ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
مصرف انرژی جهان در چند دهه گذشته، به جز سال ۲۰۰۹، همواره روند افزایشی داشته و طی ۲۰ سال گذشته، از ۸ هزار تن به ۱۲ هزار تن معادل بشکه نفت خام، رسیده است. در سال ۲۰۱۰، رشد مصرف انرژی جهان نزدیک به ۵.۶ درصد بوده که از سال ۱۹۷۳ تا به حال سابقه نداشته است.
با توجه به این که رشد اقتصاد جهان کمتر از رشد مصرف انرژی است، شدت انرژی جهان افزایش یافته و اگر این روند ادامه یابد، راه دستیابی به توسعه پایدار، ناهموارتر از گذشته خواهد شد. به ویژه این که الگوی رشد مصرف انواع انرژی در مناطق مختلف جهان روند متفاوتی دارد و بیتوجهی به ملزومات توسعه پایدار، سبب خواهد شد که بر وخامت اوضاع افزوده شود.
" مصرف انرژی جهان در چند دهه گذشته، به جز سال ۲۰۰۹، همواره روند افزایشی داشته و طی ۲۰ سال گذشته، از ۸ هزار تن به ۱۲ هزار تن معادل بشکه نفت خام، رسیده است. در سال ۲۰۱۰، رشد مصرف انرژی جهان نزدیک به ۵.۶ درصد بوده که از سال ۱۹۷۳ تا به حال سابقه نداشته است."
در چند دهه گذشته، با وجود افزایش مقدار مصرف نفت خام، سهم آن در سبد مصرف انرژی جهان رو به کاهش بوده؛ به گونهای که پس از ۱۲ سال کاهش پیاپی، به کمتر از ۳۴ درصد رسیده است. در حالی که سهم گاز طبیعی به حدود ۲۴ و سهم زغال سنگ به ۲۹.۶ درصد افزایش یافته است.
در این میان، سهم برق آبی، انرژی هستهای و انرژیهای نو به ترتیب ۶.۵، ۵.۲ و ۱.۳ درصد گزارش میشود. شایان توجه است که رشد مصرف انرژی در مناطق مختلف جهان روند متفاوتی داشته است.
به عنوان نمونه، چین که از سال گذشته با پشت سرگذاردن آمریکا، جایگاه بزرگترین مصرف کننده انرژی جهان را از آن خود ساخته، به تنهایی ۲۰ درصد از انرژی جهان را مصرف می کند. با وجود این، سبد مصرف انرژی این کشور در قیاس با مصرف کل جهان، از الگویی کاملا متفاوت پیروی میکند؛ به گونهای که زغال سنگ ۷۰ درصد از سهم سبد مصرف انرژی این کشور را تامین میکند، در حالی که سهم نفت کمتر از ۱۸ درصد و سهم گاز طبیعی نزدیک به ۴ درصد است. رشد مصرف برق آبی، همسنگ با میانگین جهانی، نزدیک به ۶.۶ درصد و مجموع انرژیهای تجدیدپذیر و انرژی هستهای، از یک درصد تجاوز نمیکند.
به این ترتیب، الگوی مصرف انرژی در رشدیابندهترین اقتصاد جهان که از رکود اقتصاد جهانی نیز آسیب جدی ندیده، هم به لحاظ اقتصادی و به لحاظ زیستمحیطی، توسعه پایدار جهان را با تهدید جدی رو به رو میسازد.
سهم آمریکا از مصرف انرژی جهان، اندکی کمتر از چین است اما از یک سو، تولید ناخالص داخلی این کشور، دو برابر چین گزارش میشود؛ بنا بر این، شدت انرژی این کشور ۲ برابر آمریکا و سرانه مصرف انرژی نزدیک به ۵ برابر ایالات متحده است.
از سوی دیگر، سبد مصرف انرژی آمریکا نشان میدهد که سهم نفت، گاز، زغال سنگ، برق آبی، انرژی هستهای و انرژیهای تجدیدپذیر، به ترتیب ۳۷، ۲۷، ۲۳، ۸.۴، ۲.۶ و ۱.۷ درصد است.
تصور کنید که چین بتواند با حفظ رشد اقتصادی و افزایش درآمد، مصرف انرژی خود را ثابت نگاه دارد اما سبد مصرف خود را به گونهای تغییر دهد که با میانگین مصرف جهانی همسان شود و یا به سبد مصرف انرژی آمریکا نزدیک شود. در این صورت، چین به اژدهای نفتخوار و گازخواری تبدیل خواهد شد که ضمن فشار سنگین بر منابع نفت و گاز جهان، میتواند چنان تلاطمی در بازار انرژی به وجود آورد که پیامدهای آن بسیار چشمگیر و البته برای توسعه پایدار بسیار ناگوار خواهد بود.
دستیابی به رویای توسعه پایدار از منظر ذخایر انرژی، امیدوارکنندهتر به نظر میرسد. ذخایر نفت خام جهان از ۱۰۰۳ میلیارد بشکه در سال ۱۹۹۰، به افزون بر ۱۳۸۳ میلیارد بشکه در آغاز ۲۰۱۰ افزایش یافته است. این در حالی است که با رشد روزافزون فناوری، امکان بهرهبرداری از ذخایر غیرمتعارف نفت رو به افزایش است. هم اکنون ذخایر غیرمتعارف نفت کانادا بیش از ۱۴۳ میلیارد بشکه برآورد میشود. بدون لحاظ آن نیز، اینک عمر ذخایر نفت، افزون بر ۴۶ سال است.
این وضع در مورد ذخایر گازی برجستهتر به نظر میرسد. ذخایر گاز جهان در دوره یادشده از ۱۲۵ به ۱۸۷ تریلیون متر مکعب رسیده و عمر آن نزدیک به ۵۹ سال برآورد میشود. این در حالی است که ذخایر غیر متعارف گاز جهان بیش از ۹۷۰ تریلیون متر مکعب برآورد میشود که با افزایش قیمت انرژی و رشد فناوری، بهرهبرداری از آن آسانتر و به لحاظ اقتصادی بهصرفهتر خواهد شد.
به این ترتیب، احتمال افزایش عمر ذخایر نفت و گاز به لحاظ فنی و عملی غیرممکن نیست، به ویژه آن که کارنامه آمریکا در بهرهبرداری از این نوع گاز در چند سال گذشته درخشان بوده است؛ به گونهای که تولید گاز غیرمتعارف این کشور از ۱۲ میلیارد متر مکعب در سال ۲۰۰۰، به بیش از ۱۳۵ میلیارد مترمکعب رسیده است.
با وجود کوششهای فراوانی که برای برجسته کردن مسائل محیط زیست و هشدارهای کافی مبنی بر محدود بودن منابع تجدیدناپذیر و پایانپذیر بودن انرژیهای فسیلی صورت گرفته، روند تغییرات رشد مصرف انواع انرژی نشان میدهد که اگرچه سهم انواع انرژیهای تجدیدپذیر در سبد مصرف به سود منافع بلندمدت و همسو با ملزومات توسعه پایدار تغییر کرده اما از یک سو، سهم رشد منابع تجدیدپذیر تفاوت چشمگیری نداشته است.
از سوی دیگر، کاهش سهم نفت با افزایش همزمان سهم گاز طبیعی (سازگارتر با محیط زیست) و زغال سنگ (ناسازگارتر با محیط زیست) جبران شده است. به این ترتیب، به لحاظ زیستمحیطی، تلاشهای جهانی برای کاستن از سهم مصرف انرژیهای فسیلی و افزایش سهم انرژیهای سازگارتر با محیط زیست نظیر گاز طبیعی، با موفقیت چشمگیری همراه نبوده است.
کاهش سهم مصرف نفت خام را نیز میباید بیشتر در صرفههای اقتصادی ناشی از تغییر الگوی مصرف انرژی جستجو کرد. در کل میتوان ادعا کرد که نسلهای آینده شاید به یاری فناوری بتوانند همچنان بر میزان انرژی های فسیلی قابل برداشت بیافزایند و با اعمال سیاستهای سختگیرانه زیستمحیطی، از شدت انتشار آلایندهها بکاهند، اما به یقین نمیتوانند به طور کامل از تهدید پایانپذیر بودن انرژیهای فسیلی خلاص شوند.
منبع : بی بی سی