنبه آن است که کارکردن این قبیل نیروگاهها با تولید گازکربنیک همراه نیست. البته این ادعا در مقایسه با نیروگاههای فسیلی صحت دارد، نه در مقایسه با انرژیهای تجدیدپذیر. همچنین انرژی هستهای در مقیاس جهانی، فقط برای تأمین ۲.۸ درصد انرژی اولیه و ۱۶ درصد انرژی الکتریکی به کار برده میشود و از این رو، نقش چندان بزرگی ندارد زیرا که بخشی بزرگ از دیاکسیدکربن از طریق اتومبیلها، گرمادهی به خانهها، شاخههایی از صنعت و غیره تولید میشود.
از نظر تولید گازهای گلخانهای، ایران به طور مطلق در رتبه دهم و از نظر سرانه، در جایگاه ۵۴ است. به لحاظ کارایی مصرف سوختهای فسیلی که همانا نسبت تولید ناخالص ملی به مقدار تولید دیاکسیدکربن است، ایران در ردیف بدترین کشورهای جهان قرار دارد. برای پرهیز از این وضع، ایران میتواند با افزایش کارایی مصرف گاز طبیعی -با توجه به دیاکسیدکربن سرانه نه چندان بالای آن- از وضع بهتری برخوردار شود و در دوران گذار به انرژیهای تجدیدپذیر، از انرژی گاز بهره گیرد.
در واقع، نیروگاههای هستهای با وجود کیفیت بالای نیروگاه، قطعات و روندهای آن یک "ته ریسکی" در خود نهفته دارند که نظر به پیامدهای فاجعه بارشان برای نسلهای کنونی و آتی، ناقض اصل پایندگی هستند. تجربه فوکوشیما در ژاپن به جهانیان نشان داد که چگونه پیشرفتهترین کشور دنیا از نظر تکنیک، در برابر حمله توأمان طبیعت و تکنیک، خلع سلاح شد.
معضل پسمانداری در همه مراحل تولید و مصرف سوخت، از استخراج، تولید کیک زرد، تبدیل به اورانیوم هگزافلورید، غنیسازی، ساخت میلههای سوخت و نگهداری سوخت مصرفشده نمایان میشود. بهویژه سوخت مصرفشده در نیروگاههای هستهای که دارای عناصر ناشی از شکاف هستهها و رادیوایزوتوپهای مصنوعی با اکتیویته بالا هستند، هنوز حل نشده است و در هیچ جای جهان راهحل قطعی و نهایی در دست نیست. چنین منابعی به طور بالقوه، امکان آلودهکردن محیط زیست را دارند که به علت نیمه عمر بسیار طولانی برخی از مشتقات، مخاطراتی را برای نسل کنونی و نسلهای آینده در ابعاد چند هزار ساله به همراه خواهند داشت. به عبارت دیگر، نسل امروز از آن بهره میگیرد و نسلهای آینده باید ضایعات آن را تحمل کنند.
پذیرفتن انرژی هستهای از جانب شهروندان کشور های دمکراتیک، مشکل بزرگی بر سر راه پیشبرد برنامههای هستهای است.
در مورد ایران، حتی اگر از پیامدها و هزینههای سیاسی برنامه هستهای کنونی چشم بپوشیم، تمرکز سرمایهگذاری در این بخش از بدو شروع آن، به بیعدالتی اجتماعی انجامیده است. در واقع، منابعی که میشد در راهاندازی صنایع مفید، آیندهدار و کارآفرین به کار برده شود، صرف این برنامه بیآینده شده است.
تکنولوژی هستهای برای تهیه برق، هم به لحاظ اقتصادی، هم از نظر محیط زیستی و هم اجتماعی، فاقد پایندگی و پایداری است. آیندهاش را پشت سر نهاده و در بهترین حالت، به عنوان تکنولوژی دوران گذار برای برخی کشورها معنی مییابد.
بهروز بیات
مشاور مستقل پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی
به نقل از بی بی سی
در همین رابطه :